مقالات روان شناسی و نظریه های روان شناسی و اعتیاد اینترنتی

مقالات و نظریه های روان شناسی و مقالات روان شناسی اینترنت و اعتیاد به اینترنت و اختلالات رفتاری و روانی و روان شناختی

مقالات روان شناسی و نظریه های روان شناسی و اعتیاد اینترنتی

مقالات و نظریه های روان شناسی و مقالات روان شناسی اینترنت و اعتیاد به اینترنت و اختلالات رفتاری و روانی و روان شناختی

اختلال جنون دزدی خردسالان و بزرگسالان چیست؟!

اختلال جنون دزدی خردسالان و بزرگسالان چیست؟!
 
 «کلپتومانیا یا جنون دزدی از واژه یونانی «کلپتو» به مفهوم دزیدن و «مانیا» به معنای ناتوانی در برابر تحریک های درونی گرفته شده و کلاً به ناتوانی در مقابل وسوسه سرقت یا جنون دزدی برگردانده شده است.
 دزدی های این گونه بیماران، گاه بسیار جزئی و حتی مضحک و خنده دار است. در سرقت هایی از این دست، شخص معمولاً بدون برنامه ریزی پیشین و قاعدتاً به تنهایی و به صورت تصادفی اشیایی را کش می رود که توجهش را جلب کرده باشد، همچون: خودکارهای ارزان قیمت، سنجاق سر، ادکلن، لوازم آرایش، لباس و جز این ها...
 شیوه های دزدی هم به سبب آنکه طبق معمول بدون برنامه ریزی قبلی و بر اثر یک وسوسه آنی انجام می پذیرد، خیلی آسان است و لذا بیش تر این نوع دزدان ناشی پس از چند دفعه سرقت به دام می افتند. جنون سرقت با دله دزدی از مغازه ها و دزدی های معمولی فرق دارد.
 در حالی که در سرقت اشیای فروشگاه ها و همچنین دزدی های معمولی، دزدان به علت نیاز، یا به علت ارزش زیاد، اشیاء را می دزدند و افزون بر همه، به پول می اندیشند، مبتلایان به جنون دزدی به بها و ارزش مادی شیئی وقعی نمی نهند. آنان صرفاً به دزدیدن فکر می کنند، کاری که پس از یک وسوسه، کشش و دغدغه فکری آنی برای سرقت، بدیشان احساس آرامش و ملایمت و دلنشینی می بخشد. مبتلایان بدین گونه بیماری روانی همواره پیش از سرقت، احساس تحریک و کشیدگی می کنند و فقط از این راه احساس رضایت، خرسندی و آزادی به ایشان دست می دهد. ولی باید این مسئله را منظور نظر داشت که چنین دزدی هایی جهت نمایاندن نارضایتی، انتقام جویی و یا به سبب اغفال شدن از طرف سایر افراد انجام نمی پذیرد، بلکه یک کشش و میل باطنی است.
 در بیشتر این نوع سرقت ها، بیماران اشیای ربوده شده را به سر جای خود باز می گردانند و یا آن را مخفی می کنند. تعداد زیادی از آن ها هم این گونه اشیاء را به دور می اندازند. در واقع می توان کل بحث جرایم سنین نوجوانی را به سرقت های ارتکابی آن ها اختصاص داد ولی با این حال، در کلیه این موارد، فقر اقتصادی و نیازهای مالی عامل دزدی نیست و در موارد بسیاری، جوان یا نوجوان به این خاطر می دزدد که از این عمل لذت می برد و می تواند بدین وسیله تخلیه هیجانی بشود.
 با اینکه حقوقدانان، جنون دزدی را به عنوان یک تکانه و انگیزه آنی و بیمارگونه می دانند که سبب می گردد فرددست به سرقت زند، لیکن با این وجود، در اکثر قوانین کشورها بین متهمی که مبتلا به جنون سرقت است و سایر متهمانی که به علت انگیزه مالی و یا تصمیم قبلی به سرقت پرداخته اند، فرقی وجود ندارد. به طور مثال در دادگاه های انگلستان و آمریکا، قضات دادگاه، جنون دزدی را به عنوان یک بیماری روانی که باعث سلب مسئولیت کیفری می شود، قبول ندارند و از نظر حقوقی و مجازات، تفاوتی بین متهمی که به این مرض روحی دچار است و سارقان عادی نمی گذارند و مثلاً آن ها محکومیت های سبک تری ندارند.
 در دادگاه ها و مخصوصاً دادگاه های اطفال و نوجوانان نیز اگر چه اکثر قضات اطلاعات کافی پیرامون این بیمار روانی دارند. اما با این وصف، آنان باید طبق قوانین رفتار کنند.»
 
