مقالات روان شناسی و نظریه های روان شناسی و اعتیاد اینترنتی

مقالات و نظریه های روان شناسی و مقالات روان شناسی اینترنت و اعتیاد به اینترنت و اختلالات رفتاری و روانی و روان شناختی

مقالات روان شناسی و نظریه های روان شناسی و اعتیاد اینترنتی

مقالات و نظریه های روان شناسی و مقالات روان شناسی اینترنت و اعتیاد به اینترنت و اختلالات رفتاری و روانی و روان شناختی

اعتیاد اینترنتی؛ علل و پیامدهای آن

اعتیاد اینترنتی؛ علل و پیامدهای آن
روابط مجازی، پویا هستند، می‌توانند بسیار حمایتی باشند، و در مقایسه با منافع بالقوه، حداقل خطر را به دنبال داشته باشند. مردم به کمک اینترنت، روابط جدیدی را براساس فعالیت نو، برانگیزنده و تقویت‌ کننده تشکیل می‌دهند. پس، عاقلانه است که انتظار داشته باشیم درصد بالایی از مردم در ظرف فاصله زمانی محدود جذب آن شوند(King۹۹۶:۱۰).
در پاسخ به این سوال که اینترنت واقعاً چه چیزی دارد که افرادی که از آن استفاده می‌کنند، به‌ طور بالقوه دچار رفتارهای مخرب می‌شوند و این که چرا برخی مردم خودشان را در معرض خطر از دست‌ دادن شغل، از هم‌گسیختگی روابط، و یا زیان های مالی قرار می‌دهند، دیدگاه های مختلفی از زوایای گوناگون ایراد شده است. از طرفی، اعتیاد به اینترنت یک پدیده بین ‌رشته‏ای است، و علوم مختلف پزشکی، رایانه‏ای، جامعه ‏شناسی، حقوق، اخلاق و رواشناسی هر یک از زوایای مختلف این پدیده را مورد بررسی قرار داده‏اند. در هر یک از این علوم مختلف، نظریه‏ هایی برای این اختلال مطرح شده است. همچنین در بسیاری از موارد، نظریه ‏های مطرح شده، از چارچوب یک علم خارج می‏شود و ترکیبی از مفاهیم چندین علم را دربرمی‏گیرد.
با وجود پژوهش های فراوان و تلاش های هماهنگ برای شناسایی مهم ترین عوامل گرایش فرد به اعتیاد به اینترنت، همچنان موارد مبهم و پرسش های بسیاری فرا روی محققان و متخصصان این حوزه قرار دارد. وجود دیدگاه‏ها، نظرات، تبیین ها و اختلاف ‌نظر در مورد نحوه پدید آمدن، طبقه‏بندی، تشخیص، تداوم و استمرار اعتیاد به اینترنت، به پیچیدگی و معماگونه ‌بودن این آسیب اشاره دارد. به همین دلیل است که هنوز هیچ فرد، نظریه و دیدگاهی که قادر به تبیین تمامی«رفتارهای اعتیادگونه» باشد، مطرح نشده است.
گروهول در توضیح این مسأله که چرا مردم به گونه‌ای اعتیادآور از اینترنت استفاده می‌کنند، الگوی استفاده مرضی از اینترنت را پیشنهاد کرده و در این رابطه، دو دیدگاه ارائه می‌دهد:
۱. علت گرایش افراد به استفاده اعتیادآور از اینترنت، تمایل آنها به دوری‌گزیدن از مشکلاتی است که در زندگی شخصی با آنها مواجهند. به عبارتی، افراد برای این که از مشکلات زندگی فرار کنند، به اینترنت روی می‌آورند.
۲. دیدگاه دومی که گروهول درخصوص دلیل رویکرد افراد به استفاده اعتیادی از اینترنت بیان می‌کند، دیدگاه قابل ‌قبول ‌تری است. وی در این دیدگاه، به مراحلی اشاره می‌کند که فرد هنگام کار با اینترنت و کشف منابع آن، از آنها گذر می‌کند. مراحل مورد نظر گروهول به قرار زیر است:
۱. افسون‌گری یا وسواس؛ این مرحله زمانی است که محیط برای فرد تازه است و وی تازه وارد این محیط شده است. یا این که فرد یک کاربر قدیمی است که فعالیت جدیدی را در اینترنت پیدا می‌کند. مرحله اول، به شدت اعتیادآ‌ور است. در واقع، این حالت اعتیادی تا جایی ادامه دارد که فرد وارد مرحله دوم یعنی توهم ‌زدایی یا سرخوردگی شود.
۲. توهم‌زدایی یا سرخوردگی؛ در این مرحله، فرد نسبت به فعالیتی که اغلب انجام می‌دهد، سرخورده و بی‌تمایل می‌شود. موقعی که فرد از این مرحله بگذرد، می‌تواند مطمئناً وارد مرحله سوم یعنی تعادل شود.
۳. تعادل؛نماد و مشخصه بارز مرحله سوم، استفاده طبیعی از اینترنت است. هر فردی در زمان های متفاوتی وارد مرحله سوم می‌شود. در جمع‌بندی این سه مرحله باید گفت که حتی گاه اتفاق می‌افتد که تمامی این مراحل به‌ صورت چرخشی در فرد تکرار شوند. در واقع، سیر این مراحل به‌ صورت خطی نیست. به‌ ویژه، زمانی که فرد فعالیت جدید جالب دیگری را در اینترنت پیدا می‌کند، این مراحل دوباره در وی از نو شروع می‌شوند(Duran، ۲۰۰۳: ۲). معتادان اغلب یک«زندگی دوم»(Second life) و یا مفری را برای«فراموش ‌کردن مشکلاتشان در هنگام آن‌لاین بودن ایجاد می‌کنند، درست مانند احساس کرختی و مستی که افراد معتاد به الکل در هنگام نوشیدن الکل گزارش می‌دهند».
سیگل و سنا در بررسی نظریه‌های مربوط به اعتیاد اینترنتی، به نظریه ‌های کلان انحراف و کج‌رفتاری اجتماعی استناد کرده ‌و این نظریه‌ ها را به چهار دسته کلی تقسیم کرده‌اند که هر کدام از این دسته‌ های کلی خود نظریه‌ های مختلفی را در بر می‌گیرد.این چهار دسته کلی عبارتند از:
۱- نظریه‌ های فردی ۲- نظریه ‌های ساختار اجتماعی ۳- نظریه‌ های فرایند اجتماعی ۴- نظریه ‌های واکنش اجتماعی.
در نظریه ‌های فردی، ریشه اختلال در خود فرد جست‌‌ و جو می ‌شود، یعنی ساخت زیست‌ شناختی و ویژگی های روان‌شناختی شخص است که سازنده رفتار اوست. براساس این دیدگاه، شخصیت شامل تمامی جنبه ‌های رفتاری، هیجانی، شناختی، اخلاقی، و حتی جنبه جسمانی، عصبی، هورمونی و بیوشیمیایی می‌شود که به‌وجودآورنده رفتار بهنجار یا نابهنجار است. براساس نظریه ‌های ساختار اجتماعی، رفتار بزهکارانه، ناشی از سازگاری فرد با شرایط حاکم در محیط های طبقه پایین است. سیگل و سنا نظریه ‌های ساختار اجتماعی را به سه دسته تقسیم کرده‌اند:
۱. نظریه درهم ‌ریختگی اجتماعی ۲. نظریه ‌های فشار ۳. نظریه خرده ‌فرهنگ(فرهنگ منحرف).
نظریه ‌های فرایند اجتماعی، نابهنجاری را ناشی از تعاملات انسان ها در زندگی اجتماعی روزمره می‌دانند. نظریه‌ های فرایند اجتماعی به نظریه‌ های زیر تقسیم پذیرند:
الف- نظریه تداعی افتراقی ب- نظریه کنترل اجتماعی ج- نظریه کنترل اجتماعی هیرشی.
نظریه‌های واکنش اجتما‌عی، بر روی نقشی که نهادهای اقتصادی و اجتماعی در ایجاد رفتارهای نابهنجار دارند، متمرکز می‌ شوند. یعنی روشی که در آن، جامعه از خود نسبت به فرد واکنش نشان می‌دهد و روشی که افراد نسبت به جامعه واکنش نشان می‌دهند. دو نظریه مهم در بین نظریه‌ های واکنش اجتماعی، نظریه، «برچسب» و نظریه«تضاد» است(امیدوار و صارمی،۱۳۸۱: ۳۹-۳۸).
درخصوص دلایل گرایش افراد به اینترنت و استفاده اعتیادی از آن، نظریه ‌های دیگری هم ارائه شده است، که عبارتند از:
۱. نظریه پویایی روانی و شخصیت:

 این نظریه، ریشه‌ های اعتیاد فرد به اینترنت را به سال‌های آغازین زندگی وی ارتباط می‌دهد. به عبارتی، عمده‌ترین دلایل گرایش اعتیادآور فرد به اینترنت، شوک های روحی یا کمبودهای عاطفی دوران کودکی، ارتباط با سایر ویژگی های خاص شخصیتی و یا سایر اختلالات، و خلق ‌و خوها یا گرایش‌ های روانشناختی ارثی است. طبق این دیدگاه، بسته به حوادثی که در دوران کودکی برای فرد اتفاق افتاده است و یا ویژگی های شخصیتی ‌ای که در طی بلوغ در این فرد شکل گرفته است، او برای تقویت یک رفتار اعتیادآمیز و یا هر رفتار دیگری مستعد می‌شود. در این حالت، آن چه که اهمیت دارد، موضوع یا فعالیت نیست، بلکه فرد و شرایطی است که وی متأثر از آن، معتاد می‌شود(Duran، ۲۰۰۳:۲).
