استفاده دختران جوان از اینترنت و تاثیر آن بر هویت دینی دختران
بین استفاده از اینترنت و هویت دینی رابطه معناداری وجود دارد. آیا استفاده از اینترنت بر هویت دینی دختران جوان تأثیر میگذارد یا خیر؟
این مقاله تاثیر اینترنت بر برخی از ابعاد هویت اجتماعی (از جمله هویت دینی، هویت قومی، هویت خانوادگی و هویت شخصی) را با استفاده از روش پیمایشی مورد مطالعه قرار داده است. این مطالعه در شهر سنندج در میان دو گروه از دختران، یعنی آنهایی که از اینترنت استفاده می کردند و آنهایی که از اینترنت استفاده نمی کردند، صورت گرفته است.
این مطالعه و تحلیل یافته ها نشان می دهد که میان دو گروه مذکور به لحاظ هویت دینی، هویت قومی، هویت خانوادگی و هویت شخصی تفاوت معناداری وجود دارد و هویت دینی، قومی و خانوادگی و هویت شخصی در افراد گروه اول، نسبت به افراد گروه دوم از قوت کمتری برخوردار بود. به نظر می رسد این موضوع از یک سو نشانگر کاهش تاثیر کانال های سنتی در فرایند هویت سازی و از سوی دیگر بیانگر تحول کیفی مولفه های هویت یابی در عصر جدید است که غالبا خارج از کنترل مراجع سنتی و غیررسمی (خانواده، قومیت و دین) و ساختارهای رسمی (نهادهای متولی نظارت اجتماعی و برنامه ریزی فرهنگی) قرار دارد . نتیجه این که، باوجود تلاش نهادهای سنتی رسمی و غیررسمی در هدایت هویت های فردی و اجتماعی، استفاده از اینترنت بر هویت اجتماعی افراد مورد مطالعه تاثیر تعیین کننده ای داشته است.
مقدمه
امروزه کمتر کسی در این گزاره شک میکند که جهان وارد عصر تازهای شده که نماد آن اهمیت یافتن اطلاعات است. بسیاری از دانشمندان و صاحبنظران علوم اجتماعی بر این باورند که ترکیب و همگرایی فنآوریهای ارتباطی و تجدید ساختار نظام سرمایهداری در دهههای اخیر ما را وارد عصر و جامعه ی تازهای کرده است. دانیل بل آن را جامعه ی فراصنعتی، امانوئل کاستلز، جامعه ی شبکهای و تادائو اومه سائو آن را جامعه ی اطلاعاتی نامیده است. جامعه ی اطلاعاتیرا جامعهای میدانند که در آن دسترسی به اطلاعات، افزایش یافته و اطلاعات اهمیت زیادی در زندگی روزمره پیدا کرده و سبب تغییراتی در ساختارهای شغلی شده است. به سبب گسترش دامنه ی تاثیر رسانههای جمعی، به ویژه ماهواره و اینترنت و سایر فنآوریهای اطلاعرسانی، جامعه ی اطلاعاتی امروزه بُعدی جهانی پیدا کرده و منحصر به کشور یا کشورهای خاصی نمیشود.
اقتصاد جهانی مبتنی بر اطلاعات، توسعة فناوریهای دیجیتالی و فشردگی زمان و مکان از ویژگیهای این عصر است. موتور محرکه ی این تحولات، انقلاب و انفجار اطلاعات و تحولات پرشتاب علمی و فنآورانه بوده است. در این فرآیند، ابتدا رایانهها به جامعه راه می یابند و سپس رایانههای شخصی به منازل و حوزههای خصوصی افراد و خانوادهها وارد می شوند و بزرگراه اطلاعات را از وسط منازل عبور میدهند. وصل شدن رایانهها به خطوط تلفن و دسترسی آسان و نسبتاً کمهزینه به اینترنت، افراد را به اطلاعات انبوه و جهانی متصل ساخته و این همه، جنبههای مختلف زندگی ما را تحت تأثیر قرار میدهد. یکی از جنبههای مهمی که از فنآوری های اطلاعاتی و ارتباطی جامعه ی اطلاعاتی تأثیر میپذیرد، هویت است.
هویت دارای ابعادی مختلف است. بعد روانشناختی آن که به نام هویت شخصیتی خوانده میشود و شامل تعریف فرد از ویژگیهای منحصر به فرد فیزیکی و روانشناختی خودش است، با هویت اجتماعی تفاوت دارد. هویت اجتماعی به تعریفی که فرد براساس تعلق و عضویت در گروههای اجتماعی از خودش میکند، دلالت می کند و شامل هویت های مختلفی است. برخی از این ابعاد هویت خانوادگی، هویت قومی و هویت دینی است.
هویت فردی از مجموع هویت شخصیتی و هویتهای اجتماعی فرد تشکیل میشود. در جوامع سنتی، هویت بیشتر متأثر از عوامل انتسابی، از پیش مشخص شده و ثابت است. انسانها شبیه یکدیگرند و انسجام بیشتری در ابعاد مختلف هویت وجود دارد. لذا افراد جامعه به لحاظ هویتیابی چندان دچار تغییر و دگرگونی نمیشوند و اساساً کمتر مسئلهای به نام بحران هویت به وجود میآید. اما در جوامع جدید منابع هویتیابی متعدد و بیشتر اکتسابی است، زیرا انسانها در گروهها و قشرهای اجتماعی متعددی عضو هستند. لذا هویت انسانها در معرض تغییر است. اینجاست که مسئله ی هویت و چالشهای هویتی بروز میکند.
جامعه ی اطلاعاتی باعث تحولات گسترده از جمله تحول در مفهوم زمان و مکان شده است. فراهم آمدن منابع و مراجع جدید، ذهنیت و هویت افراد را دچار دگرگونی کرده است و این مسئله به منطقه یا کشور خاصی محدود نمیشود بلکه تمام جوامع را کموبیش دربرگرفته است. جامعه ی ما نیز چون دیگر جوامع، در معرض تغییر و دگرگونی قرار گرفته است و آثار و پیآمدهای آن را نیز تجربه میکند. جوانان، مستعدترین گروهی هستند که تحت تأثیر این تحولات قرار گرفته اند
کردستان از جمله مناطقی است که یکی از قومیتهای مهم و پرجمعیت ایران را در خود جای داده است، گسترش فنآوریهای اطلاعاتی ارتباطی و شبکههای ماهوارهای و کانالهای کرد زبان، گسترش راههای ارتباطی و رشد کافینتها و کلوپهای مختلف در منطقه و رشد شهرنشینی از پدیده های اخیر هستند که به نظر می رسد به تغییرات عمدهای در ارزشها و نگرشها و شیوههای زندگی افراد منجر گشته و تغییرات هویتی، به ویژه در جوانان شهرنشین این منطقه ایجاد کرده باشد. سوالی که در این شرایط مطرح می شود این است که استفاده از اینترنت چه تاثیراتی بر ابعاد مختلف هویت اجتماعی دختران جوان بر جای گذاشته است؟ از آنجا که هویت اجتماعی، زمینهساز رفتارهای فردی و اجتماعی است مطالعه چندوچون این تغییرات به ویژه در جوانان از یک سو مسائل وآسیبهای احتمالی را آشکار میسازد و از سوی دیگر میتواند در جهت برنامهریزی و رفع مشکلات و نیازهای جوانان، مفید و موثر واقع شود. به ویژه آنکه، با وجود بحث های نسبتاً گسترده در مورد هویت، مطالعه ی جدی درباره تاثیر تحولات مذکور بر دختران جوان کمتر انجام شده است. از این رو شناخت علمی این موضوع برخی از کاستی های موجود در ادبیات را برطرف خواهد کرد. مباحثی که از این پس خواهد آمد در چهار بخش ارایه می شود. بخش اول ادبیات نظری تحقیق را در بر می گیرد و بخش دوم به روش تحقیق و فنون گردآوری داده ها اختصاص دارد. در بخش سوم یافته های پژوهش ارایه شده است و بخش چهارم به جمع بندی مباحث و یافته ها اختصاص دارد.
