ویژگی های همسر خوب
همسر صالح و شایسته یکی از بزرگترین نعمتهای الهی می باشد و این نعمت بزرگ عامل سعادت خانواده ها، مایه پیشرفت در امور مختلف، آرامش دلها، پرورش صحیح فرزندان و پاکی نسل می گردد. لذا در هنگام ازدواج باید به ملاک ها دقت گردد متوسل به خداوند متعال شده و از وی استمداد نمود تا همسر صالح و نیکویی نصیب انسان نماید. امام صادق ـ علیه السّلام ـ می فرمایند: «هرگاه کسی از شما قصد ازدواج کرد، سزاوار است دو رکعت نماز بخواند و خدا را بخواند که همسری عفیف و امین، با دیانت و متواضع و حافظ ناموس و اسرار ... نصیب وی بنماید[1]» و علاوه بر آن سزاوار است انسان از هیجان زدگی، ذوق زدگی و از هوا و هوس در انتخاب همسر کاملاً اجتناب نموده و با پدر و مادر و افراد متخصص و متعهد مثل مشاوران ازدواج در این زمینه مشورت نماید. اما اینها، ما را از دانستن ویژگیهای همسر خوب و این که چگونه همسری، مورد پسند اسلام است، بی نیاز نمی کند زیرا دانستن این موضوع هم قبل از ازدواج مفید است تا در انتخاب همسر دقت کنیم و هم بعد از ازدواج که در صورت مزین نمودن به این صفات، خود را به آنها آراسته نماییم و در تحکیم بنیان خانواده و عشق و محبت سعی و تلاش نماییم. لذا به بررسی این موضوع می پردازیم.
صفات یک همسر خوب (زن و شوهر)
1. ایمان و دینداری: امام باقر ـ علیه السّلام ـ می فرمایند: «شخصی به محضر رسول خدا ـ صلّی الله علیه و آله ـ شرفیاب گردیده و در مورد ازدواج خود با آن سرور مشورت کرده حضرت فرمود: با شخصی که اهل دیانت و تقوا باشد ازدواج کنید.»[2]
2. اخلاق نیک: حسین بن بشار باسطی می گوید: به امام رضا ـ علیه السّلام ـ نامه ای نوشتم که: یکی از خویشان از دخترم خواستگاری کرده ولی بد اخلاق است اکنون چه کنم؟ حضرت فرمود:اگر بد اخلاق است دختر به او نده.[3]
3. اصالت و شرافت خانوادگی: منظور از شرافت خانوادگی، شهرت، ثروت و موقعیت اجتماعی نیست زیرا بعضی از خانواده ها ذاتاً شریف، بزرگوار،آبرومند و متدین هستند گرچه فقیر باشند و بعضی خانواده ها پست، فرومایه، بی آبرو و بی دین هستند گرچه ثروتمند و دارای مقام باشند. پیامبر اسلام ـ صلّی الله علیه و آله ـ می فرمایند: «دردامن و خانواده شایسته، ازدواج کنید زیرا عِرق (نطفه و ژن ها) تأثیر می گذارد.»[4]
4. عقل و هوش: اداره و تداوم زندگی و پیمودن راه راست و حل مشکلات زندگی کار ساده ای نیست: زن و شوهر برای تحقق آنها و همچنین تربیت فرزندانی شایسته، باید به نیروی عقل و فهم مجهز باشند. حضرت علی ـ علیه السّلام ـ فرمودند: «با انسان احمق و نفهم ازدواج نکنید زیرا معاشرت با او بلائی عظیم است و فرزندانش نیز ضایع خواهند شد.»[5]
5. کفو همدیگر بودن: کفو هم دیگر بودن یعنی تناسب، همتایی، هماهنگی و هم شأنی در زمینه های مختلف مالی، مذهبی، اخلاقی، خانوادگی، دانش و سواد، قیافه و سنخیت جسمی و روحی.
نکته مهم: همتایی صددرصد امکان ندارد. باید کوشش شود هرچه ممکن است این فاصله طبیعی بین افراد کمتر باشد.
6. علم و دانش: علم و دانش برای انسان یک کمال واقعی است و در سعادت انسان، تأثیر بسیاری دارد. با فرد باسواد و چیز فهم بهتر می توان تفاهم کرد و زندگی با او لذت بخش تر است.
7. سلامت جسم و روح از آلودگی اعتیاد و بیماری: بعضی از بیماریها، نقصها و معلولیتهای جسمی و روحی،عمیق و غیرقابل درمان هستند که در طول عمر همراه انسان است و مانع از انجام وظایف همسری شده و به زندگی لطمه می زنند لذا باید از ازدواج با آنها خودداری کرد اسلام نیز از ازدواج با بیمارانی که دارای امراض جزام، جنون، وبرص باشند نهی فرموده است. و همچنین اسلام از ازدواج با افرادی که گرفتار آلودگیهای روحی و اخلاقی، فاسق و شرابخوار هستند نهی فرموده است.