۲. نظریه کنترل اجتماعی:
براساس نظریه کنترل اجتماعی هیرشی، عاملی که باعث جلوگیری از رفتارهای انحرافی نوجوانان و جوانان می‌شود، «پیوند اجتماعی» است. به اعتقاد هیرشی، پیوندهای اجتماعی دارای چهار عنصر اصلی دلبستگی، تعهد، مشغولیت و اعتقاد است. ضعف هر یک از این چهار عنصر در فرد می‏تواند موجب بروز رفتارهای انحرافی او شود.
الف‏) دلبستگی: کسانی که به دیگران دلبستگی و علاقه ا‌ی ندارند، نگران این نیستند که روابط اجتماعی خود را به خطر اندازند و به همین علت بیشتر احتمال دارد که مرتکب رفتار انحرافی شوند.
ب) تعهد: هر چقدر میزان تعهد فرد نسبت به خانواده، شغل، دوستان و غیره کمتر باشد، احتمال ارتکاب رفتار انحرافی بیشتر خواهد بود.
ج) درگیری(مشغولیت): کسانی که مشارکت مداوم در فعالیت های زندگی، کار، خانوادگی و غیره ندارند و بیکارند، فرصت بیشتری برای انحراف دارند.
د) باور و اعتقاد: اگر فردی اعتقاد قوی به ارزش ها و اصول اخلاقی یک گروه نداشته باشد یا به این ارزش ها وفادار نباشد، احتمال گرایش وی به رفتار انحرافی بیشتر خواهد بود(امیدوار و صارمی،۱۳۸۱: ۵۶).
۳. تبیین رفتاری:
این تبیین‌ بر پایه مطالعات بی. اف. اسکینر راجع به شرطی‌ شدن عامل یا کنشگر است. براساس این دیدگاه، فرد برای دریافت پاداش وارد اینترنت می‌شود. پاداش هایی که وی از این رفتار می‌گیرد، فرار از واقعیت، رسیدن به عشق و سرگرمی های زیاد است و چنان چه فرد در زمان های آتی نیز به این پاداش ها نیاز داشته باشد، احتمالاً به اینترنت روی خواهد آورد. در نتیجه، این روند تقویت شده و چرخه هم چنان ادامه پیدا می‌کند(Duran، ۲۰۰۳:۲).
۴. تبیین بیوپزشکی:
بر پایه تبیین‌ بیوپزشکی، عوامل ارثی و مادرزادی و یا اختلالات شیمیایی در مغز و فرارسانها، دلایل اصلی روی ‌آوردن فرد به اعتیادند. از نظر این دیدگاه، وجود برخی کروموزوم ها، هورمون ها، و مواد زائد و یا فقدان مواد شیمیایی لازم و مشخص و فرارسانهایی که فعالیت مغز و سایر دستگاه های عصبی را تنظیم می‌کنند، در بروز اعتیاد در فرد موثرند(Ferris، ۲۰۰۲: ۲-۳).
آزادسازی حجم زیاد دوپاماین در مراکز لذت، باعث سرکوبی کارکردهای حیاتی مغز و نهایتاً کنترل آن می‌شود. از این نظر، روش های چندی وجود دارد که طی آن، استفاده از اینترنت احتمالاً باعث تحریک این فرایند عصبی ـ بیولوژیکی می‌شود. روش های مورد نظر عبارتند از:
۱. تجربه بالقوه شدید قدرت، هیجان، خوشحالی، تحریک، تحقق اهداف و رضایت، که در نتیجه آن فرد قادر خواهد بود در یک لحظه، پیرامون هر چیزی، به منبع گسترده اطلاعات وصل شود.
۲. احساس مخاطره‌جویی، مانند شرط ‌بندی، با ناشناخته ‌ماندن چیزی که شاید اتصال بعدی به اینترنت بتواند آن را مشخص کند همراه است. حال این امر ناشناخته، ممکن است کسب اطلاعات جدید و جالب و یا فرصت های تعاملی هم چون ارتباط صرف با یک دوست، رفتن به اتاق های چت، هرزه‌نگاری، خرید آن‌لاین و جز این ها‌ باشد.
۳. اثر خویشتن ‏داری رضایت‌بخشی که گمنامی کاربر در نت به وی می‌دهد. این امر هم باعث تسریع روند صمیمیت و پیوند اجتماعی می‌شود که ظاهراً صداقت آن از ارتباط شفاهی بیشتر است و هم موجب می‌شود که فرد دچار رویا و خواب و خیال شود و یا یک هویت کلی جدید برای خود ایجاد کند که ممکن است بسیار لذت بخش هم باشد.
۴. اثر هیپنوتیزم‌آور حرکات تصاویر روی صفحه مانیتور رایانه(یا تلویزیون).
۵. جذابیت چندرسانه‌ای همانند رنگ، صدای موزیک یا استریو، سرعت و گرافیک های فلاش‌دار(Lawyers concerned for lawyers، INC.، ۲۰۰۵:۲-۴).
6. نظریه شناختی: همانند دیدگاه روانکاوی، دیدگاه شناختی متوجه فرایندهای درونی است. البته این دیدگاه بیش از آن که بر امیال، نیازها، و انگیز‌ش ها تأکید کند، بر این که افراد چگونه اطلاعات را کسب کرده و تفسیر می‌کنند و آنها را در حل مشکلات به‌کار می‌گیرند، تأکید دارد. اصولاً دیدگاه شناختی بیشتر به افکار کنونی و شیوه‌های حل مسأله توجه دارد تا تاریخچه شخصی.
در این دیدگاه، اعتیاد به اینترنت، برآمده از شناخت های معیوب و یا پردازش معیوب شناختی است و درمان آن مبتنی بر تصحیح فرایند شناخت های معیوب است (امیدوار و صارمی، ۱۳۸۱: ۵۲).
۶. نظریه شناختی ـ رفتاری: گسترش اعتیاد به اینترنت، با شرایط روانشناختی قبلی به وجود می‌آید. در اکثر مواقع، این آسیب‌ شناسی شامل افسردگی، اضطراب اجتماعی و انواع روان‌ پریشی ها‌ست. وقتی فرد در معرض استفاده از اینترنت قرار می‌گیرد، فرایند کاربرد مشکل ‌زای اینترنت شروع می‌شود. این آسیب‌ شناسی زمینه‌ای، نوعی آمادگی و تمایل است و موجب شروع استرس می‏شود. البته چندین عامل دیگر نیز در ایجاد و یا حفظ اختلال دخالت دارند:
اولاً، بعضی از تقویت‌کننده ‌های رفتاری وجود دارند که به عنوان عامل شرطی عمل می‌کنند. اتاق، صندلی، دست‌زدن به صفحه کلید، موس، صدای روشن‌ شدن رایانه، بوق یا صدای زنگ آن در گروه این عوامل هستند.
ثانیاً، بدکاری شناختی نیز در اینجا عمل می‌کند. زیرا شناخت غیرسازشی در زمینه خود و دنیا، شاخص های اولیه این اختلال هستند. باورهایی هم چون این موضوع که فرد فقط در اینترنت قدرت کنترل دارد، فقط در آنجا برای خود کسی است و فقط در آنجا قابل احترام است و مانند آن، افکار شناختی مشکل ‌زا در زمینه«خود» هستند. باورهایی مانند هیچ‌کس در بیرون از اینترنت از من خوشش نمی‌آید، یا اینترنت تنها جایی است که واقعاً می‌شود مردم را شناخت، و هر کسی به نوعی به اینترنت آلوده است و مانند آن افکار شناختی مشکل‌زا در زمینه«دنیا» هستند.
ثالثاً، بیان کیفی کاربری اینترنت بستگی به شبکه حمایتی اجتماعی فرد دارد. اگر تمام عوامل در فرد وجود داشته باشد و حمایت اجتماعی نشود، احتمال دارد به اعتیاد اینترنتی عمومی روی بیاورد که با رفتارهای جلب توجه اجتماعی، غیرشخصی و غفلت کاری مشخص می‌شود. اما اگر جنبه ‌های اجتماعی داشته باشد، اعتیاد به اینترنت ویژه در او ایجاد خواهد شد که فقط در بخش ویژه‌ای از تکنولوژی مانند بازی یا هرزه‌نگاری جنسی است.
از دیدگاه رفتاری ـ شناختی، نشانه‌ های اختلال شامل افکار وسواسی درباره اینترنت، کنترل تکانه ضعیف، ناتوانی در متوقف‌کردن استفاده از اینترنت و مهم‌تر از همه، این باور که اینترنت تنها دوست فرد است. علاوه بر این، در موقعی که تماس برقرار نیست، به فکر اینترنت بودن، بار آینده تماس‌گرفتن را پیش‌بینی‌کردن و صرف مخارج زیاد درباره اینترنت و کارهای مربوط به آن نیز، نشانه ‌های دیگر این اختلال هستند. مشکل عمده دیگر، جدا‌کردن فرد از دوستان خود به نفع دوستان اینترنتی است و در نهایت نوعی احساس گناه درباره استفاده از اینترنت و دروغ‌گفتن به دوستان درباره وقت صرف ‌شده و سری ‌نگه‌ داشتن آن،‌ نشانه‌های دیگر این اختلال هستند. این افراد درحالی که می‌دانند کارشان از نظر اجتماعی مورد پسند نیست، نمی‌توانند آن را متوقف کنند. چرا که خود به خود، به خود ارزشی کمتر و در نتیجه نشانه‌های بیشتر می‌انجامد(امیدوار و صارمی، ۱۳۸۱: ۵۲).