جامعة اطلاعاتی و تحول فرهنگی
در خصوص چگونگی پیدایش جامعه ی اطلاعاتی، مانوئل کاستلز به انقلاب فنآورانه ای که حول محور فنآوریهای اطلاعات متمرکز است اشاره میکند که در سالهای پایانی قرن بیستم، چشمانداز اجتماعی زندگی انسان را دگرگون ساخته و با سرعتی شتابان در کار شکلدهی مجدد بنیان مادی جامعه است (کاستلز، 1380: 28).
با این همه، کاستلز مفهوم «جامعه ی اطلاعاتی» را با احتیاط و به صورت مشروط به کار میبرد و معتقد است نام بردن از یک جامعه ی اطلاعاتی به معنای همگونی جهانی همة شکلهای اجتماعی نیست. سخن گفتن از جامعه ی اطلاعاتی یا جامعه ی متکی براطلاعات به دو شرط نیازمند است: از یک سو اعضای این جامعه در شکل کنونی خود، سرمایهداری هستند و از سوی دیگر تنوع و چندگونگی فرهنگی و نهادی آنها باید مورد توجه قرار گیرد. بدین معنی اگرچه ژاپن، اسپانیا، چین، برزیل و ایالات متحده آمریکا همگی جزء جوامع اطلاعاتی به شمار میآیند اما «هویت خویش را در دیگ جوشان و جهان گسترده و همسانساز سرمایهداری متکی به اطلاعات از دست نمیدهند» (کاستلز، 1380: 48). به نظر کاستلز سرمایهداری اگرچه به مثابه دیگ جوشان جهانگستر و همسانساز عمل کرده اما واقعیت این است که در این کار خود موفقیتی کسب نکرده و برای مثال اگرچه ژاپن و آمریکا هر دو جزء کشورهای سرمایهداری به حساب میآیند اما با یکدیگر متفاوت هستند و هرکدام هویتی متمایز از دیگری و منحصر به فرد دارند. بنابراین کاستلز به جای اصطلاح جامعه ی اطلاعاتی، ترجیح می دهد جامعه ی شبکه ای را به کار ببرد.
به لحاظ تاریخی، کاستلز دگرگونی فنآورانه را که منجر به ایجاد و اختراع «شاهراه اطلاعاتی» شده با اختراع بزرگ حروف الفبا در یونان 700 سال پیش از میلاد مشابه میداند و معتقد است برای نخستین بار در تاریخ رسانه، اَبَرمتن یا فرازبانی شکل گرفته است که شیوههای مکتوب، شفاهی، دیداری و شنیداری ارتباطات انسانی را در چارچوب یک سیستم، یکپارچه میسازد. این پدیده که «شاهراه اطلاعاتی» نام دارد، به دلیل قابلیت یکپارچهسازی متن، تصویر و صدا در یک سیستم و شبکة جهانی، ماهیت ارتباطات را دستخوش دگرگونیهای بنیادین ساخته است و از آنجا که ارتباطات نقش تعیینکنندهای در شکلدهی فرهنگ دارد، فرهنگ نیز به تبع دگرگونیهای فنآورانه ی جدید، دگرگونیهای بنیادی دیگری را از سر میگذراند (همان: 383). در نظر کاستلز یکی از پیامدهای مهم گسترش فنآوریهای اطلاعات و ارتباطات نوین مبتنی بر آن، دگرگونی فرهنگهاست. از این رو در اثر ایجاد و گسترش شاهراههای اطلاعاتی، فرهنگ نوینی در حال ظهور است (همان: 384).
ویلیام مارتین، جامعه ی اطلاعاتی را جامعهای معرفی میکند که در آن کیفیت زندگی همانند چشماندازهای تحول اجتماعی و توسعه اقتصادی به میزان روبه تزایدی به اطلاعات و بهرهبرداری از آن وابسته است. در چنین جامعهای، استانداردهای زندگی، الگوهای کار و فراغت، نظام آموزشی و بازار کار به گونه ِ کاملاً محسوسی تحتالشعاع پیشرفتهایی قرار گرفته که در قلمرو اطلاعات و دانشها روی داده است (محسنی، 1380: 21-20).
در همین رابطه، جان فیدر از انقلابی یاد می کند که در زمینه ی اطلاعات و ارتباطات در جهان روی داده و زندگی همة انسانهای روی کره زمین را تحتتأثیر قرار داده است. انقلابی که مبتنی و متکی بر رایانه و دارای آثار گسترده اقتصادی، سیاسی و فرهنگی است. یعنی از سویی، اطلاعات را به کالایی تجاری و سودآور بدل کرده که تملک آن باعث قدرت میشود و از سوی دیگر، اثرات ماندگاری بر شخصیت و هویت انسانها برجای میگذارد (فیدر، 1380: 5-4).
فرانک وبستر تعریف مشابهی از «جامعه ی اطلاعاتی» که بر نوآوری وسیع فنآوریهای اطلاعاتی مبتنی است به دست می دهد. به نظر او در وهله ی نخست در اثر موفقیت علمی در پردازش، ذخیره و انتقال اطلاعات، کاربرد فنآوریهای اطلاعاتی، تقریباً به همه ی گوشه و کنارهای جوامع و غالب نقاط کره زمین گسترش یافته و استفاده از کامپیوترها همگانی شده است. سپس تحول دیگری در زمینه ی مخابرات صورت گرفته و به توزیع گسترده ی اطلاعات در سطح جامعه، منجر شده که مردم جهان را هر چه بیشتر در بزرگراههای اطلاعاتی و در معرض بهرهگیری از اطلاعات قرار میدهد. به عبارت دیگر مخابرات، کامپیوتری شده است و این بدان معنی است که کامپیوترهای موجود در سراسر جهان به یکدیگر متصل و مرتبط میشوند. این روند که اکنون به وقوع پیوسته، این امکان را به افراد داده است که با کمترین هزینه و در دوردستترین نقاط دنیا به شرط این که برق و مخابرات داشته باشند، به بزرگراه اطلاعاتی دسترسی و در آن امکان حضور داشته باشند. آثار فرهنگی این وضعیت را در جاها و موارد مختلف میتوان مشاهده کرد. کانالهای مختلف رادیویی و تلویزیونی، سایتهای متعدد اینترنتی، هزاران رسانه ی جمعی و مطبوعات، آگهیهای دیواری و تبلیغاتی، مجلات و کتابهای متنوع، همگی نشان از تأثیرات فرهنگی جامعه ی اطلاعاتی دارند. اما این تأثیرات به آنها محدود نمیشود، بلکه لباسهایی که میپوشیم، سبک آرایش مو و صورت، غذاهایی که میخوریم، آداب معاشرت و معماری منازل نیز در همین زمینه، قابل ذکر است. فرهنگ معاصر به شکلی عجیب و غریب، اطلاعات و ارزشهای قبل از خود و فرهنگهای دیگر را در خود نهفته دارد و از آنها استفاده میکند (وبستر، 1382: 52-11).