نکاتی پیرامون دزدی خردسالان، نوجوانان و بزرگسالان
 
 کودک شما تکالیف درسی اش را به موقع انجام می دهد و در تمیز کردن میز ناهار و شام یاری تان می کند و حتی در تعطیلات آخر هفته در انجام کار خانه به کمک تان می شتابد. بنابراین، چه طور می شود که چنین بچه ای دست به دزدی می زند؟
 پیش از هر واکنشی، باید دانست که از چه رو کودکان و نوجوانان دزد از آب در می آیند و چه باید کرد؟
 کودکان با هر سن و سالی، از پیش دبستانی گرفته تا نوجوان، می توانند به دلایل گوناگون زیر وسوسه شوند تا به سرقت رو آرند:
 * کودکان بسیار خردسال گاهی چیزهایی دلخواه خود را بر می دارند بی آنکه از بهای شان خبر داشته باشند و بدانند که برداشتن آن ها، بدون پرداختن پول، کار اشتباهی است.
* بچه هایی که در سن تحصیل هستند، معمولاً می دانند که نباید شیئی را، بدون پرداخت وجه، بردارند، ولی در هر صورت احتمال دارد چنین کنند زیرا از خویشتن داری مناسب، بی بهره اند.
 * بچه های یازده، دوازده ساله و نوجوانان آگاهند که نباید دزدی کنند، اما ممکن است به خاطر لذت جویی یا چون دوستان شان دست به سرقت می زنند، چنین کنند. بعضی از نوجوانان دزدی می کنند تا یاغیگری شان را بنمایانند.
 در زمره سایر دلایل پیچیده، عواملی را می توان نام برد: امکان دارد کودکان خشمگین گردیده یا نیازمند جلب توجه باشند. احتمال دارد رفتار آن ها نمایشگر فشار روانی ناشی از آموزشگاه یا دوستان باشد. شماری از ایشان چه بسا به علت بهره کشی هیجانی یا جسمانی که بر می تابند، به منظور یاری جویی به دزدی مبادرت می ورزند.
 در موارد دیگر، کودکان و نوجوانان از آن رو به سرقت می پردازند که از عهده پرداخت بهای آنچه را که می خواهند و یا احتیاج دارند، بر نمی آیند. به طور مثال ممکن است به این دلیل دزدی می کنند که مایلند اجناس مشهور را به چنگ آورند یا در پاره ای موارد از طریق سرقت، هزینه های اعتیادشان را تأمین کنند.
 خاستگاه دزدی هر چه باشد، والدین باید ریشه رفتاری و منشأ مشکلات واقعی همچون اعتیاد را که احتمال دارد ظاهر شود، بیابند.
 