اعتیاد به اینترنت و نظارت والدین: از زمره عوامل موجد و یا مانع اعتیاد اینترنتی در میان نوجوانان و جوانان، نظارت و کنترلی است که والدین بر استفاده فرزندان از اینترنت اعمال می‌کنند. مسأله ای که بارز است، این است که معمولاً خانواده ‌ها نگاهی متعادل و منطقی پیرامون استفاده فرزندانشان از اینترنت نداشته و دو سیاست کاملاً قطبی نسبت به این موضوع در پیش می‌گیرند. به‌ طوری که براساس نتایج یونگ در سال ۱۹۹۸، معمولاً والدین در برخورد با استفاده فرزندا‌نشان از اینترنت،‌ مایلند در یکی از دو دسته«سهل‌انگاری مهربانانه» و«تبعید قاطع یا مطلق قرار بگیرند» (Bullen and Harre، ۲۰۰۰: )۶.
تحقیقات صورت‌گر‌فته نشان داده است که والدین بیشتر نوجوانان آمریکایی در حین آن‌لاین ‌بودن فرزندانشان، هیچ نظارتی بر آنها ندارند(Bullen and Harre، ۲۰۰۰: )۶. هم چنین یونگ تقریباً در تمامی مطالعات موردی ‌ای که راجع به معتادان نوجوان اینترنت انجام داد، بدین نتیجه رسید که این نوجوانان در اتاق های خواب و به ‌دور از چشم بزرگترها آن‌لاین می‌شوند.
این نتایج نشان می‌دهد که حتی ممکن است بسیاری از خانواده‌ ها از فعالیت های آن‌لاین فرزندانشان اطلاعی نداشته باشند و یا در صورت آگاهی، به ‌دلیل فقدان درک ماهیت این فناوری نسبتاً جدید، نتوانند به ‌طور کامل به خطرات بالقوه استفاده از آن پی ببرند.
البته امروزه، رسانه‌ های متعدد خبری با انتشار خبرهای مختلف راجع به خطرات استفاده مفرط از اینترنت می‌توانند تا حدودی این نقص را پنهان کنند. اما نکته‌ای که مسلم است، این است که گاه رسانه‌ها با پوشش نادرست این خبرها، شیوع پدیده را رقم می‌زنند. پدیده‌ای که به زعم یونگ، به جای آن که والدین را تشویق به آموزش خود و فرزندانشان راجع به ایمنی اینترنتی کند، آنها را وامی‌دارد که خود و فرزندانشان را از دسترسی به اینترنت منع کنند. این کار اگرچه ممکن است، دسترسی به اینترنت را در منزل دشوار کند، اما، کنترل آن در خارج از منزل و کافینت ها(بخصوص در مدارس که خانواده‌ها هیچ کنترلی بر کیفیت استفاده فرزندان از اینترنت ندارند) تقریباً غیرممکن است)(Bullen and Harre، ۲۰۰۰: ۶).
براساس نتایج مطالعات وزارت آموزش و پرورش نیوزیلند، تقریباً تمامی مدارس ابتدایی (۹۶ درصد) و راهنمایی(۹۹ درصد) به اینترنت وصل هستند(Bullen and Harre، ۲۰۰۰:۸). از این رو، بدیهی است که با توجه به افزایش گسترده کاربری اینترنت توسط نوجوانان و جوانان در مکان های مختلف، کنترل و نظارت بر آنان امری دشوار و گاه در برخی موارد غیرممکن می‌نماید.
نتایج برخی از مطالعات و تحقیقات تجربی درباره اعتیاد اینترنتی: در خارج از کشور، مطالعات زیادی به‌ویژه از نیمه دهه ۶۰ صورت گرفته، که هر کدام از زاویه‌ای خاص به موضوع اعتیاد اینترنتی و پیامدهای مثبت و منفی آن پرداخته‌اند.
برنر طی مطالعه‌اش در سال ۱۹۹۶ دریافت که ۳۰ درصد از پاسخگویان، تلاش ناموفق در ترک استفاده از اینترنت داشته‌اند. همچنین، ۵۸ درصد از پاسخگویان اظهار داشته‌اند که دیگران(خانواده و دوستان) راجع به استفاده بیش از حد از اینترنت، به آنها گوشزد کرده‌اند(King، ۱۹۹۶:۶).
برنر(۱۹۹۷) در مطالعه دیگری به این نتیجه رسید که ۱۷ درصد از کاربران بیشتر از ۴۰ ساعت در هفته از اینترنت استفاده کرده و متوسط استفاده نیز، ۱۹ ساعت در هفته بوده است. همچنین، ۵۸ درصد از کاربران اعلام کرده‌اند که دیگران از وقتی که آنها صرف اینترنت می‌کنند، شکایت دارند و ۴۶ درصد از آنها نیز اعلام کرده‌اند که کمتر از چهار ساعت از وقت خواب خود را برای استفاده از اینترنت صرف می‌کنند(همان: ۲۸-۲۷).
تامپسون در سال ۱۹۹۶ به مطالعه اختلالات اعتیاد اینترنتی در بین مردم پرداخت. براساس نتایج مطالعه ایشان، ۷۲ درصد از پاسخگویان اذعان به وجود نوعی اعتیاد یا وابستگی به اینترنت در خود داشته‌اند و ۳۳ درصد از آنها نیز به اثرات سوء استفاده از اینترنت بر زندگی‌ شان اشاره کرده‌اند. در رابطه با تأثیر اعتیاد اینترنتی بر احساس کمبود در روابط اجتماعی واقعی، تامپسون به نتایج مختلفی دست یافت:
۲۹ درصد از پاسخگویان اشاره کرده‌اند که مهارت های اجتماعی آنها دچار اختلال شده است. درحالی‌که ۳۶ درصد از آنها به تقویت این مهارت ها اذعان داشته‌اند. ۴۷ درصد از پاسخگویان به اختلالات فیزیکی هم چون تارشدن دید چشم و یا بدخوابی اشاره کرده‌اند. تامپسون در پایان، چنین نتیجه می‌گیرد که پدیده اعتیاد اینترنتی، پدیده جدیدی است و بسیاری از مردمی که در حال حاضر مبتلا به آن هستند، در واقع دارند به تازگی و نوبودن این منبع دانش در زندگی‌ شان پاسخ می‌دهند، نه چیز دیگر(Ibid۷).
ایگر در سال ۱۹۹۶ به مطالعه تأثیرات اعتیاد اینترنتی بر رفتار مردم کشور سوئیس پرداخت. مطالعه نشان داد که ۶/۱۰ درصد از کل پاسخگویان به اینترنت اعتیاد دارند.همچنین،گروهی که خودشان را معتاد به اینترنت معرفی کرده‌اند، گرایش به موارد زیر در آنها بیش از گروه غیرمعتاد به اینترنت بوده است:
۱. پیامد های منفی اینترنت بر آنها ۲. مشارکت بیشتر در گروه های خودیار آن‌لاین  ۳. احساس تمایل شدید به استفاده از اینترنت در زمان آف‌لاین‌ بودن ۴. برای استفاده بعدی از اینترنت انتظار کشیدن ۵. به‌خاطر استفاده از اینترنت، احساس گناه کردن ۶. دروغ‌ گفتن به دوستان راجع به میزان آن‌لاین ‌بودن ۷. شکایت خانواده و دوستان نسبت به استفاده مفرط از اینترنت(Ibid:۶-۷).
یونگ(۱۹۹۶) در مطالعه‌ای که انجام داده، دریافت که ۸۰ درصد از پاسخگویان، کاربران وابسته اینترنت بودند که انگاره‌های رفتاری معتادانه قابل‌ توجهی را از خود بروز دادند. وی خاطرنشان می‌سازد که وابستگی به اینترنت، گسستها و انقطاع های شدیدی در زندگی تحصیلی، اجتماعی، مالی و شغلی مشارکت‌ کنندگان ایجاد کرده است. به‌طوری که ۵۸ درصد از دانش ‌آموزان و دانشجویان، کاهش چشمگیری در عادات مطالعه، افت نمرات درسی، غیبت در کلاس ها‌، مشروط شدن و مانند آن دارند. افزون بر این، کنترلی وجود ندارد که این افراد همیشه وقت خودشان را در فعالیت های علمی صرف کنند. ۴۳ درصد این شاگردان به ‌خاطر دیرخوابیدن ناشی از استفاده از اینترنت، در مدرسه با عدم موفقیت روبرو شده‌اند(Duran،۲۰۰۳: ۳ و امیدوار و صارمی، ۱۳۸۱: ۶۴).
اندرسون در سال ۱۹۹۷ به مطالعه تأثیر اعتیاد اینترنتی بر دانشجویان پرداخت. وی دریافت که یک سوم این دانشجویان در نتیجه استفاده مفرط از اینترنت، دچار مشکلات تحصیلی شده‌اند(Lim and et al.، ۲۰۰۴: ۲).
باربر(۱۹۹۷) در یک نظر سنجی از معلمان، کارمندان کتابخانه و همکاران کامپیوتر دریافت که به زعم ۸۶ درصد از آنها، استفاده از اینترنت کارآیی درسی دانش‌آموزان و دانشجویان را بهتر نکرده است. زیرا اطلاعات اینترنتی آنقدر بی‌سامان و به موضوعات برنامه درسی نامربوط هستند که به آنها کمکی در به ‌دست ‌آوردن نمره بالا در آزمون های استاندارد نمی‌کند(امیدوار و صارمی، ۱۳۸۱: ۶۴).
شرر(۱۹۹۷) در تحقیقات خویش بر روی دانشجویان دانشگاه ها، متوسط استفاده افراد وابسته به اینترنت را ۱۱ ساعت در هفته شناسایی کرده است. همچنین، وی دریافت که ۷۲ درصد از وابسته‌ها، مرد بودند(همان: ۳۱).
اورزاک طی مطالعه‌ای که به سال ۱۹۹۹ انجام داد، دریافت که افرادی که مستعد اعتیاد اینترنتی هستند، به ‌سادگی خسته و ملول می‌شوند، تنها، کمرو و خجالتی و دچار افسردگی یا انواع دیگر اعتیاد هستند.(Chebbi and et al.، ۲۰۰۰: ۱).