یورگن هابرماس به عنوان یکی از مهمترین نظریهپردازان انتقادی به ظهور فنآوریهای ماهوارهای و اطلاعات دیجیتالی و تاثیر آن در فرآیند جهانیشدن تاکید کرده است. به نظر وی، اگرچه مهمترین بعد این جهانی شدن، جهانی شدن اقتصاد بوده اما در عرصههای فرهنگی نیز گرایش به تولیدات فرهنگی خاص نوعی همسانی در فرهنگها را به دنبال داشته است. وی معتقد است که فرهنگ کالایی شده آمریکایی نه تنها خود را بر سرزمینهای دور تحمیل میکند بلکه حتی در غرب نیز معنادارترین تفاوتها را کمرنگ و ریشهدارترین سنتهای محلی را سست بنیان کرده است (هابرماس، 1384: 102).
همچنین هابرماس در اثر معروف خود با عنوان ”دگرگونی ساختاری حوزه ی عمومی“ به چگونگی پیدایش حوزه ی عمومی در جوامع سرمایهداری پرداخته و اظهار کرده که اطلاعات، هسته ی مرکزی حوزه عمومی است و رسانههای جمعی و نهادهای اطلاعاتی در ایجاد و گسترش این حوزه نقش داشتهاند. اما در اواخر سده بیستم، غلبه اندیشههای فایدهگرایانه ی بنگاههای اقتصادی و یکقطبیشدن حاکمیت قدرتهای بینالمللی، جهانیشدن اقتصاد و خصوصیسازی، سبب نابودی «حوزه عمومی» شد. درنتیجه، بخشی از اطلاعات از دسترس عموم خارج شده و نوعی فرهنگ کالایی شده ی تودهای در سطح جامعه رواج یافته است. هابرماس، رفع این معضل را درگرو گسترش عقلانیت ارتباطی و تضعیف عقلانیت ابزاری میبیند و سعی میکند که نظریه و راهحلی برای گسترش کنش ارتباطی در سطح جامعه رواج دهد چرا که در مسیر کنش ارتباطی است که هویت و نگرش انسانی شکل میگیرد و از حالت شیءبودگی و مسخشدگی فاصله میگیرد و آنها را از نفوذ فرهنگ تودهای یکسانساز بیرون میآورد (وبستر، 1382: 180).
هویت
هویت از دو دیدگاه روانشناختی و جامعهشناختی قابل بحث است. اولین روانشناسی که ایجاد هویت را مهمترین عامل پیشرفت شخصی در دوره نوجوانی دانسته و آن را گامی حیاتی در جهت نیل به حیاتی شادمانه و مولد معرفی کرده اریک اریکسون است. از نظر اریکسون موفقیت در زندگی و دستیابی به اهداف و آرمانهای انسانی در دوران بزرگسالی به نحوه ی شکلگیری هویت وابسته است که بیشتر در دوران نوجوانی و جوانی روی میدهد. فرد در دوران نوجوانی و جوانی، ارزشها، باورها، داوریها و هنجارهای موردقبول خانواده و جامعه را زیر سوال میبرد و در جستوجوی راهحل و پاسخ های مناسب به کندوکاو میپردازد. نتایج موفقیتآمیز فرآیند رشد روانی و اجتماعی در دوران کودکی، امکان حل تعارضات روانی و اجتماعی را در مراحل بعدی زندگی به فرد میدهد. لذا در مقابل آشفتگی و بحران هویت، فرآیند «شکلگیری هویت» و انسجام هویتی قرار دارد (لطفآبادی، 1379: 74).
جیمز مارسیا هویت نوجوانان را در چهار وضعیت دسته بندی میکند که از نظر تاثیری که مولفههای نوین مانند فنآوریهای جدید رسانهای بر تحول هویتی دارد، الهام بخش است :
الف) دستیابی به هویت: در این وضعیت، فرد با توجه به مطالعه و تحلیل و کشفی که از قبل در مورد بدیلهای مختلف به عمل آورده، به یک مجموعه روشن و نظم یافته از ارزشها و هدفهایی که خود، آنها را انتخاب کرده، متعهد میشود. از اینرو دارای احساس سلامت روانی، همانندی و ثباتی نسبی در طول زمان و آگاه از راهی است که طی میکند.
ب) تعلیق هویت: افرادی که در این وضعیت قرار دارند به نظر مارسیا هنوز نتوانسته اند تکلیف خود را نسبت به آرمانها و ارزشهای جامعه روشن کنند و به جستجوگری و جمعآوری اطلاعات مشغول هستند. این افراد امید دارند بتوانند ارزشها و هنجارهایی را شناسایی کنند که در زندگی راهنمای آنان باشد.
پ) توقف هویت: در این وضعیت فرد به ارزشها و آرمانهایی معتقد است که در گذشته هیچ تلاش یا جستوجویی برای شناسایی یا کشف آنها نکرده و عمل به آنها صرفاً از آن روی است که از سوی گروههای مرجع به او معرفی شده یا به عنوان تکلیف به او تحمیل شده است. لذا فرد در این وضعیت هویتی از پیشتعیین شده دارد و خودش در شکل گیری هویت هیچ نقشی نداشته و صرفاً تماشاگری منفعل بوده است.
ت) پراکندگی و عدم انسجام هویت: افرادی که در این وضعیت قرار گرفتهاند معمولاً جهتگیری روشنی در زندگی خود ندارند. آنها نه به ارزشها و باورهای معینی رسیدهاند و نه کوششی برای نیل به آن به عمل میآورند. انفعال و انزوای این گروه به این علت است که فکر میکنند تلاش برای دستیابی به مجموعهای روشن و منسجم از ارزشها و آرمانها کاری بسیار دشوار است و آنها از عهده آن برنمیآیند (لطفآبادی، 1379: 81-78).