8. زیبایی: رسول خدا ـ صلّی الله علیه و آله ـ فرمودند: «در انتخاب همسر، همانگونه که درباره زیبایی صورت همسر تحقیق می کنید، درباره موی او نیز سؤال و تحقیق کنید؛ زیرا مو، یکی از زیبایی هاست (و در زیبایی انسان نقش دارد).[6]
9. عفت و نجابت: زندگی زناشویی بر پایه انحصار و اعتماد برپا می شود زن و شوهر قصد دارند تمام وجود یکدیگر را تصاحب نمایند و دیگری در این کانون انحصاری راه نداشته باشد.
10. تأمین نیاز جنسی: آمادگی روحی و جسمی در موضوع مباشرت و آمیزش جنسی بسیار حساس و مورد سفارش پیشوایان دینی می باشد از این جهت بر هر زن و مردی لازم است حقوق همدیگر و نیازهای جنسی خود را کاملاً مراعات نموده و یکدگیر را کاملاً اشباع نمایند.
اوصاف زنان شایسته
1. اگر شوهر در زندگی یادآور خدا شد او را همراهی و اگر خدا را فراموش کرد، یادآور او شود و به او تذکر دهد.
2. در حفظ دین و تقوا و انجام وظایف الهی و اجتماعی، شوهرش را یاری کند.
3.کم خرج باشد و مهرش سنگین نباشد.
4. ودود و خوش زبان و مهربان باشد و مانند مادری مهربان از او پرستاری و محافظت کند.
5. ولود باشد. نازا و عقیم نباشد.
6. خانه را محل استراحت شوهر قرار دهد و هنگام بروز مشکلات و ناراحتیها دلداریش دهد.
7. از زحمات شوهر و چیزهایی که به منزل می آورد تشکر و قدردانی نماید.
8. هیچگاه از شوهر چیزی را مطالبه نکند که قدرت تهیه آن را ندارد.
9. هنگام خروج شوهر از منزل، خودش و اموال شوهرش را حفظ کند و هنگام ورود او، با خوشحالی به استقبال او برود.
10. در منزل و برای شوهرش آرایش کند و بهترین لباسها را بپوشد و برایش دلبری کند.
11. هنگام خروج از منزل سنگین و با وقار و بدون آرایش خارج شود و با مردان بیگانه گرم نگیرد و شوخی نکند.
12. در حضور شوهر از مردهای دیگر تعریف و تمجید نکند.
13. اگر مرتکب اشتباهی شد فوراً از شوهر عذر خواهی کند.
14. اسباب خوشنودی شوهر را فراهم کند و موجب خشم و عصبانیت شوهر نشود و اگر عصبانی شد رضایت او را جلب کند.
15. اگر شوهر فرمان داد، اطاعت کند و اگر قسم خورد، باور کند و تکلیف خود را انجام دهد.
16، اهل قناعت باشد تا در زندگی شوهر خود را به زحمت نیندازد.
17. چنانچه از شوهر کار ناروایی سرزد، عفو و اغماض نماید.
18. خانه را لطیف، پاکیزه و زیبا و مرتب نگه دارد و در زندگی اقتصاد و میانه روی را رعایت کند و از اسراف و تبذیر و ولخرجی اجتناب کند. و در غذا پختن خوش سلیقه و کاردان باشد. به سلیقه شوهرش توجه کند.
19. در تغذیه، بهداشت و سلامت جسم و روح بچه ها کوشا باشد و در معالجه، درمان و پرستاری از آنها جدیت نماید.
20. امانتدار، راز نگه دار و راستگو باشد[7].
اوصاف مردان شایسته
1. دیندار باشد.
2. خوش اخلاق باشد.
3. عاقل، با تدبیر، زرنگ و فعال است و خوب زن داری و بچه داری می کند.
4. برای تأمین رفاه و آرایش خانواده اش کوشش می کند و دارای صفات عالی بخشش و سخاوت است.
5. نظیف، پاکیزه و خوش لباس است.
6. در زندگی میانه رو مقتصد است و پولهایش را بیهوده خرج نمی کند.
7. به همسرش احترام می گذارد و از زحمات او قدردانی می کند.
8. همسرش را بسیار دوست دارد و به او اظهار دوستی و محبت می کند.
9. لغزشهای همسرش را می بخشد.
10. به زنان بیگانه نگاه نمی کند و از آنها تعریف و تمجید نمی کند.
11. در کارهای منزل به همسرش کمک می کند.