براساس نتایج مطالعه یونگ در سال ۱۹۹۷، ۵ تا ۱۰ درصد از جمعیت آن‌لاین جهان در زمان مطالعه وی معتادند. حدود ۵۴ درصد از معتادان اینترنت، سابقه افسردگی و ۳۴ درصد از آنها نیز سابقه اضطراب و نگرانی دارند. ۵۰ درصد از پاسخگویان نیز اظهار داشته‌اند که سابقه اعتیاد به مواد مخدر دارند. همچنین، از میان کل پاسخگویان معتاد به اینترنت، ۲۵ درصد بیان کردند که در ظرف ۶ ماه اول آن‌لاین شدن، به اینترنت معتاد شده‌اند. ۵۸ و ۱۷ درصد از آنها نیز دوره آن را به ترتیب بین ۱ تا ۶ سال، و بیش از ۱ سال ذکر کرده‌اند. متوسط آن‌لاین بودن پاسخگویان معتاد به اینترنت نیز برابر با ۳۸ ساعت در هفته بود. مردان عموماً از اینترنت به ‌عنوان ابزاری برای جست‌ و‌ جوی قدرت، پایگاه و تسلط استفاده کرده و موارد کاربرد اینترنت در میان آنها نیز شاملٍ کسب اطلاعات، بازی های تعاملی پرخاشگرانه، و هرزه ‌نگاری بوده است. اما استفاده زنان از اتاق ‌های چت بیشتر بخاطر تشکیل دوستی های حمایت گرانه، دوستیابی، و اجتماعی شدن(Socialization) بوده است. ۹۰ درصد از معتادان اینترنت، به سایت های ارتباطی دو طرفه اعتیاد داشتند:‌ اتاق‌ های چت، بازی های تعاملی، گروه های خبری، و نامه الکترونیکی(Samson and Keen، ۲۰۰۵: ۲-۳).
یونگ(۱۹۹۸) در مطالعه‌ای که روی معتادان به اینترنت انجام داد، بدین نتیجه رسید که افراد با موقعیت اقتصادی و اجتماعی بالاتر، و نیز افراد دارای تحصیلات بالاتر، بیشتر در معرض این اختلال قرار دارند.
این مطالعه نشان داد که افرادی که وقت بیشتری دارند، مانند افرادی که در خانه هستند و دانشجویان دانشگاه در خوابگاه ها، با احتمال بیشتری در معرض اینترنت هستند(امیدوار و صارمی، ۱۳۸۱: ۳۳-۳۱).
مطالعه یونگ در سال ۱۹۹۸ نشان داد که ۸۰ درصد از پاسخگویانی که معتاد به اینترنت بودند، در هفته ۳۸ ساعت از وقتشان را صرف امور و اهداف غیراداری و غیرکاری در اینترنت می‌کنند(Lim and et al.، ۲۰۰۴:۲). یونگ نشان داد که زنان معتاد به اینترنت، از این که می‌دانستند کسی نمی‌داند آنها به چه چیزی شبیه‌ هستند، نوعی آسایش خاطر به آنها دست می‌داد(Bullen and Harre،۲۰۰۰:۱۰). وی همچنین در مطالعه‌اش دریافت که احتمال اعتیاد زنان و مردان به اینترنت برابر است.
گرینفلد(۱۹۹۸) در مطالعه‌ای که روی کاربران اینترنت انجام داد، پی برد که ۷/۵ درصد از نمونه تحقیق وی دارای معیار استفاده غیرارادی از اینترنت بودند. از میان این افراد، عمده‌ترین موارد مصرفی اینترنت عبارت بودند از: اتاق های چت، هرزه‌نگاری، خرید آن‌لاین، و نامه الکترونیکی. همچنین، حدود یک سوم از مشارکت‌ کنندگان در این مطالعه اظهار داشته‌اند که آنها از اینترنت به ‌عنوان یک روش فرار از وضع همیشگی و یا تغییر خلق و خوی شان استفاده می‌کنند. همچنین، افراد معتاد در قیاس با افراد غیرمعتاد، اعتقاد بیشتری به از دست ‌دادن کنترل رفتارها‌شان هنگام استفاده از اینترنت داشته‌اند. گرینفلد معتقد است که فقدان کنترل بر رفتارها، تنها یکی از شاخص های توانمندی طبیعت روانگردان اینترنت است. سایر علائم نیز شامل تحریف وقت و زمان، تسریع دوستی و صمیمیت و کاهش حجب و حیاست. برای مثال، ۸۳ درصد از مشارکت‌ کنندگانی که معیار های اعتیاد به اینترنت را داشتند، اذعان داشته‌اند که موقعی که از اینترنت استفاده می‌کنند، مرزها را زیر پا گذاشته و کنترلی بر آنها ندارند. این درحالی است که از میان افراد غیرمعتاد، تنها ۳۷ درصد به فقدان کنترل بر مرزها اشاره کرده‌اند(DeAngelis، ۲۰۰۰:۱-۲).
یونگ در مطالعه‌اش پیرامون اعتیاد اینترنتی بدین نتیجه رسید که افراد معتاد به اینترنت دچار علائم خاصی بوده و با پیامدهایی مواجهند که دقیقاً مشابه پیامدهای افرادی است که به الکل، شرط‌ بندی، خرید و سایر رفتارهای وسواسی دچار هستند. همچنین، این افراد محیط مجازی اینترنت را جذاب‌تر از واقعیت روزانه‌شان می‌دانند. زندگی روزانه این قبیل افراد تحت تسلط نیاز به آن‌لاین شدن قرار دارد. همچنین، عمده‌ترین حوزه‌های متأثر از اعتیاد اینترنتی، مدرسه، خانواده، کار و روابط هستند. علاوه بر این، یونگ بدین نتیجه رسید که بروز اعتیاد اینترنتی ریشه در هفت دلیل اصلی دارد که عبارتند از نارضایی از زندگی زناشویی، فشار کاری، مشکلات مالی، عدم امنیت، اضطراب، دعواهای خانوادگی، و زندگی محدود اجتماعی(Chebbi and et al.، ۲۰۰۰: ۱-۲).
کوپر طی مطالعه‌ای پی برد که ۱۷ درصد از نمونه تحقیق وی، کاربران “در ریسک” هستند که به شیوه‌ای مشکل‌ساز درگیر میل جنسی اینترنتی شده‌اند(DeAngelis، ۲۰۰۰: ۳).
گرینفلد(۱۹۹۸) در مطالعه خود دریافت که ازدواج و روابط جنسی بیشترین حوزه‌هایی هستند، که تحت تأثیر اعتیاد اینترنتی قرار می‌گیرند. تأکید بر ازدواج و روابط، ظاهراً به خاطر استفاده غیرارادی از هرزه‌نگاری است. حتی ۶۲ درصد از پاسخگویان اظهار کرده‌اند که به ‌طور متوسط هفته‌ای چهار ساعت وارد سایت های هرزه‌نگاری می‌شوند(Duran، ۲۰۰۳: ۲-۳).
گرینفلد در مطالعه دیگری به سال ۱۹۹۹، بدین نتیجه رسید که ۶ درصد از کاربران وب، دچار اعتیاد اینترنتی هستند(Lim and et al.، ۲۰۰۴: ۲).
کرات در سال ۱۹۹۹ در مطالعه‌اش بدین نتیجه رسید که نوجوانانی که از تماس ‌های اجتماعی کناره‌گیری می‌کنند، از اینترنت به عنوان ابزاری برای فرار از واقعیت استفاده می‌کنند(Lim and et al.، ۲۰۰۴: ۲).
ولش(۱۹۹۹) در مطالعه خویش دریافت که ۸ درصد از دانشجویان مرد با معیارهای اختلال اعتیاد به اینترنت جور در می‌آیند(همان: ۳۴).
نای و اربرینگ(۲۰۰۰) در مطالعه خویش بدین نتیجه رسیدند که زن ها بیش از مردها در دامنه شدید اختلال اعتیاد به اینترنت بوده و بنابراین نسبت به مردها مشکلات بیشتری در استفاده از اینترنت داشتند(همان: ۳۳).
بولن و هری در مطالعه‌شان در سال ۲۰۰۰، به این نتیجه رسیدند که هر چه جوانان زمان بیشتری را با اینترنت سر کنند، در مقابل از میزان زمانی که صرف محیط اجتماعی واقعی ‌شان خواهند کرد، کاسته خواهد شد. به‏علاوه آن که جوانان معتاد به اینترنت همانند سایر معتادان، دچار علائم و شاخصه‌های اعتیادی مشخص هستند. فعالیت های اعتیادآمیز مردان، عموماً بازی های پرخاشگرانه، سایت های هرزه نگاری و فعالیت های اعتیاد‌آمیز زنان نیز عموماً تشکیل دوستی های حمایتگرانه، دوستیابی و یا گلایه از شوهران در اتاق های چت است(Bullen and Harre، ۲۰۰۰: ۳-۱۱.
بر اساس نتایج مطالعه اندرسون بر روی دانشجویان، ۱۰ درصد از پاسخگویان دارای معیارهای وابستگی به اینترنت بوده و اکثریت کسانی هم که استفاده اعتیادی از اینترنت داشتند، مرد و از دانشجویان علوم سخت بوده‌اند(DeAngelis، ۲۰۰۰: ۱).