چگونگی برخورد فرد با مسئلهی هویت و همچنین فرآیند شکلگیری هویت، صرفنظر از عوامل فردی و شخصیتی به عوامل اجتماعی نیز بستگی دارد. برای مثال در جامعه ای که نوجوان با انبوهی از اطلاعات، آرمانها، ارزشها، هنجارها و شیوههای مختلف زندگی روبرو است به سادگی نمیتوان در وضعیتهای دستیابی به هویت یا توقف هویت قرار گرفت. در این دوران هویت فرد ممکن است دارای ترکیبی از فرهنگها، ارزشها و آرمانهای مختلف باشد. به عبارت دیگر ممکن است وضعیت «تعلیق هویت» زمان بیشتری از زندگی فرد را دربرگیرد و چه بسا فرد را دچار بحران هویت یا عدم انسجام هویت نماید.
این مسئله در مورد دختران و هویت جنسیتی آنها نیز صادق است. به ویژه در جوامع جهان سوم که امکان جستجو و تحقیق در مورد ارزشها و هنجارها برای دختران بسیار اندک است و آنان معمولاً در هویتی از پیشتعیینشده متوقف میمانند. اما شرایط اجتماعی، امکان تحصیل برای دختران، بزرگ شدن شهرها و دگرگونی خانواده و روابط خانوادگی به ویژه رسانههای جمعی، دختران جوان را نسبت به توقف در وضعیت هویتی خویش معترض ساخته و در جهت بازتعریف و بازسازی هویتهای تحمیلی فعال کرده است. درنتیجه، شماری از این دختران، دورانی را تجربه میکنند که مارسیا از آن به عنوان «تعلیق هویت» سخن گفته است. افزایش طلاق و آمار دختران فراری، افزایش میزان دختران دانشجو و تقاضا برای حضور در صحنههای مختلف اجتماعی و پیدایش احساس نابرابری و تبعیض در آنان را باید در این راستا ارزیابی کرد.
در میان دیدگاههای جامعه شناختی، نظریه ی کنش متقابل نمادین، بیش از دیگر دیدگاهها مسئله هویت و شکلگیری آن را مورد مطالعه و تحلیل قرار داده است. براساس این دیدگاه، معناها به طور کلی و هویت به طور خاص در جریان روابط متقابل با دیگران شکل میگیرد. جرج هربرت مید، نظریهپرداز برجسته ی این دیدگاه، نظریات بدیعی در زمینه ی هویت ارایه می دهد. اگر بپذیریم که هویت پاسخی است به پرسش من کیستم؟ به نظر مید مجموعه ی ویژگیهایی که فرد برای خود برمیشمارد در تعامل با دیگران و در سطح جامعه شکل میگیرد. با یادگیری زبان و در مراحل مختلف اجتماعی شدن، هویت فرد یا تصور او درباره خودش شکل میگیرد و ساخته میشود (ریتزر، 1377: 279).
مانفرد کان، چهره ی شاخص دیگر این دیدگاه، معتقد است که «خود» در جریان تعامل اجتماعی و با درونی شدن «نگرشهای» دیگران نسبت به خود شکل میگیرد. دیگرانی که فرد با آنها تعامل یا به نحوی از آنها آگاهی دارد. کان، خود، را مجموعهای از نگرشها و انتظارات دیگران تعریف میکند و برای شناخت هویت، آزمون بیست جملهای من کیستم را مطرح میسازد (دوران، 1380: 91).
کان بعدها دریافت که پاسخهای پرسش «من کیستم» را میتوان به دو گروه اجماعی consensual و نیمه اجماعی semi consensualتقسیم کرد. پاسخهای اجماعی به هویتهایی مربوط میشود که برای دیگران آشکار است و شامل مواردی مثل طبقه، جنسیت و تعلق مذهبی است. اما پاسخهای نیمهاجماعی شامل آن دسته از پاسخهایی است که در تشخیص هویت خصوصیتر تلقی میشوند. مانند خوشحالی یا غمگینی، بدبینی یا خوشبینی و نظیر آن. براساس نظر کان، افراد ابتدا به هویت های اجماعی و سپس به هویت های نیمه اجماعی فکر میکنند و احتمالاً تشخیص هویت اجماعی آسانتر از هویت نیمهاجماعی است زیرا افراد معمولاً خودشان را در تماس با دیگران میشناسند (همان: 92).
ریچارد جنکینز با الهام از مید، گافمن و بارث ، معتقد است برای درک و فهم هویت فردی و هویت اجتماعی، میتوان از یک الگوی هویتشناسی واحد استفاده کرد. در این الگو، هویت دارای دو وجه «بیرونی» و «درونی» است که پیوسته با یکدیگر در تعاملاند. هویت فردی مبتنی بر تفاوت و تمایز میان افراد است و جایگاه فرد را در ردهبندیها نمایان میسازد و هویت اجتماعی نشاندهنده تشابهات است و به تعریفی که فرد براساس تعلق به یک گروه یا رده اجتماعی از خودش میکند، اطلاق میشود. با این حال هویت فردی به شدت از هویت یا هویتهای اجتماعی فرد تأثیر میگیرد. به اعتقاد جنکینز تعاملی دوسویه میان هویت و زندگی اجتماعی جریان دارد. از سویی هویت، شرط لازم برای زندگی اجتماعی است و از سویی دیگر در جریان زندگی اجتماعی شکل میگیرد، تغییر میکند و بازسازی میشود (جنکینز، 1381: 15).
آنتونی گیدنز بر نقش فرد در تشکیل هویت تاکید کرده و هویت را آگاهی فرد نسبت به «خودش» میداند. برداشتی که گیدنز از هویت دارد به برداشت کان از هویت نزدیک است. در این برداشت از هویت هم ابعاد اجتماعی و هم ابعاد فردی لحاظ شده اما بر بعد فردی و نقشی که خود فرد در دنیای مدرن در شکلگیری و بازسازی هویت دارد و بر جنبه پویا و متغیر هویت تاکید بیشتری شده
است. گیدنز جنبههای روانشناختی و چالشهای هویتی را در دوران جدید مورد توجه و تحلیل قرار داده است و بازاندیشی درهویت را که در پرتو معیارها و ارزشهای جدیدی که دائماً هم در حال تغییر است صورت می گیرد ویژگی دوران جدید و نتیجه ی گسترش فنآوریهای اطلاعاتی، ارتباطاتی و جهانی شدن اقتصادی و فرهنگی میداند (گیدنز، 1378).
با توجه به مطالب فوق می توان ویژگیهای هویت را به شرح زیر خلاصه کرد::
هویت اجتماعی، نوعی خودشناسی در ارتباط با دیگران است. فرآیند هویتسازی به فرد امکان میدهدکه برای پرسشهای بنیادی معطوف به کیستی و چیستی خود پاسخی مناسب و قانعکننده پیدا کند. در واقع، هویت از نیازهای روانی انسان و پیشنیاز هرگونه زندگی اجتماعی است که به فرد امکان میدهد تا با دیگران به صورتی معنادار و پایدار ارتباط برقرار کند. بااینحال، هویت، پدیدهای ذاتی نیست بلکه تاریخی و وابسته به موقعیت و محصول کنش اجتماعی است. درحالیکه هویت از انسداد و ثبات، گریزان است با نوعی ثبات شخصیتی و دوام نسبی، همراه است.