12. عصبانی نمی شود و اگر شد خشم خود را فرو می برد و به همسرش آزار نمی رساند و ناسزا نمی گوید[8].
پی نوشتها :
[1] . جواهر الکلام، محمد حسین نجفی، ج 29، ص39، دارالاحیاء التراث العربی بیروت، چاپ هفتم.
[2] . فروع کافی، شیخ کلینی، تصحیح علی اکبر غفاری، ج5، ص332، انتشارات اسلامیه تهران، 1391 قمری.
[3] . وسائل الشیعه، شیخ حر عاملی، تصحیح ربانی شیرازی، ج14، ص54، انتشارات اسلامیه تهران، محرم 1384.
[4] . جوانان و انتخاب همسر، علی اکبر مظاهری، ص115، دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، چاپ سوم.
[5] . وسائل الشیعه، شیخ حر عاملی، تصحیح ربانی شیرازی، ج14، ص56، انتشارات اسلامیه تهران، محرم 1384.
[6] . بحارالانوار، محمد باقر مجلسی، ج103، ص237، انتشارات اسلامیه تهران.
[7] . ر.ک آئین همسر داری، آیت الله امینی انتشارات اسلامی.
[8] . ر.ک آئین همسرداری،آیت الله امینی، انتشارات اسلامی.
مرکز مطالعات و پژوهش های فرهنگی حوزه علمیه
ما با هم فرق داریم
بعد از عقد، با همه هیجانی که دارید یک فکر آزارتان می دهد: درست انتخاب کرده ام؟ نکند همسرم برای من انتخاب مناسبی نباشد؟ نکند می توانستم گزینه بهتری برای ازدواج داشته باشم؟ این سوالی است که در اولین روزهای عقد ذهن خیلی از دختر و پسرهای جوان را مشغول می کند. آنقدر که گاهی تبدیل به یک فکر وسواسی شده و تا مدت ها بعد از عقد ادامه پیدا می کند. فکری که از یک نگرانی ساده شروع می شود و گاهی به مقایسه گری های نامنصفانه ادامه پیدا می کند و شما مدام همسرتان را با خط کش دیگران اندازه می کنید.
خداوند متعال در قرآن کریم می فرمایند: «با همسران خویش به نیکی و شایستگی رفتار کنید پس اگر چیزی در آنان شما را ناخوشایند بود چه بسا اموری که ناخوش دارید حال آنکه خداوند در آن خیر فراوان قرار داده است.» (نساء، آیه 19)
اصل تفاوت های فردی یکی از اصول مهمی است که دختر و پسر در دوران عقد باید به آن توجه داشته باشند. افراد مختلف از نظر وراثت و تربیت با یکدیگر تفاوت دارند. به بیان دیگر در زندگی خانواده های مختلف عوامل متعددی وجود دارند و اثر آنها در مجموع شرایطی را به وجود می آورد که ممکن است خاص افراد همان خانواده باشد. به دلیل وجود همین تفاوت هاست که افراد دارای خصوصیاتی متمایز از یکدیگر هستند و رفتارهای متفاوتی نیز از خود ارائه می دهند.
دختر و پسری هم که تازه با هم عقد کرده اند از این امر مستثنی نیستند. اما متاسفانه گاهی زوجین منطقی بودن این تفاوت ها را فراموش کرده و به مقایسه فرد مقابل با خود یا دیگران می پردازند؛ مانند: مقایسه وضعیت ظاهری، مقایسه وضعیت مالی، شغلی، خانوادگی، تحصیلی و... که این امر خود عاملی مهم در ایجاد ناراحتی و نارضایتی از زندگی زناشویی به حساب می آید.
چنانچه اشاره شد مقایسه کردن همسر با دیگران پیامدهای منفی زیادی در زندگی زناشویی ایجاد کرده و آن را به مخاطره می اندازد که در ذیل به برخی از آنها اشاره می شود.
دختران و پسران جوان باید توجه داشته باشند که رفتارهایی که از نظر آنها ناپسند است از طریق مقایسه همسر با خود یا دیگران برطرف نمی گردد، بلکه باید با تقویت ویژگی های مثبت همسر خود و تشویق وی، وجود او را از رفتارهای مثبت و شایسته پر کنند تا دیگر جایی برای انجام اعمال نامناسب باقی نماند
نابسامانی خانواده در هنگام مقایسه در مسائل مالی و اقتصادی و گاه سوق دادن همسر به رشوه خواری، ریسک غیر معقول اقتصادی و...، ایجاد حسادت، از دست دادن اعتماد به نفس، کاهش عزت نفس، عامل بروز دعوا و پرخاشگری در محیط خانه و از بین رفتن آرامش، ایجاد دل سردی و گاه افسردگی، افزایش دید منفی نسبت به فرد مقابل، تحقیر شدن، ایجاد سوء ظن و...