گروهول(۲۰۰۳) طی تحقیقاتی که درخصوص دلایل گرایش افراد به اینترنت و استفاده اعتیادآور آنها از اینترنت انجام داد، بدین نتیجه رسید که افرادی که وقت زیادی را صرف استفاده از کامپیوتر می‌کنند، کسانی هستند که در زندگی با مشکلاتی مواجهند. در واقع، این افراد چون رغبتی به برخورد با مشکلات زندگی ندارند و مایل نیستند حتی با آنها روبرو شوند، به فعالیت اعتیادآور در اینترنت می‌پردازند. به واقع، این گونه رفتارها، مشابه رفتار کسانی است که تلویزیون زیاد نگاه می‌کنند، یا کتاب زیاد می‌خوانند، و یا مرتب برای نوشیدن آب به بیرون از اتاق می‌روند.(Duran، ۲۰۰۳: ۱).اعتیاد اینترنتی؛ علل و پیامدهای آن
روابط مجازی، پویا هستند، می‌توانند بسیار حمایتی باشند، و در مقایسه با منافع بالقوه، حداقل خطر را به دنبال داشته باشند. مردم به کمک اینترنت، روابط جدیدی را براساس فعالیت نو، برانگیزنده و تقویت‌ کننده تشکیل می‌دهند. پس، عاقلانه است که انتظار داشته باشیم درصد بالایی از مردم در ظرف فاصله زمانی محدود جذب آن شوند(King۹۹۶:۱۰).
در پاسخ به این سوال که اینترنت واقعاً چه چیزی دارد که افرادی که از آن استفاده می‌کنند، به‌ طور بالقوه دچار رفتارهای مخرب می‌شوند و این که چرا برخی مردم خودشان را در معرض خطر از دست‌ دادن شغل، از هم‌گسیختگی روابط، و یا زیان های مالی قرار می‌دهند، دیدگاه های مختلفی از زوایای گوناگون ایراد شده است. از طرفی، اعتیاد به اینترنت یک پدیده بین ‌رشته‏ای است، و علوم مختلف پزشکی، رایانه‏ای، جامعه ‏شناسی، حقوق، اخلاق و رواشناسی هر یک از زوایای مختلف این پدیده را مورد بررسی قرار داده‏اند. در هر یک از این علوم مختلف، نظریه‏ هایی برای این اختلال مطرح شده است. همچنین در بسیاری از موارد، نظریه ‏های مطرح شده، از چارچوب یک علم خارج می‏شود و ترکیبی از مفاهیم چندین علم را دربرمی‏گیرد.
با وجود پژوهش های فراوان و تلاش های هماهنگ برای شناسایی مهم ترین عوامل گرایش فرد به اعتیاد به اینترنت، همچنان موارد مبهم و پرسش های بسیاری فرا روی محققان و متخصصان این حوزه قرار دارد. وجود دیدگاه‏ها، نظرات، تبیین ها و اختلاف ‌نظر در مورد نحوه پدید آمدن، طبقه‏بندی، تشخیص، تداوم و استمرار اعتیاد به اینترنت، به پیچیدگی و معماگونه ‌بودن این آسیب اشاره دارد. به همین دلیل است که هنوز هیچ فرد، نظریه و دیدگاهی که قادر به تبیین تمامی«رفتارهای اعتیادگونه» باشد، مطرح نشده است.
گروهول در توضیح این مسأله که چرا مردم به گونه‌ای اعتیادآور از اینترنت استفاده می‌کنند، الگوی استفاده مرضی از اینترنت را پیشنهاد کرده و در این رابطه، دو دیدگاه ارائه می‌دهد:
۱. علت گرایش افراد به استفاده اعتیادآور از اینترنت، تمایل آنها به دوری‌گزیدن از مشکلاتی است که در زندگی شخصی با آنها مواجهند. به عبارتی، افراد برای این که از مشکلات زندگی فرار کنند، به اینترنت روی می‌آورند.
۲. دیدگاه دومی که گروهول درخصوص دلیل رویکرد افراد به استفاده اعتیادی از اینترنت بیان می‌کند، دیدگاه قابل ‌قبول ‌تری است. وی در این دیدگاه، به مراحلی اشاره می‌کند که فرد هنگام کار با اینترنت و کشف منابع آن، از آنها گذر می‌کند. مراحل مورد نظر گروهول به قرار زیر است:
۱. افسون‌گری یا وسواس؛ این مرحله زمانی است که محیط برای فرد تازه است و وی تازه وارد این محیط شده است. یا این که فرد یک کاربر قدیمی است که فعالیت جدیدی را در اینترنت پیدا می‌کند. مرحله اول، به شدت اعتیادآ‌ور است. در واقع، این حالت اعتیادی تا جایی ادامه دارد که فرد وارد مرحله دوم یعنی توهم ‌زدایی یا سرخوردگی شود.
۲. توهم‌زدایی یا سرخوردگی؛ در این مرحله، فرد نسبت به فعالیتی که اغلب انجام می‌دهد، سرخورده و بی‌تمایل می‌شود. موقعی که فرد از این مرحله بگذرد، می‌تواند مطمئناً وارد مرحله سوم یعنی تعادل شود.
۳. تعادل؛نماد و مشخصه بارز مرحله سوم، استفاده طبیعی از اینترنت است. هر فردی در زمان های متفاوتی وارد مرحله سوم می‌شود. در جمع‌بندی این سه مرحله باید گفت که حتی گاه اتفاق می‌افتد که تمامی این مراحل به‌ صورت چرخشی در فرد تکرار شوند. در واقع، سیر این مراحل به‌ صورت خطی نیست. به‌ ویژه، زمانی که فرد فعالیت جدید جالب دیگری را در اینترنت پیدا می‌کند، این مراحل دوباره در وی از نو شروع می‌شوند(Duran، ۲۰۰۳: ۲). معتادان اغلب یک«زندگی دوم»(Second life) و یا مفری را برای«فراموش ‌کردن مشکلاتشان در هنگام آن‌لاین بودن ایجاد می‌کنند، درست مانند احساس کرختی و مستی که افراد معتاد به الکل در هنگام نوشیدن الکل گزارش می‌دهند».
سیگل و سنا در بررسی نظریه‌های مربوط به اعتیاد اینترنتی، به نظریه ‌های کلان انحراف و کج‌رفتاری اجتماعی استناد کرده ‌و این نظریه‌ ها را به چهار دسته کلی تقسیم کرده‌اند که هر کدام از این دسته‌ های کلی خود نظریه‌ های مختلفی را در بر می‌گیرد.این چهار دسته کلی عبارتند از:
۱- نظریه‌ های فردی ۲- نظریه ‌های ساختار اجتماعی ۳- نظریه‌ های فرایند اجتماعی ۴- نظریه ‌های واکنش اجتماعی.
در نظریه ‌های فردی، ریشه اختلال در خود فرد جست‌‌ و جو می ‌شود، یعنی ساخت زیست‌ شناختی و ویژگی های روان‌شناختی شخص است که سازنده رفتار اوست. براساس این دیدگاه، شخصیت شامل تمامی جنبه ‌های رفتاری، هیجانی، شناختی، اخلاقی، و حتی جنبه جسمانی، عصبی، هورمونی و بیوشیمیایی می‌شود که به‌وجودآورنده رفتار بهنجار یا نابهنجار است. براساس نظریه ‌های ساختار اجتماعی، رفتار بزهکارانه، ناشی از سازگاری فرد با شرایط حاکم در محیط های طبقه پایین است. سیگل و سنا نظریه ‌های ساختار اجتماعی را به سه دسته تقسیم کرده‌اند:
۱. نظریه درهم ‌ریختگی اجتماعی ۲. نظریه ‌های فشار ۳. نظریه خرده ‌فرهنگ(فرهنگ منحرف).
نظریه ‌های فرایند اجتماعی، نابهنجاری را ناشی از تعاملات انسان ها در زندگی اجتماعی روزمره می‌دانند. نظریه‌ های فرایند اجتماعی به نظریه‌ های زیر تقسیم پذیرند:
الف- نظریه تداعی افتراقی ب- نظریه کنترل اجتماعی ج- نظریه کنترل اجتماعی هیرشی.
نظریه‌های واکنش اجتما‌عی، بر روی نقشی که نهادهای اقتصادی و اجتماعی در ایجاد رفتارهای نابهنجار دارند، متمرکز می‌ شوند. یعنی روشی که در آن، جامعه از خود نسبت به فرد واکنش نشان می‌دهد و روشی که افراد نسبت به جامعه واکنش نشان می‌دهند. دو نظریه مهم در بین نظریه‌ های واکنش اجتماعی، نظریه، «برچسب» و نظریه«تضاد» است(امیدوار و صارمی،۱۳۸۱: ۳۹-۳۸).
درخصوص دلایل گرایش افراد به اینترنت و استفاده اعتیادی از آن، نظریه ‌های دیگری هم ارائه شده است، که عبارتند از:
۱. نظریه پویایی روانی و شخصیت:

 این نظریه، ریشه‌ های اعتیاد فرد به اینترنت را به سال‌های آغازین زندگی وی ارتباط می‌دهد. به عبارتی، عمده‌ترین دلایل گرایش اعتیادآور فرد به اینترنت، شوک های روحی یا کمبودهای عاطفی دوران کودکی، ارتباط با سایر ویژگی های خاص شخصیتی و یا سایر اختلالات، و خلق ‌و خوها یا گرایش‌ های روانشناختی ارثی است. طبق این دیدگاه، بسته به حوادثی که در دوران کودکی برای فرد اتفاق افتاده است و یا ویژگی های شخصیتی ‌ای که در طی بلوغ در این فرد شکل گرفته است، او برای تقویت یک رفتار اعتیادآمیز و یا هر رفتار دیگری مستعد می‌شود. در این حالت، آن چه که اهمیت دارد، موضوع یا فعالیت نیست، بلکه فرد و شرایطی است که وی متأثر از آن، معتاد می‌شود(Duran، ۲۰۰۳:۲).
۲. نظریه کنترل اجتماعی:
براساس نظریه کنترل اجتماعی هیرشی، عاملی که باعث جلوگیری از رفتارهای انحرافی نوجوانان و جوانان می‌شود، «پیوند اجتماعی» است. به اعتقاد هیرشی، پیوندهای اجتماعی دارای چهار عنصر اصلی دلبستگی، تعهد، مشغولیت و اعتقاد است. ضعف هر یک از این چهار عنصر در فرد می‏تواند موجب بروز رفتارهای انحرافی او شود.