برای مفهوم هویت اجتماعی ابعاد متفاوتی ذکر شده از جمله:
- هویت دینی که به رابطهی انسان با دین و نسبتی که با آن پیدا میکند اطلاق میشود. سنگ بنای هویت دینی تعهد و پایبندی است (شرفی، 1374: 95).
هویت دینی نشاندهنده احساس تعلق و تعهد به دین و جامعه ی دینی است. مهمترین دستاوردهای هویت دینی پاسخ دادن به پرسشهای بنیادی، جهت بخشیدن به زندگی، وحدت اعتقادی و معنا بخشیدن به جهان است (شرفی، 1374: 102-99).
- هویت شغلی یکی از هویتهای اجتماعی مهم انسان به شمار میآی اما تنها افراد شاغل وعمدتاً مردان را در بر میگیرد. داشتن شغلی که ارزش اجتماعی داشته باشد، عزتنفس را افزایش میدهد و به ایجاد حس ایمنی و هویت باثبات کمک میکند. شغل از آن جهت در زندگی اجتماعی فرد مهم است که بهرهوری مادی، منزلت، قدرت و نفوذ اجتماعی تا حدود زیادی به آن بستگی دارد.
- هویت خانوادگی به یکی از مهمترین گروههای مرجع یعنی والدین و خانواده مربوط میشود. ویژگیهای شخصیتی و سبک زندگی والدین بر روی هویت شخصی و اجتماعی فرد به شدت تاثیر میگذارد و بدنه ی هویت فرد در کودکی و نوجوانی شکل میگیرد (نوابینژاد، 1377: 237).
هویت خانوادگی را میتوان تعیین نسبت میان جوان و خانواده و میزان تعلق او به خانواده دانست. عوامل متعددی در ایجاد و تقویت هویت خانوادگی نقش دارند از جمله مقبولیت، تکریم منزلت، تبادل عاطفی، مشورت و تفاهم با اعضای خانواده به ویژه با والدین (شرفی، 1374: 63).
- هویت قومی: در مطالعه و تحلیل مسائل مربوط به هویت قومی و گروههای قومی در جامعهشناسی اتفاق نظر وجود ندارد. براساس دیدگاه کنشگرایی شش ویژگی برای قومیت وجود دارد که شامل وابستگی خونی و نژاد، زبان، سرزمین، مذهب و رسوم مشترک است (احمدی، 1379: 47). درنهایت، هویت قومی را میتوان باورهای مشترک و احساس تعلق براساس وابستگیهای خونی، نژادی، زبانی، سرزمینی و خویشاوندی دانست. براساس این موارد نوعی احساس تعلق در فرد نسبت به عناصر و نهادهای مشترک آن قوم به وجود میآید که میتواند تعیینکننده ی رفتار شخص باشد.
اگر بخواهیم مباحث نظری را خلاصه کنیم موارد زیر قابل ذکرند:
- در دوران معاصر مسئله ی هویت بیش از هر عصری، ذهن انسان امروزی را به خود مشغول داشته است. حضور انسان در شاهراههای اطلاعاتی و دسترسی او به امکانات جامعه ی اطلاعاتی، هویتهای سنتی و هویتسازی سنتی را با دشواری و چالشهای عمدهای روبهرو ساخته است.
- در جوامع امروزی، فرد با مراجع مختلف و متنوعی برخورد میکند که هرکدام ارزشهای خاص و سبک زندگی ویژهای را ترویج میکند. از سوی دیگر تمامی مرزهای هویتی مثل خانواده، محله، قومیت و ملیت به شدت نفوذپذیر شدهاند.
- در دنیای کنونی، خانواده اقتدار و مرجعیت گذشته خود را از دست داده است. علاوه بر این گسترش فضای اجتماعی و عام شدن بسیاری از امور خاص و درهمتنیدگی جهان، موجب شده که نوجوانان و جوانان امروزی در انتخاب هویتهایی منسجم و یگانه با مشکل و حتی بحران مواجه شوند و هویت آنها دچار چندپارگی و انشقاق گردد. لذا آنچه به چشم میخورد فرآیند آرام و پیوسته انتقال هویت از نسلی به نسل دیگر نیست بلکه در دنیای کنونی بیشتر شاهد بحرانهای هویتی و به همان نسبت بازسازیهای هویتی هستیم.
- دگرگونیهای اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی دوران معاصر و گسترش رسانه های عمومی و فنآوری های اطلاعاتی زمینه دگرگونی ارزش ها و بازتعریف هویت را در دختران و زنان پدید آورده است و از تاثیر کانال های سنتی هویت یابی کاسته است.
- با توجه به مطالب یاد شده میتوان ادعا کرد که میان استفاده از امکانات جامعع ی اطلاعاتی و هویت دختران، ارتباط وجود دارد. بدین معنی که با ظهور و گسترش فنآوریهای اطلاعاتی و ارتباطاتی به ویژه کامپیوتر، اینترنت و ماهواره، هویت و معنا و مبنای آن دچار تغییر شده است و از پدیدهای نسبتاً پایدار و منسجم به پدیدهای متغیر و سیال و چندپاره تبدیل شده است.
این موارد را در مدل نظری ذیل می توان خلاصه کرد:
ضرایب آلفای کرونباخ را محاسبه کردیم که در غالب موارد بیش از 70 درصد و نشاندهنده پایایی و قابلیت اعتماد پرسشنامه است. برای آزمون فرضیات و پاسخگویی به سوالهای تحقیق از آزمون مقایسه میانگینها استفاده کردهایم. در این پژوهش برای شناخت چندوچون تأثیر فنآوریهای اطلاعاتی بر هویت دختران جوان، ابتدا دو نمونه از جامعهی آماری برحسب دسترسی و استفاده یا عدم دسترسی به اینترنت انتخاب کردیم. سپس با استفاده از آزمون t تفاوت دو گروه را محاسبه و تحلیل کرد ه ایم.
3- یافته های تحقیق
یافتههای تحقیق در دو بخش زیر ارایه می شود:
الف) ویژگی های اجتماعی و اقتصادی افراد نمونه
نتایج تحقیق حاکی از آن است که در هر دو گروه (دارای امکانات و فاقد امکانات موردنظر) 66 درصد پاسخگویان متاهل و 34 درصد آنان مجرد بودهاند. به لحاظ وضعیت تحصیلات در میان کسانی که به ماهواره و اینترنت دسترسی دارند افراد دارای تحصیلات پایینتر از دیپلم دیده نمیشود اما حدود 9 درصد از افراد گروه فاقد این امکانات تحصیلاتی کمتر از دیپلم دارند و در مجموع کسانی که از امکانات اطلاعاتی و ارتباطی یاد شده استفاده میکنند به لحاظ سطح تحصیلات از میانگین تحصیلی بالاتری برخوردارند.