چه باید کرد؟
 
 همین که مچ کسی موقع دزدی گرفته می شود، واکنش پدر یا مادر باید بستگی به این داشته باشد که آیا اولین بار است که او به چنین عملی دست می زند یا الگوی سرقت مطرح است؟ اگر در این میان، پای بچه های بسیار کوچک در بین باشد، ضرورت ایجاب می کند که پدر و مادر بدان ها مدد نمایند تا بفهمند دزدی کار نادرستی است. این که وقتی فردی بدون درخواست یا پرداخت بهای چیزی، آن را بر می دارد، شخص دیگری را می آزارد. چنان چه مثلاً یک بچه پیش دبستانی آب نباتی بردارد، پدر و مادرش می توانند به وی کمک کنند که آن را سرجایش برگرداند. در صورتی که آب نبات را قبلاً خورده باشد، والدینش باید او را به فروشگاه ببرند تا از فروشنده پوزش بخواهد و ضمناً وجه آن را بپردازند.
 در مورد بچه های مدرسه رو نیز برگردان اشیای ربوده شده اهمیت دارد. آنان همین که به کلاس اول و دوم می رسند، باید بدانند که دزدی، کار نادرستی است. ولی امکان دارد نیازمند برداشت و شناخت بهتری از پیامدها باشند.
 مثالی می آوریم: اگر کودکی النگوی دوستی را ربوده و به خانه بیاید، مسلم است که آن را بی اجازه او برداشته و در نتیجه پدر و مادرش باید به وی بفهمانند که چنان چه رفیقی چیزی را بدون اطلاع او بردارد، چه وضعی پیش می آید. ضرورت ایجاب می کند که والدین کودک را تشویق کنند از دوستش تلفنی عذرخواهی کرده، ماجرا را تعریف کند و قول دهد که جنس ربوده شده را به صاحبش برگرداند. وقتی نوجوانان دست به دزدی می زنند، توصیه می شود که پدر و مادر، قضیه را تا دست یابی به پیامدهای جدی تر پیگیری کنند. به طور مثال، هنگامی که نوجوانی در حین دزدی گیر می افتد، پدر یا مادرش باید او را به بخش حراست فروشگاه ببرند تا آنچه را که رخ داده، بیان داشته و پوزش بطلبد.
 شرم و سراسیمگی حاصل از پذیرش کاری که وی، اعم از دختر یا پسر، کرده و ناچاراً شی سرقت شده را برگردانده باشد، به درس عبرتی جاودانه می انجامد و آن اینکه دزدی، عمل ناپسندی است. مجازات بیش تر به ویژه تنبیه بدنی، ضروری نیست و ممکن است کودک را غضبناک کرده و به احتمال زیاد رفتار زننده تری از وی سرزند.
 در صورتی که خلاف، نخستین بار از ناحیه بچه سرزده باشد، بعضی از فروشگاه ها و شرکت ها احتمالاً عذرخواهی اش را پذیرا شده و لزوماً متهمش نمی کنند. ولی برخی مغازه ها به محض برخورد با اولین سرقت، سیل اتهام را بر وی روانه کرده و غالباً به بزهکاران پیشینه دار، کمتر ترحم می نمایند.
 کودکان در هر سن و سالی که هستند، باید بدانند که دزدی از مغازه، کم و بیش همانند ربودن اشیاء از فروشگاه نیست- بلکه مفهوم این عمل برداشتن پول از گردانندگان یک مؤسسه است. وانگهی، دزدی از مغازه سبب بالاتر رفتن قیمت ها برای سایر مشتریان می شود. در ضمن آن ها باید با خبر باشند که سرقت، یک نوع بزه است و احتمال دارد به پیامدهایی به مراتب وخیم تر مشتمل بر اعزام ایشان به مراکز بازداشت نوجوانان و حتی زندان منتهی شود.
 اگر کودک چیزی را از پدر یا مادر بدزدد، وی را باید واداشت که جبران مافات کند، به عنوان مثال در همه جای خانه، کارهای فوق العاده کند. با این حال، درست نیست که یکی از آنان با کنار گذاشتن پول به این امید که کودک را سر بزنگاه حین دزدی گیر بیندازد و به این وسیله زجرش دهد. در غیر این صورت حس اعتماد بین پدر و مادر و بچه زدوده می شود.
 