الف‏) دلبستگی: کسانی که به دیگران دلبستگی و علاقه ا‌ی ندارند، نگران این نیستند که روابط اجتماعی خود را به خطر اندازند و به همین علت بیشتر احتمال دارد که مرتکب رفتار انحرافی شوند.
ب) تعهد: هر چقدر میزان تعهد فرد نسبت به خانواده، شغل، دوستان و غیره کمتر باشد، احتمال ارتکاب رفتار انحرافی بیشتر خواهد بود.
ج) درگیری(مشغولیت): کسانی که مشارکت مداوم در فعالیت های زندگی، کار، خانوادگی و غیره ندارند و بیکارند، فرصت بیشتری برای انحراف دارند.
د) باور و اعتقاد: اگر فردی اعتقاد قوی به ارزش ها و اصول اخلاقی یک گروه نداشته باشد یا به این ارزش ها وفادار نباشد، احتمال گرایش وی به رفتار انحرافی بیشتر خواهد بود(امیدوار و صارمی،۱۳۸۱: ۵۶).
۳. تبیین رفتاری:
این تبیین‌ بر پایه مطالعات بی. اف. اسکینر راجع به شرطی‌ شدن عامل یا کنشگر است. براساس این دیدگاه، فرد برای دریافت پاداش وارد اینترنت می‌شود. پاداش هایی که وی از این رفتار می‌گیرد، فرار از واقعیت، رسیدن به عشق و سرگرمی های زیاد است و چنان چه فرد در زمان های آتی نیز به این پاداش ها نیاز داشته باشد، احتمالاً به اینترنت روی خواهد آورد. در نتیجه، این روند تقویت شده و چرخه هم چنان ادامه پیدا می‌کند(Duran، ۲۰۰۳:۲).
۴. تبیین بیوپزشکی:
بر پایه تبیین‌ بیوپزشکی، عوامل ارثی و مادرزادی و یا اختلالات شیمیایی در مغز و فرارسانها، دلایل اصلی روی ‌آوردن فرد به اعتیادند. از نظر این دیدگاه، وجود برخی کروموزوم ها، هورمون ها، و مواد زائد و یا فقدان مواد شیمیایی لازم و مشخص و فرارسانهایی که فعالیت مغز و سایر دستگاه های عصبی را تنظیم می‌کنند، در بروز اعتیاد در فرد موثرند(Ferris، ۲۰۰۲: ۲-۳).
آزادسازی حجم زیاد دوپاماین در مراکز لذت، باعث سرکوبی کارکردهای حیاتی مغز و نهایتاً کنترل آن می‌شود. از این نظر، روش های چندی وجود دارد که طی آن، استفاده از اینترنت احتمالاً باعث تحریک این فرایند عصبی ـ بیولوژیکی می‌شود. روش های مورد نظر عبارتند از:
۱. تجربه بالقوه شدید قدرت، هیجان، خوشحالی، تحریک، تحقق اهداف و رضایت، که در نتیجه آن فرد قادر خواهد بود در یک لحظه، پیرامون هر چیزی، به منبع گسترده اطلاعات وصل شود.
۲. احساس مخاطره‌جویی، مانند شرط ‌بندی، با ناشناخته ‌ماندن چیزی که شاید اتصال بعدی به اینترنت بتواند آن را مشخص کند همراه است. حال این امر ناشناخته، ممکن است کسب اطلاعات جدید و جالب و یا فرصت های تعاملی هم چون ارتباط صرف با یک دوست، رفتن به اتاق های چت، هرزه‌نگاری، خرید آن‌لاین و جز این ها‌ باشد.
۳. اثر خویشتن ‏داری رضایت‌بخشی که گمنامی کاربر در نت به وی می‌دهد. این امر هم باعث تسریع روند صمیمیت و پیوند اجتماعی می‌شود که ظاهراً صداقت آن از ارتباط شفاهی بیشتر است و هم موجب می‌شود که فرد دچار رویا و خواب و خیال شود و یا یک هویت کلی جدید برای خود ایجاد کند که ممکن است بسیار لذت بخش هم باشد.
۴. اثر هیپنوتیزم‌آور حرکات تصاویر روی صفحه مانیتور رایانه(یا تلویزیون).
۵. جذابیت چندرسانه‌ای همانند رنگ، صدای موزیک یا استریو، سرعت و گرافیک های فلاش‌دار(Lawyers concerned for lawyers، INC.، ۲۰۰۵:۲-۴).
6. نظریه شناختی: همانند دیدگاه روانکاوی، دیدگاه شناختی متوجه فرایندهای درونی است. البته این دیدگاه بیش از آن که بر امیال، نیازها، و انگیز‌ش ها تأکید کند، بر این که افراد چگونه اطلاعات را کسب کرده و تفسیر می‌کنند و آنها را در حل مشکلات به‌کار می‌گیرند، تأکید دارد. اصولاً دیدگاه شناختی بیشتر به افکار کنونی و شیوه‌های حل مسأله توجه دارد تا تاریخچه شخصی.
در این دیدگاه، اعتیاد به اینترنت، برآمده از شناخت های معیوب و یا پردازش معیوب شناختی است و درمان آن مبتنی بر تصحیح فرایند شناخت های معیوب است (امیدوار و صارمی، ۱۳۸۱: ۵۲).
۶. نظریه شناختی ـ رفتاری: گسترش اعتیاد به اینترنت، با شرایط روانشناختی قبلی به وجود می‌آید. در اکثر مواقع، این آسیب‌ شناسی شامل افسردگی، اضطراب اجتماعی و انواع روان‌ پریشی ها‌ست. وقتی فرد در معرض استفاده از اینترنت قرار می‌گیرد، فرایند کاربرد مشکل ‌زای اینترنت شروع می‌شود. این آسیب‌ شناسی زمینه‌ای، نوعی آمادگی و تمایل است و موجب شروع استرس می‏شود. البته چندین عامل دیگر نیز در ایجاد و یا حفظ اختلال دخالت دارند:
اولاً، بعضی از تقویت‌کننده ‌های رفتاری وجود دارند که به عنوان عامل شرطی عمل می‌کنند. اتاق، صندلی، دست‌زدن به صفحه کلید، موس، صدای روشن‌ شدن رایانه، بوق یا صدای زنگ آن در گروه این عوامل هستند.
ثانیاً، بدکاری شناختی نیز در اینجا عمل می‌کند. زیرا شناخت غیرسازشی در زمینه خود و دنیا، شاخص های اولیه این اختلال هستند. باورهایی هم چون این موضوع که فرد فقط در اینترنت قدرت کنترل دارد، فقط در آنجا برای خود کسی است و فقط در آنجا قابل احترام است و مانند آن، افکار شناختی مشکل ‌زا در زمینه«خود» هستند. باورهایی مانند هیچ‌کس در بیرون از اینترنت از من خوشش نمی‌آید، یا اینترنت تنها جایی است که واقعاً می‌شود مردم را شناخت، و هر کسی به نوعی به اینترنت آلوده است و مانند آن افکار شناختی مشکل‌زا در زمینه«دنیا» هستند.
ثالثاً، بیان کیفی کاربری اینترنت بستگی به شبکه حمایتی اجتماعی فرد دارد. اگر تمام عوامل در فرد وجود داشته باشد و حمایت اجتماعی نشود، احتمال دارد به اعتیاد اینترنتی عمومی روی بیاورد که با رفتارهای جلب توجه اجتماعی، غیرشخصی و غفلت کاری مشخص می‌شود. اما اگر جنبه ‌های اجتماعی داشته باشد، اعتیاد به اینترنت ویژه در او ایجاد خواهد شد که فقط در بخش ویژه‌ای از تکنولوژی مانند بازی یا هرزه‌نگاری جنسی است.
از دیدگاه رفتاری ـ شناختی، نشانه‌ های اختلال شامل افکار وسواسی درباره اینترنت، کنترل تکانه ضعیف، ناتوانی در متوقف‌کردن استفاده از اینترنت و مهم‌تر از همه، این باور که اینترنت تنها دوست فرد است. علاوه بر این، در موقعی که تماس برقرار نیست، به فکر اینترنت بودن، بار آینده تماس‌گرفتن را پیش‌بینی‌کردن و صرف مخارج زیاد درباره اینترنت و کارهای مربوط به آن نیز، نشانه ‌های دیگر این اختلال هستند. مشکل عمده دیگر، جدا‌کردن فرد از دوستان خود به نفع دوستان اینترنتی است و در نهایت نوعی احساس گناه درباره استفاده از اینترنت و دروغ‌گفتن به دوستان درباره وقت صرف ‌شده و سری ‌نگه‌ داشتن آن،‌ نشانه‌های دیگر این اختلال هستند. این افراد درحالی که می‌دانند کارشان از نظر اجتماعی مورد پسند نیست، نمی‌توانند آن را متوقف کنند. چرا که خود به خود، به خود ارزشی کمتر و در نتیجه نشانه‌های بیشتر می‌انجامد(امیدوار و صارمی، ۱۳۸۱: ۵۲).
اعتیاد به اینترنت و نظارت والدین: از زمره عوامل موجد و یا مانع اعتیاد اینترنتی در میان نوجوانان و جوانان، نظارت و کنترلی است که والدین بر استفاده فرزندان از اینترنت اعمال می‌کنند. مسأله ای که بارز است، این است که معمولاً خانواده ‌ها نگاهی متعادل و منطقی پیرامون استفاده فرزندانشان از اینترنت نداشته و دو سیاست کاملاً قطبی نسبت به این موضوع در پیش می‌گیرند. به‌ طوری که براساس نتایج یونگ در سال ۱۹۹۸، معمولاً والدین در برخورد با استفاده فرزندا‌نشان از اینترنت،‌ مایلند در یکی از دو دسته«سهل‌انگاری مهربانانه» و«تبعید قاطع یا مطلق قرار بگیرند» (Bullen and Harre، ۲۰۰۰: )۶.