جدول1- توزیع نسبت پاسخگویان برحسب تحصیلات
تحصیلات بهره مندی و استفاده از اینترنت
خیر بلی
1/3
6/5
60
4/15
8/12
1/3 -
-
41
8/30
1/22
2/6 ابتدایی
راهنمایی
دیپلم
فوق دیپلم
لیسانس
فوق لیسانس و بالاتر -
100 100 جمع
همچنین میانگین سطح تحصیلی والدین افرادی که از اینترنت و ماهواره استفاده میکنند بیشتر از میان سطح تحصیلات والدین در افراد فاقد امکانات یاد شده است. میزان اشتغال در مادران افراد بهرهمند از امکانات موردنظر 5/37 درصد و بالاتر از مادران افراد بیبهره از آن (20 درصد) و بعد خانوار یا تعداد فرزندان در افراد استفاده کننده از اینترنت کمتر از افراد فاقد آن بوده است. به لحاظ توزیع سنی و وضعیت شغلی سعی کردهایم که دو گروه دارای وضعیت همسانی باشند از این رو نسبتهای دو گروه در ردههای سنی و شغلی مشابه و نزدیک به یکدیگر است.
گذشته از این 40 درصد افراد دارای امکانات اینترنت و کامپیوتر دارای اتاق مستقل هستد در حالی که این نسبت در گروه مقابل 30 درصد است.
جدول 2- میزان استفاده روزانه از کامپیوتر
میزان استفاده روزانه از کامپیوتر فراوانی درصد درصد تراکمی
درصد تراکمی درصد فراوانی میزان استفاده روزانه از کامپیوتر
درصد تراکمی درصد فراوانی میزان استفاده روزانه از کامپیوتر
2/26
6/63
2/86
9/95
100 2/26
4/37
6/22
7/9
1/4 51
73
44
19
8 کمتر از 2 ساعت
2 تا 4 ساعت
4 تا 6 ساعت
6 تا 8 ساعت
بیشتر از 8 ساعت
100 195 جمع
میزان استفاده روزانه از کامپیوتر در کسانی که دارای دسترسی به اینترنت هستند در 37 درصد پاسخگویان 2 تا 4 ساعت و در 26 درصد آنها کمتر از 2 ساعت است. 10 درصد این افراد 6 تا 8 ساعت در روز و 4 درصد آنها بیش از 8 ساعت در روز از کامپیوتر استفاده میکنند.
جدول 3- توزیع پاسخگویان بر حسب میزان استفاده روزانه از اینترنت
میزان استفاده روزانه از اینترنت
درصد درصد فراوانی میزان استفاده روزانه از اینترنت
9/34
9/75
2/86
100 9/34
41
4/17
7/6
100 68
80
34
13
195 کمتر از 2 ساعت
2 تا 4 ساعت
4 تا 6 ساعت
بیشتر از 6 ساعت
جمع
به لحاظ میزان استفاده از اینترنت، 41 درصد پاسخگویان در روز 2 تا 4 ساعت و حدود 35 درصد آنان نیز کمتر از 2 ساعت از این وسیله ارتباطی و اطلاعاتی استفاده میکنند. و حدود 7 درصد نیز مربوط به افرادی است که بیش از 6 ساعت در روز با اینترنت کار میکنند.
جدول 4- توزیع استفاده کنندگان از اینترنت بر حسب داشتن دوست اینترنتی
درصد درصد فراوانی داشتن دوست اینترنتی
8/70
100 8/70
2/29
100 138
57
195 دارد
ندارد
جمع
ب) مطالعه و تحلیل رابطه ی استفاده از اینترنت و هویت اجتماعی (در ابعاد دینی، قومی، خانوادگی و شخصی) :
تحلیل داده ها نشان می دهد که بین استفاده از اینترنت و هویت دینی رابطه معناداری وجود دارد. پرسش مربوط به این فرضیه این بود که آیا استفاده از اینترنت بر هویت دینی دختران جوان در شهر سنندج تأثیر میگذارد یا خیر؟ نتایج بدست آمده به شرح زیر است.
نتایج آزمون مقایسه میانگینها در جدول شماره 5 نشان میدهد که تفاوت بین میانگینهای دو گروه معنیدار است و این بدان معنی است که استفاده از اینترنت بر هویت دینی دختران سنندجی تأثیر میگذارد و تفاوت معناداری بین آنهایی که از این امکانات استفاده میکنند و آنهایی که استفاده نمیکنند وجود دارد. در عینحال این رابطه معکوس است. این امر شاید به این دلیل باشد که استفاده آزاد از امکاناتی چون اینترنت در خانوادههایی بیشتر رواج دارد که اعتقادات و وابستگیها و درنهایت هویت دینی آنها ضعیفتر از دیگر خانوادهها است. اما این مسئله از عامل دیگری نیز سرچشمه میگیرد و آن این است که چون در جامعه ما از اینترنت و ماهواره به صورت منطقی استفاده نمیشود و این رسانهها و امکانات اطلاعاتی و ارتباطاتی بیشتر مروج فرهنگ مادینگر و لذتجو و فردگرایانه غربی هستند، یکی از جنبههای آسیبزای آن کاهش تعلقات دینی و اخلاقی در نوجوانان و جوانان است.
نتایج جدول6 در خصوص مقایسه میانگینها در متغیر هویت قومی، وجود تفاوتی معنادار میان دو گروه برخوردار از این امکانات و فاقد این امکانات را نشان میدهد بدین معنا که هویت قومی کسانی که از اینترنت استفاده میکنند ضعیفتر از کسانی است که از این وسیله استفاده نمیکنند. این نتیجه با آنچه در زمینه همسانسازی فرهنگ کشورهای جهان سوم با کشورهای غربی صورت میگیرد نیز همخوانی دارد. از آنجا که ایجادکنندگان و پیامفرستندگان و برنامهسازان این تکنولوژی ارتباطی و اطلاعاتی عمدتاً کشورهای توسعهیافته غربی هستند تعجبی هم ندارد که انبوه فیلمها و سایتهای پرمخاطب آنها هویت فرهنگی و قومی کشورهای مصرفکننده را تحتتأثیر قرار داده و تضعیف نماید. با این حال در سالهای اخیر در اتاقهای گفتگو مقاومتهایی در برابر این جریان به چشم میخورد که نشانه از ظهور و احیای هویتهای قومی در اینترنت و ماهواره است.
سوال ما در فرضیهی سوم آن بود که آیا بین استفاده از اینترنت و هویت خانوادگی رابطهی معناداری وجود دارد یا خیر
نتایج حاکی از وجود تفاوت معنادار میان استفادهکنندگان از اینترنت و گروهی است که از اینترنت استفاده نمیکنند. یعنی گروه اول هویت خانوادگی ضعیفتری از گروه دوم دارند. معمولاً جوانانی که از اینترنت استفاده میکنند وقت کمتری را با افراد خانواده میگذرانند و درنتیجه تعلقات و ارتباطات عاطفی آنها با اعضای خانواده و به ویژه با والدین کمتر میشود. از طرف دیگر بخشی از مطالب و سایت های اینترنت با ارزشها و انتظارات والدین که عمدتا نسل قدیمی و سنتی محسوب می شوند و طالب معنویت گرایی، جمع گرایی و رعایت نظم و اخلاق مذهبی هستند ناهمخوانی دارد. در واقع اینترنت شکاف بین نسلی میان والدین و فرزندان را افزایش میدهد به ویژه آن که در بسیاری از موارد مروج فرهنگ مادی نگر و منفعت طلب و فردگرای کشورهای غربی است که هم این فنآوری را پدید آورده اند و هم بیش ازهمه آن را تغذیه می کنند. تنها کسانی می توانند در برابر این تاثیرات مقاومت کنند که قدرت تحلیل این پیام های متعدد و متنوع را داشته باشند و به جای سرگرمی و وقت گذرانی با اینترنت بتوانند استفاده علمی و سازنده ای از آن به عمل بیاورند.