چنان چه کودک به دزدی ادامه دهد
 
 اگر فرزندتان بیش از یک مورد، سرقت کرده باشد به فکر یاری جویی تخصصی باشید. امکان دارد خلاف های پیاپی نمایانگر مشکل غامض تری باشد. یک سوم نوجوانانی که حین دزدی از دکان، دستگیر شده اند، می گویند که ترک این عمل دشوار می باشد. بنابراین، مهم است که به کودکان و نوجوانان بفهمانیم که چرا دزدی اشتباه است و دیگر این که اگر آنان بدین امر تداوم بخشند، امکان دارد با پیامدهای وخیمی روبه رو شوند.
 افراد دیگری که احتمالاً می توانند در زمینه مسئله مورد بحث با شما یا کودک تان صحبت کنند و یاورتان باشند، عبارتند از:
 - درمانگر یا رایزن خانوادگی
 - پزشک خانوادگی ( که ممکن است شما را به درمانگر یا رایزن خانوادگی) معرفی کند.
 - یک روحانی
 - مشاور مدرسه ( مخصوصاً اگر دزدی کودک تان از مدرسه است.)
 - گروه های پشتیبانی و امداد و انجمن ملی مخصوص بزهکاری نوجوانان در بهزیستی ( در راهنمای تلفن خود، گروه هایی را در این خصوص بیابید)
 هر چند بیشتر اعمال دزدی یا بلند کردن جنس از مغازه، عمدی است، لکن پاره ای اشخاص دچار دزدی بیمارگون اند. کسی که دارای چنین اختلال نادر و بی اختیار است که بخش بسیار اندکی از تمام موارد دزدی از مغازه را تشکیل می دهد، پیش از مبادرت به سرقت، احساس تنش یا اضطراب کرده و آنگاه پس از دست یازیدن بدین عمل، حس تسکین یا کام روایی در او برانگیخته می شود. ممکن است شخص بعداً خود را گناهکار بداند و اغلب پس از دزدی، اجناس را دور اندازد و نیز گرفتار اختلالات بی اختیار ( همچون اختلال تغذیه یا اختلال وسوسه مندی بی اختیار) گردد.
 علت اساسی سرقت هر چه باشد، اگر این امر در کودک یا نوجوان شما به شکل عادت درآید، به فکر باشید که با پزشک یا درمانگری مذاکره کنید تا به منشأ رفتار پی ببرید. همچنین نظارت و پایش کردار فرزندتان ضروری است. او را، خواه پسر یا دختر باشد، از شرایطی که به دزدی وسوسه می شوند، بر حذر دارید و در صورتی که سرقت روی دهد، پیامدهای منطقی را به اثبات رسانید.
 «میل تکراری و مقاومت ناپذیر جهت برداشتن اشیای غیر ضروری، مشخص ترین نشانه رفتاری اشخاص درگیر با اختلال«جنون سرقت» (Kleptomania) شمرده می شود؛ ولو چنان چه امکان دستگیری اندک یا زیاد باشد.
 برخی از این گروه به دستگیری موقع دزدی اجناس می اندیشند؛ از همین روی در موقعیت هایی که احتمال گیر افتادن آنی هست، شیئی را بر نمی دارند. ولی شماری از بیماران مورد بحث گاه به دستگیری وقعی نمی نهند و در صورتی که پیش از آن نیز مورد تحقیر و توهین واقع شده باشند، رفتار خود را ناخواسته تکرار می کنند.
 دیگر نشانه مرض مزبور، حس تنش و نگرانی قبل از بلند کردن اجناس و در پی آن احساس «مرتفع شدن تنش» پس از آن می باشد. بی تردید امکان دارد شخص به دنبال این کار احساس گناه و ندامت کند؛ که این حالت در تمام بیماران مشاهده نمی شود.
 اشخاص درگیر با این مرض برای برداشتن اشیاء، همدست ندارند و چیزهایی را بر می دارند که از لحاظ مادی چندان ارزشی نداشته و حتی کاربردی برایشان ندارد. به طور مثال احتمال دارد فرد مبتلا بدین اختلال، گوشواره بدلی را بردارد. نفس عمل یعنی «نیاز به دزدی» برای وی اهمیت دارد. به واقع «شیئی» ربوده شده هدف نیست. هدف اساسی، نفس عمل «برداشتن» است. به یاری این عمل، بیمار به یک «نیاز مزاحم درونی» که قادر به مقاومت در برابرش نیست، جوابگوست. اکثر آنان، دزدی را از خرده فروشی ها یا منزل خویشاوندان آغاز می کنند و کمتر پیش می آید که از فروشگاه های بزرگ سرقت کنند لیکن احتمال انجام این عمل بعید نیست.
 در بسیاری موارد، بیمار عملکردهای اجتماعی، مخصوصاً کارکرد شغلی اش را از کف نمی دهد، لکن در صورت دستگیری و پیدایش موانع قانونی، به علت پرداختن به دزدی دچار دشواری می شود.
 مرض جنون سرقت ممکن است از دوران خردسالی یا اواخر نوجوانی آغاز شود ولی بیشترین زمان «تظاهر» بیماری در مردان از 50 سالگی و در زنان از 30 سالگی است. احتمال ابتلاء بدین اختلال در مردان 3 برابر زنان می باشد. اما خانم ها بیش از مردها به قصد درمان مراجعه می کنند و مردها بیش تر به سبب ارتکاب جرم، زندانی می شوند.
 امکان دارد اختلال مورد بحث در پی یک فشار روانی شدید همچون فقدان عزیزی، شکست عاطفی یا از کف دادن موقعیت اجتماعی آشکار گردد.
 در مواردی همراه این اختلال ممکن است دیگر اختلالات مهار تکانه، اختلال های خلقی، اختلال اضطرابی، پرخوری عصبی و نشانه های وسواس دیده شود.
 در صورتی که خویشاوندان درجه اول این اشخاص به اختلال وسواسی-جبری (اختلالات خلقی) دچار باشند، احتمال ابتلا به اختلال جنون دزدی در اینان تا 7 درصد افزایش می یابد. جنون دزدی همچون بسیاری از اختلالات روانی، مرض نوسان دار و مزمن است، به این معنی که ممکن است فواصل بیماری طولانی باشد؛ یعنی فرد بیمار هفته ها یا ماه ها دست به دزدی نزند و در این فواصل هم عارضه ای در وی مشاهده نگردد. عکس این حالت نیز صادق است یعنی اینکه امکان دارد در عرض یک ماه بیش از 120 دفعه رفتارش را تکرار کند.
 دزدان واقعی با برنامه ریزی قبلی و گاه همراه همدست شان به دزدی مبادرت می ورزند، ولی افراد درگیر با این اختلال، بدون برنامه ریزی قبلی، دزدی می کنند و همدست و همکار هم ندارند.
 اشیایی که این ها بر می دارند، از لحاظ مادی ارزش نداشته و حتی کاربردی ندارند. ولی دزدان واقعی اشیای ارزشمند را بر می دارند که به دردخور هستند.
 درمان اختلال «جنون سرقت» به دو شکل روان درمانی و دارو درمانی میسر است.»