تحقیقات صورت‌گر‌فته نشان داده است که والدین بیشتر نوجوانان آمریکایی در حین آن‌لاین ‌بودن فرزندانشان، هیچ نظارتی بر آنها ندارند(Bullen and Harre، ۲۰۰۰: )۶. هم چنین یونگ تقریباً در تمامی مطالعات موردی ‌ای که راجع به معتادان نوجوان اینترنت انجام داد، بدین نتیجه رسید که این نوجوانان در اتاق های خواب و به ‌دور از چشم بزرگترها آن‌لاین می‌شوند.
این نتایج نشان می‌دهد که حتی ممکن است بسیاری از خانواده‌ ها از فعالیت های آن‌لاین فرزندانشان اطلاعی نداشته باشند و یا در صورت آگاهی، به ‌دلیل فقدان درک ماهیت این فناوری نسبتاً جدید، نتوانند به ‌طور کامل به خطرات بالقوه استفاده از آن پی ببرند.
البته امروزه، رسانه‌ های متعدد خبری با انتشار خبرهای مختلف راجع به خطرات استفاده مفرط از اینترنت می‌توانند تا حدودی این نقص را پنهان کنند. اما نکته‌ای که مسلم است، این است که گاه رسانه‌ها با پوشش نادرست این خبرها، شیوع پدیده را رقم می‌زنند. پدیده‌ای که به زعم یونگ، به جای آن که والدین را تشویق به آموزش خود و فرزندانشان راجع به ایمنی اینترنتی کند، آنها را وامی‌دارد که خود و فرزندانشان را از دسترسی به اینترنت منع کنند. این کار اگرچه ممکن است، دسترسی به اینترنت را در منزل دشوار کند، اما، کنترل آن در خارج از منزل و کافینت ها(بخصوص در مدارس که خانواده‌ها هیچ کنترلی بر کیفیت استفاده فرزندان از اینترنت ندارند) تقریباً غیرممکن است)(Bullen and Harre، ۲۰۰۰: ۶).
براساس نتایج مطالعات وزارت آموزش و پرورش نیوزیلند، تقریباً تمامی مدارس ابتدایی (۹۶ درصد) و راهنمایی(۹۹ درصد) به اینترنت وصل هستند(Bullen and Harre، ۲۰۰۰:۸). از این رو، بدیهی است که با توجه به افزایش گسترده کاربری اینترنت توسط نوجوانان و جوانان در مکان های مختلف، کنترل و نظارت بر آنان امری دشوار و گاه در برخی موارد غیرممکن می‌نماید.
نتایج برخی از مطالعات و تحقیقات تجربی درباره اعتیاد اینترنتی: در خارج از کشور، مطالعات زیادی به‌ویژه از نیمه دهه ۶۰ صورت گرفته، که هر کدام از زاویه‌ای خاص به موضوع اعتیاد اینترنتی و پیامدهای مثبت و منفی آن پرداخته‌اند.
برنر طی مطالعه‌اش در سال ۱۹۹۶ دریافت که ۳۰ درصد از پاسخگویان، تلاش ناموفق در ترک استفاده از اینترنت داشته‌اند. همچنین، ۵۸ درصد از پاسخگویان اظهار داشته‌اند که دیگران(خانواده و دوستان) راجع به استفاده بیش از حد از اینترنت، به آنها گوشزد کرده‌اند(King، ۱۹۹۶:۶).
برنر(۱۹۹۷) در مطالعه دیگری به این نتیجه رسید که ۱۷ درصد از کاربران بیشتر از ۴۰ ساعت در هفته از اینترنت استفاده کرده و متوسط استفاده نیز، ۱۹ ساعت در هفته بوده است. همچنین، ۵۸ درصد از کاربران اعلام کرده‌اند که دیگران از وقتی که آنها صرف اینترنت می‌کنند، شکایت دارند و ۴۶ درصد از آنها نیز اعلام کرده‌اند که کمتر از چهار ساعت از وقت خواب خود را برای استفاده از اینترنت صرف می‌کنند(همان: ۲۸-۲۷).
تامپسون در سال ۱۹۹۶ به مطالعه اختلالات اعتیاد اینترنتی در بین مردم پرداخت. براساس نتایج مطالعه ایشان، ۷۲ درصد از پاسخگویان اذعان به وجود نوعی اعتیاد یا وابستگی به اینترنت در خود داشته‌اند و ۳۳ درصد از آنها نیز به اثرات سوء استفاده از اینترنت بر زندگی‌ شان اشاره کرده‌اند. در رابطه با تأثیر اعتیاد اینترنتی بر احساس کمبود در روابط اجتماعی واقعی، تامپسون به نتایج مختلفی دست یافت:
۲۹ درصد از پاسخگویان اشاره کرده‌اند که مهارت های اجتماعی آنها دچار اختلال شده است. درحالی‌که ۳۶ درصد از آنها به تقویت این مهارت ها اذعان داشته‌اند. ۴۷ درصد از پاسخگویان به اختلالات فیزیکی هم چون تارشدن دید چشم و یا بدخوابی اشاره کرده‌اند. تامپسون در پایان، چنین نتیجه می‌گیرد که پدیده اعتیاد اینترنتی، پدیده جدیدی است و بسیاری از مردمی که در حال حاضر مبتلا به آن هستند، در واقع دارند به تازگی و نوبودن این منبع دانش در زندگی‌ شان پاسخ می‌دهند، نه چیز دیگر(Ibid۷).
ایگر در سال ۱۹۹۶ به مطالعه تأثیرات اعتیاد اینترنتی بر رفتار مردم کشور سوئیس پرداخت. مطالعه نشان داد که ۶/۱۰ درصد از کل پاسخگویان به اینترنت اعتیاد دارند.همچنین،گروهی که خودشان را معتاد به اینترنت معرفی کرده‌اند، گرایش به موارد زیر در آنها بیش از گروه غیرمعتاد به اینترنت بوده است:
۱. پیامد های منفی اینترنت بر آنها ۲. مشارکت بیشتر در گروه های خودیار آن‌لاین  ۳. احساس تمایل شدید به استفاده از اینترنت در زمان آف‌لاین‌ بودن ۴. برای استفاده بعدی از اینترنت انتظار کشیدن ۵. به‌خاطر استفاده از اینترنت، احساس گناه کردن ۶. دروغ‌ گفتن به دوستان راجع به میزان آن‌لاین ‌بودن ۷. شکایت خانواده و دوستان نسبت به استفاده مفرط از اینترنت(Ibid:۶-۷).
یونگ(۱۹۹۶) در مطالعه‌ای که انجام داده، دریافت که ۸۰ درصد از پاسخگویان، کاربران وابسته اینترنت بودند که انگاره‌های رفتاری معتادانه قابل‌ توجهی را از خود بروز دادند. وی خاطرنشان می‌سازد که وابستگی به اینترنت، گسستها و انقطاع های شدیدی در زندگی تحصیلی، اجتماعی، مالی و شغلی مشارکت‌ کنندگان ایجاد کرده است. به‌طوری که ۵۸ درصد از دانش ‌آموزان و دانشجویان، کاهش چشمگیری در عادات مطالعه، افت نمرات درسی، غیبت در کلاس ها‌، مشروط شدن و مانند آن دارند. افزون بر این، کنترلی وجود ندارد که این افراد همیشه وقت خودشان را در فعالیت های علمی صرف کنند. ۴۳ درصد این شاگردان به ‌خاطر دیرخوابیدن ناشی از استفاده از اینترنت، در مدرسه با عدم موفقیت روبرو شده‌اند(Duran،۲۰۰۳: ۳ و امیدوار و صارمی، ۱۳۸۱: ۶۴).
اندرسون در سال ۱۹۹۷ به مطالعه تأثیر اعتیاد اینترنتی بر دانشجویان پرداخت. وی دریافت که یک سوم این دانشجویان در نتیجه استفاده مفرط از اینترنت، دچار مشکلات تحصیلی شده‌اند(Lim and et al.، ۲۰۰۴: ۲).
باربر(۱۹۹۷) در یک نظر سنجی از معلمان، کارمندان کتابخانه و همکاران کامپیوتر دریافت که به زعم ۸۶ درصد از آنها، استفاده از اینترنت کارآیی درسی دانش‌آموزان و دانشجویان را بهتر نکرده است. زیرا اطلاعات اینترنتی آنقدر بی‌سامان و به موضوعات برنامه درسی نامربوط هستند که به آنها کمکی در به ‌دست ‌آوردن نمره بالا در آزمون های استاندارد نمی‌کند(امیدوار و صارمی، ۱۳۸۱: ۶۴).
شرر(۱۹۹۷) در تحقیقات خویش بر روی دانشجویان دانشگاه ها، متوسط استفاده افراد وابسته به اینترنت را ۱۱ ساعت در هفته شناسایی کرده است. همچنین، وی دریافت که ۷۲ درصد از وابسته‌ها، مرد بودند(همان: ۳۱).
اورزاک طی مطالعه‌ای که به سال ۱۹۹۹ انجام داد، دریافت که افرادی که مستعد اعتیاد اینترنتی هستند، به ‌سادگی خسته و ملول می‌شوند، تنها، کمرو و خجالتی و دچار افسردگی یا انواع دیگر اعتیاد هستند.(Chebbi and et al.، ۲۰۰۰: ۱).