فرضیه چهارم مربوط به وجود رابطه بین استفاده از اینترنت و هویت شخصی دختران بود و این فرضیه در پاسخ به این سوال مطرح شد که استفاده از اینترنت چه آثاری بر هویت شخصی دختران مورد مطالعه بر جای می گذارد. نتایج به دست آمده نشان میدهد که در این زمینه نیز تفاوت معناداری بین میانگین دو گروه مورد مطالعه وجود دارد. بدین معنی که گروهی که از اینترنت استفاده میکنند اعتماد به نفس و خودپنداره ضعیفتری نسبت به گروه دیگر دارند و درمجموع هویت شخصی آنها ضعیفتر و پنداشت آنها از خودشان منفیتر است. در اجتماعات سنتی به دلیل انسجام اجتماعی و پیوند تنگاتنگ فضا، زمان و فرهنگ با مکان و سرزمین معین نیازهای هویتی تامین میشود. اما ورود کامپیوتر و اینترنت آنها به زندگی فردو جذابیت آن و به ویژه فضای آزاد و فارغ از هویتی که برای فرد فراهم می کند موجب میشود که وی کمتر در میان خانواده و آشنایان حضور یابد و گاه در میان آنها احساس غربت کند و در فضای مجازی و در کنار انسانهای بیگانه و ناآشنا احساس رهایی و امنیت بیشتری داشته باشد، لذا تعدد مراجع و کانالهای ارتباطی و تنوع ارزشی و فرهنگی کسانی که فرد با آنها در تعامل قرار می گیرد، شخص را دچار آنومی ارزشی و سرگشتگی و هویت شخصی او را دستخوش ضعف و عدم انسجام میکند. استفاده غیرآسیب زا و سازنده از اینترنت نیاز به آموزش و بلوغ فکری و اجتماعی دارد و چنانچه فرد در کودکی از والدین و افراد شایسته و قابل اعتمادی برخوردار بوده باشد که نیازهای عاطفی اورا به خوبی برطرف کرده باشند و احساس امنیت و اعتماد به نفس را تجربه کرده باشد و درعین حال بنیان های دیتی و اخلاقی به نحو شایسته و با الگوهای عملی در او استوار شده باشد، قدرت مقاومت و ایستادگی او در برابر این جریان های آسیب زا بیشتر می شود و می تواند با بازاندیشی و تامل در برابر پدیده های پیش رویش آنها را تحلیل کرده و بر چالش های هویتی فایق آید.
نتیجه گیری
فنآوری های ارتباطی جدید و بزرگراههای اطلاعاتی آن، به ویژه اینترنت و ماهواره منجر به تحول در شدت و میزان ارتباط انسانها در اقصی نقاط جهان شده و تحولی کیفی در نحوه ارتباط انسانها با یکدیگر ایجاد کرده است. بدین معنی که امروزه با استفاده از اینترنت و باحضور در این بزرگراه، امکان بهرهگیری از انبوهی از اطلاعات در کمترین زمان ممکن و برقراری ارتباط گفتاری نوشتاری و دیداری با هزینهای نسبتاً کم فراهم آمده است. ظهور این پدیده اگرچه خود معلول تحولاتی چند بوده اما پس از ظهور، خود منشاء تحولات عدیدهای گردیده است. یکی از این تحولات تحول در مبنا و معنای مفهوم «هویت» از یک سو و «هویت اجتماعی» افراد به ویژه جوانان از سوی دیگر است.
در دنیای کنونی که انفجار اطلاعات در آن به وقوع پیوسته و بخش عظیمی از انسانها و به ویژه جوانان در معرض پیامدهای آن قرار گرفتهاند، هویت مبنا و معنای گذشته خود را از دست داده است و شدت و دامنه تغییرات هویتی در نسلهای جدید به حدی است که در برخی موارد چالشها و بحرانهای هویتی را پدید آورده است و برخلاف گذشته، فرآیند انتقال هویت بیش از آن که در زمینه ارزشها، باورها و رفتارها و خلاصه هویتشان از والدین خویش متاثر باشند از رسانهها، صنعت فرهنگ، همسالان وجوانان دیگر که چه بسا از دیگر کشورها باشند، تأثیر میپذیرند. در این شرایط که ابعاد مختلف هویت تحت تأثیر عوامل یادشده، دستخوش تغییرات
وسیع و سریع می شود، برای پژوهش حاضر موضوع تأثیر اینترنت بر روی هویت اجتماعی و شخصی دختران جوان در شهر سنندج را انتخاب کرده مورد مطالعه قرار داده ایم. نتایج این پژوهش را که به صورت پیمایشی اجرا شده به شرح زیر میتوان خلاصه کرد:
نتایج تحقیق حاکی از آن است که در مجموع کسانی که از اینترنت استفاده میکنند به لحاظ سطح تحصیلات از میانگین تحصیلی بالاتری برخوردارند. همچنین میانگین سطح تحصیلی والدین افرادی که از اینترنت و ماهواره استفاده میکنند بیشتر از میان سطح تحصیلات والدین در افراد فاقد امکانات یاد شده است. میزان اشتغال در مادران افراد بهرهمند از امکانات موردنظر بالاتر از مادران افراد بی بهره از آن و بعد خانوار یا تعداد فرزندان در افراد استفاده کننده از اینترنت کمتر از افراد فاقد آن بوده است.
یافتههای پژوهش در مورد اینکه آیا استفاده از اینترنت بر هویت دینی دختران جوان در شهر سنندج تأثیر میگذارد یا خیر؟ نشان میدهد که بین دخترانی که از این امکانات استفاده میکنند و آنهایی که استفاده نمیکنند به لحاظ هویت دینی تفاوت وجود دارد و رابطه بین این دو متغیر معکوس است . این امر شاید به این دلیل باشد که استفاده آزاد از امکاناتی چون اینترنت در خانوادههایی بیشتر رواج دارد که اعتقادات و وابستگیها و درنهایت هویت دینی آنها ضعیفتر از دیگر خانوادهها است. اما این مسئله از عامل دیگری نیز سرچشمه میگیرد و آن این است که چون در جامعه ما از اینترنت به صورت منطقی استفاده نمیشود و این رسانه ها و امکانات اطلاعاتی و ارتباطاتی بیشتر مروج فرهنگ مادینگر و لذتجو و فردگرایانه غربی هستند، یکی از جنبههای آسیبزای آن کاهش تعلقات دینی و اخلاقی در نوجوانان و جوانان است.
در رابطه با استفاده از اینترنت و تاثیر آن بر هویت قومی، یافتهها نشان داد که هویت قومی کسانی که از اینترنت استفاده میکنند ضعیفتر از کسانی بوده که از این وسیله استفاده نمیکنند. این نتیجه با آنچه در زمینه همسانسازی فرهنگ کشورهای جهان سوم با کشورهای غربی صورت میگیرد نیز همخوانی دارد. از آنجا که ایجادکنندگان و پیامفرستندگان و برنامه سازان این تکنولوژی ارتباطی و اطلاعاتی عمدتاً کشورهای توسعهیافته غربی هستند تعجبی هم ندارد که انبوه فیلمها و سایتهای پرمخاطب آنها هویت فرهنگی و قومی کشورهای مصرفکننده را تحتتأثیر قرار داده و تضعیف نماید.
تحلیل داده ها در خصوص رابطه استفاده از اینترنت و هویت خانوادگی آشکار ساخت که گروه اول هویت خانوادگی ضعیفتری از گروه دوم دارند. معمولاً جوانانی که از اینترنت استفاده میکنند وقت کمتری را با افراد خانواده میگذرانند و درنتیجه تعلقات و ارتباطات عاطفی آنها با اعضای خانواده و به ویژه با والدین کمتر میشود. از طرف دیگر بخشی از مطالب و سایت های اینترنت با ارزشها و انتظارات والدین که عمدتا نسل قدیمی و سنتی محسوب می شوند و طالب معنویت گرایی، جمع گرایی و رعایت نظم و اخلاق مذهبی هستند ناهمخوانی دارد. در واقع اینترنت شکاف بین نسلی میان والدین و فرزندان را افزایش میدهد
تحلیل داده ها در مورد ارتباط میان استفاده از اینترنت و هویت شخصی نشان داد که در این زمینه نیز تفاوت معناداری بین میانگین دو گروه مورد مطالعه وجود دارد. بدین معنی که گروهی که از اینترنت استفاده میکنند اعتماد به نفس و خودپنداره ضعیفتری نسبت به گروه دیگر دارند و درمجموع هویت شخصی آنها ضعیفتر و پنداشت آنها از خودشان منفیتر است. در اجتماعات سنتی به دلیل انسجام اجتماعی و پیوند تنگاتنگ فضا، زمان و فرهنگ با مکان و سرزمین معین نیازهای هویتی تامین میشود. اما ورود کامپیوتر و اینترنت آنها به زندگی فردو جذابیت آن و به ویژه فضای آزاد و فارغ از هویتی که برای فرد فراهم می کند موجب میشود که وی کمتر در میان خانواده و آشنایان حضور یابد و گاه در میان آنها احساس غربت کند و در فضای مجازی و در کنار انسانهای بیگانه و ناآشنا احساس رهایی و امنیت بیشتری داشته باشد، لذا تعدد مراجع و کانالهای ارتباطی و تنوع ارزشی و فرهنگی کسانی که فرد با آنها در تعامل قرار می گیرد، شخص را دچار آنومی ارزشی و سرگشتگی و هویت شخصی او را دستخوش ضعف و عدم انسجام میکند. استفاده غیرآسیب زا و سازنده از اینترنت نیاز به آموزش و بلوغ فکری و اجتماعی دارد و چنانچه فرد در کودکی از والدین و افراد شایسته و قابل اعتمادی برخوردار بوده باشد که نیازهای عاطفی او را به خوبی برطرف کرده باشند و احساس امنیت و اعتماد به نفس را تجربه کرده باشد و درعین حال بنیانهای دینی و اخلاقی به نحو شایسته و با الگوهای عملی در او استوار شده باشد، قدرت مقاومت و ایستادگی او در برابر این جریان های آسیب زا بیشتر می شود و می تواند با بازاندیشی و تامل در برابر پدیده های پیش رویش آنها را تحلیل کرده و بر چالش های هویتی فایق آید.
جنکینز، ریچارد (1381). هویت اجتماعی، ترجمه تورج یاراحمدی،نشر شیرازه.
دواس، دی. ای (1376). روش پیمایشی درتحقیق اجتماعی، ترجمه مریم رفعت جاه و رخساره کاظم، مرکز ترجمه و نشر کتاب.
رابرتسون، رونالد (1382). جهانی شدن تئوری های اجتماعی و فرهنگ جهانی، ترجمه کمال پولادی،نشر ثالث.
رفعت جاه، مریم (1383)، ’زنان وبازتعریف هویت اجتماعی‘، پایان نامه دکترای جامعه شناسی، دانشکده علوم اجتماعی، دانشگاه تهران.
ریتزر، جورج ( 1377). نظریههای جامعه شناسی دردنیای معاصر، ترجمه محسن ثلاثی،انتشارات علمی.
ساروخانی، باقر (1380). روشهای تحقیق درعلوم اجتماعی،جلد اول،چاپ دوم، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی.
شرفی، محمدرضا (1381). جوان و بحران هویت، چاپ سوم، انتشارات سروش.
فیدر، جان (1380). جامعه اطلاعاتی، ترجمه علی رادباوه و عباس گیلوردی، چاپ اول، نشر کتابدار.
کاستلز، مانوئل (1380). جامعه شبکهای و عصر اطلاعات،جلد اول، ترجمه احد عقیلیان و افشین خاکباز، چاپ دوم، انتشارات طرح نو.
کاستلز، مانوئل (1380). جامعه شبکهای و عصر اطلاعات،جلددوم قدرت هویت، ترجمهحسن چاوشیان، تهران، انتشارات طرح نو.
گل محمدی،احمد ( 1381). جهانی شدن، فرهنگ و هویت،نشر نی.
گیدنز، آنتونی (1377). تجدد و تشخص، ترجمه ناصر موفقیان،نشر نی.
محسنی، منوچهر (1380). جامعه شناسی. جامعه اطلاعاتی، نشر دیدار.
وبستر، فرانک (1383). نظریههای جامعه اطلاعاتی، ترجمه اسماعیل قدیمی، چاپ دوم، نشر آگه.
هابرماس، یورگن (1384). دگرگونی ساختاری حوزه عمومی، ترجمه جمال محمدی،چاپ اول، نشر
Bocock, R. and Thompson, K. (eds) (1992). Social and Cultural Forms of
Modernity. Cambridge. Polity Press.
Brown R. (1985),“Social Identity”, in Adam and Jessica Kuppre (eds.) The
Social Science Encyclopedia. London.
Giddens A. (1991). Modernity and Self-Identity: Self and Society in the Late
Modern Age. Cambridge: Polity Press.
Jenkins, Richard (1996). Social Identity.London. Routledge.
Rosengern , Karl Erik (1996). Media Effects and beyond : Culture . socialization and Life Style . London and Newyork . Routledge.
Turner, John C. (1999), “Some Current Issues in Research on Social Identity and Self-Categorization”, In Noam Ellmeres; Russell Spears; Bertjan Doosje (eds.) Social Identity: Context, Commitment, Content. London: Blackwell Publishers
نویسندگان:مریم رفعت جاه و علی شکوری
http://gmj.ut.ac.ir/maghale.aspx?id=22