براساس نتایج مطالعه یونگ در سال ۱۹۹۷، ۵ تا ۱۰ درصد از جمعیت آن‌لاین جهان در زمان مطالعه وی معتادند. حدود ۵۴ درصد از معتادان اینترنت، سابقه افسردگی و ۳۴ درصد از آنها نیز سابقه اضطراب و نگرانی دارند. ۵۰ درصد از پاسخگویان نیز اظهار داشته‌اند که سابقه اعتیاد به مواد مخدر دارند. همچنین، از میان کل پاسخگویان معتاد به اینترنت، ۲۵ درصد بیان کردند که در ظرف ۶ ماه اول آن‌لاین شدن، به اینترنت معتاد شده‌اند. ۵۸ و ۱۷ درصد از آنها نیز دوره آن را به ترتیب بین ۱ تا ۶ سال، و بیش از ۱ سال ذکر کرده‌اند. متوسط آن‌لاین بودن پاسخگویان معتاد به اینترنت نیز برابر با ۳۸ ساعت در هفته بود. مردان عموماً از اینترنت به ‌عنوان ابزاری برای جست‌ و‌ جوی قدرت، پایگاه و تسلط استفاده کرده و موارد کاربرد اینترنت در میان آنها نیز شاملٍ کسب اطلاعات، بازی های تعاملی پرخاشگرانه، و هرزه ‌نگاری بوده است. اما استفاده زنان از اتاق ‌های چت بیشتر بخاطر تشکیل دوستی های حمایت گرانه، دوستیابی، و اجتماعی شدن(Socialization) بوده است. ۹۰ درصد از معتادان اینترنت، به سایت های ارتباطی دو طرفه اعتیاد داشتند:‌ اتاق‌ های چت، بازی های تعاملی، گروه های خبری، و نامه الکترونیکی(Samson and Keen، ۲۰۰۵: ۲-۳).
یونگ(۱۹۹۸) در مطالعه‌ای که روی معتادان به اینترنت انجام داد، بدین نتیجه رسید که افراد با موقعیت اقتصادی و اجتماعی بالاتر، و نیز افراد دارای تحصیلات بالاتر، بیشتر در معرض این اختلال قرار دارند.
این مطالعه نشان داد که افرادی که وقت بیشتری دارند، مانند افرادی که در خانه هستند و دانشجویان دانشگاه در خوابگاه ها، با احتمال بیشتری در معرض اینترنت هستند(امیدوار و صارمی، ۱۳۸۱: ۳۳-۳۱).
مطالعه یونگ در سال ۱۹۹۸ نشان داد که ۸۰ درصد از پاسخگویانی که معتاد به اینترنت بودند، در هفته ۳۸ ساعت از وقتشان را صرف امور و اهداف غیراداری و غیرکاری در اینترنت می‌کنند(Lim and et al.، ۲۰۰۴:۲). یونگ نشان داد که زنان معتاد به اینترنت، از این که می‌دانستند کسی نمی‌داند آنها به چه چیزی شبیه‌ هستند، نوعی آسایش خاطر به آنها دست می‌داد(Bullen and Harre،۲۰۰۰:۱۰). وی همچنین در مطالعه‌اش دریافت که احتمال اعتیاد زنان و مردان به اینترنت برابر است.
گرینفلد(۱۹۹۸) در مطالعه‌ای که روی کاربران اینترنت انجام داد، پی برد که ۷/۵ درصد از نمونه تحقیق وی دارای معیار استفاده غیرارادی از اینترنت بودند. از میان این افراد، عمده‌ترین موارد مصرفی اینترنت عبارت بودند از: اتاق های چت، هرزه‌نگاری، خرید آن‌لاین، و نامه الکترونیکی. همچنین، حدود یک سوم از مشارکت‌ کنندگان در این مطالعه اظهار داشته‌اند که آنها از اینترنت به ‌عنوان یک روش فرار از وضع همیشگی و یا تغییر خلق و خوی شان استفاده می‌کنند. همچنین، افراد معتاد در قیاس با افراد غیرمعتاد، اعتقاد بیشتری به از دست ‌دادن کنترل رفتارها‌شان هنگام استفاده از اینترنت داشته‌اند. گرینفلد معتقد است که فقدان کنترل بر رفتارها، تنها یکی از شاخص های توانمندی طبیعت روانگردان اینترنت است. سایر علائم نیز شامل تحریف وقت و زمان، تسریع دوستی و صمیمیت و کاهش حجب و حیاست. برای مثال، ۸۳ درصد از مشارکت‌ کنندگانی که معیار های اعتیاد به اینترنت را داشتند، اذعان داشته‌اند که موقعی که از اینترنت استفاده می‌کنند، مرزها را زیر پا گذاشته و کنترلی بر آنها ندارند. این درحالی است که از میان افراد غیرمعتاد، تنها ۳۷ درصد به فقدان کنترل بر مرزها اشاره کرده‌اند(DeAngelis، ۲۰۰۰:۱-۲).
یونگ در مطالعه‌اش پیرامون اعتیاد اینترنتی بدین نتیجه رسید که افراد معتاد به اینترنت دچار علائم خاصی بوده و با پیامدهایی مواجهند که دقیقاً مشابه پیامدهای افرادی است که به الکل، شرط‌ بندی، خرید و سایر رفتارهای وسواسی دچار هستند. همچنین، این افراد محیط مجازی اینترنت را جذاب‌تر از واقعیت روزانه‌شان می‌دانند. زندگی روزانه این قبیل افراد تحت تسلط نیاز به آن‌لاین شدن قرار دارد. همچنین، عمده‌ترین حوزه‌های متأثر از اعتیاد اینترنتی، مدرسه، خانواده، کار و روابط هستند. علاوه بر این، یونگ بدین نتیجه رسید که بروز اعتیاد اینترنتی ریشه در هفت دلیل اصلی دارد که عبارتند از نارضایی از زندگی زناشویی، فشار کاری، مشکلات مالی، عدم امنیت، اضطراب، دعواهای خانوادگی، و زندگی محدود اجتماعی(Chebbi and et al.، ۲۰۰۰: ۱-۲).
کوپر طی مطالعه‌ای پی برد که ۱۷ درصد از نمونه تحقیق وی، کاربران “در ریسک” هستند که به شیوه‌ای مشکل‌ساز درگیر میل جنسی اینترنتی شده‌اند(DeAngelis، ۲۰۰۰: ۳).
گرینفلد(۱۹۹۸) در مطالعه خود دریافت که ازدواج و روابط جنسی بیشترین حوزه‌هایی هستند، که تحت تأثیر اعتیاد اینترنتی قرار می‌گیرند. تأکید بر ازدواج و روابط، ظاهراً به خاطر استفاده غیرارادی از هرزه‌نگاری است. حتی ۶۲ درصد از پاسخگویان اظهار کرده‌اند که به ‌طور متوسط هفته‌ای چهار ساعت وارد سایت های هرزه‌نگاری می‌شوند(Duran، ۲۰۰۳: ۲-۳).
گرینفلد در مطالعه دیگری به سال ۱۹۹۹، بدین نتیجه رسید که ۶ درصد از کاربران وب، دچار اعتیاد اینترنتی هستند(Lim and et al.، ۲۰۰۴: ۲).
کرات در سال ۱۹۹۹ در مطالعه‌اش بدین نتیجه رسید که نوجوانانی که از تماس ‌های اجتماعی کناره‌گیری می‌کنند، از اینترنت به عنوان ابزاری برای فرار از واقعیت استفاده می‌کنند(Lim and et al.، ۲۰۰۴: ۲).
ولش(۱۹۹۹) در مطالعه خویش دریافت که ۸ درصد از دانشجویان مرد با معیارهای اختلال اعتیاد به اینترنت جور در می‌آیند(همان: ۳۴).
نای و اربرینگ(۲۰۰۰) در مطالعه خویش بدین نتیجه رسیدند که زن ها بیش از مردها در دامنه شدید اختلال اعتیاد به اینترنت بوده و بنابراین نسبت به مردها مشکلات بیشتری در استفاده از اینترنت داشتند(همان: ۳۳).
بولن و هری در مطالعه‌شان در سال ۲۰۰۰، به این نتیجه رسیدند که هر چه جوانان زمان بیشتری را با اینترنت سر کنند، در مقابل از میزان زمانی که صرف محیط اجتماعی واقعی ‌شان خواهند کرد، کاسته خواهد شد. به‏علاوه آن که جوانان معتاد به اینترنت همانند سایر معتادان، دچار علائم و شاخصه‌های اعتیادی مشخص هستند. فعالیت های اعتیادآمیز مردان، عموماً بازی های پرخاشگرانه، سایت های هرزه نگاری و فعالیت های اعتیاد‌آمیز زنان نیز عموماً تشکیل دوستی های حمایتگرانه، دوستیابی و یا گلایه از شوهران در اتاق های چت است(Bullen and Harre، ۲۰۰۰: ۳-۱۱.
بر اساس نتایج مطالعه اندرسون بر روی دانشجویان، ۱۰ درصد از پاسخگویان دارای معیارهای وابستگی به اینترنت بوده و اکثریت کسانی هم که استفاده اعتیادی از اینترنت داشتند، مرد و از دانشجویان علوم سخت بوده‌اند(DeAngelis، ۲۰۰۰: ۱).
گروهول(۲۰۰۳) طی تحقیقاتی که درخصوص دلایل گرایش افراد به اینترنت و استفاده اعتیادآور آنها از اینترنت انجام داد، بدین نتیجه رسید که افرادی که وقت زیادی را صرف استفاده از کامپیوتر می‌کنند، کسانی هستند که در زندگی با مشکلاتی مواجهند. در واقع، این افراد چون رغبتی به برخورد با مشکلات زندگی ندارند و مایل نیستند حتی با آنها روبرو شوند، به فعالیت اعتیادآور در اینترنت می‌پردازند. به واقع، این گونه رفتارها، مشابه رفتار کسانی است که تلویزیون زیاد نگاه می‌کنند، یا کتاب زیاد می‌خوانند، و یا مرتب برای نوشیدن آب به بیرون از اتاق می‌روند.(Duran، ۲۰۰۳: ۱).