مسئله دیگر در رابطه با مقایسه همسر با دیگران در زمینه عوامل تربیتی و فتاری است. دختران و پسران جوان باید توجه داشته باشند که رفتارهایی که از نظر آنها ناپسند است از طریق مقایسه همسر با خود یا دیگران برطرف نمی گردد، بلکه باید با تقویت ویژگی های مثبت همسر خود و تشویق وی، وجود او را از رفتارهای مثبت و شایسته پر کنند تا دیگر جایی برای انجام اعمال نامناسب باقی نماند. مقایسه کردن باعث تحقیر شخص می گردد و ممکن است عکس العمل منفی او را در پی داشته باشد و گاه حتی ممکن است باعث مقابله به مثل هم شود. یعنی فرد مقابل نیز به مقایسه همسرش با خود یا دیگران بپردازد.
با توجه به اثرات مخرب مقایسه کردن، شخص فهیم هیچ گاه به خود اجازه نمی دهد با چنین مقایسه هایی روابط شیرین میان خود و همسرش را به مخاطه بیاندازد. در عوض او سعی می کند همواره ویژگی های مثبت همسرش را کشف کرده و به خود یادآوری کند. در ضمن با بیان ویژگی های خوب همسرش نزد وی بر عزت نفس او بیفزاید. تا بدین وسیله روابط خود را با همسر خویش صمیمی تر و مستحکمتر سازد.
البته آنچه ذکر شد مربوط به مقایسه هایی است که در آنها عیوب همسر دیده می شود و محاسن دیگران. ولی اگر افراد به زندگی نگاهی مثبت داشته باشند، بالعکس مدام به محاسن همسرشان توجه می کنندو معایب وی به چشمشان نمی آید. در این صورت دائماً همسر خود را به خاطر داشته هایی که بسیاری ندارند و خوبی هایی که دیگران فاقد آن هستند، تحسین می کنند. همسران هم زمانی که تحسین زن یا شوهر خود را بشنوند با اعتماد به نفس بیشتر در طلب کمالات بیشتر رفته، روز به روز بر خوبی هایشان افزوده می شود.
منبع: راهنمای دوران نامزدی
تغییرات در زندگی مشترک
به نظر شما آیا جوانانی که زندگی مشترک را آغاز می کنند می توانند برای همیشه با صمیمیت کنار هم باشند و آیا نبود همدلی می تواند کار آنها را به جدایی بکشاند؟
مطالعات تازه درباره این مسئله نشان می دهد این امر امکان پذیر است، یعنی اگر این جوانان تغییرات مراحل آغاز زندگی مشترکشان را به خوبی درک و کنترل نکنند، جدایی برای آنها ممکن و اغلب قابل پیش بینی است، چرا که مغز انسان در طول زندگی، شماری از واکنش های طبیعی را تحمیل می کند و نحوه برخورد با این مراحل، منجر به شکل گیری یا فروپاشی زندگی مشترک می شود.
نتایج مطالعات رفتارشناسی در دانشگاه گلاسکو چگونگی تأثیرات مغز در شیوه ازدواج دختران و پسران، از نخستین مرزهای آشنایی چهره به چهره تا راه های دستیابی به زندگی مشترک پایدار را نشان می دهد که، شناخت تفاوت های رفتاری در زندگی می تواند کلید عشقی جاودان و ابدی باشد.
زمانی که زوج های جوان با یکدیگر آشنا می شوند، مغز آنها ارسال پیام های دوطرفه را درک می کند. میزان پیام های شیمیایی که از طریق حواس عمل می کند، در زوجین بسیار بالاست، لذا هنگام نگریستن در چشمان هم، ذهن مستقل مردانه و زنانه همانند هم میزان بالای هورمون پیوند دهنده یا همان اکسیژن موجود اطرافشان می تواند رفتارهای منزجرکننده را از دیدشان پنهان کند، اما سرانجام مرحله زیست شناختی جدیدی در روابط زوجین آغاز می شود.
آغاز هشدار
پس از چندین ماه یا حتی یک سال که از شروع ارتباط گذشت، مواد شیمیایی مغز زوجین شروع به تغییر کرده و مغز متفکر هشدار می دهد که شریک زندگی ما دارای عیب و نقص هایی است. حس خشم، انزجار و گاهی ترس نسبت به یکدیگر در زوجین آشکار می شود.
بنابراین اگر در طول مرحله دلباختگی با شریک خود ازدواج کرده باشیم باید در این مرحله در افکارمان تجدیدنظر کنیم. در این شرایط مواد شیمیایی مغز که در مراحل آغاز دلباختگی غالب بودند، کاهش می یابد و به سادگی به این فکر می افتیم که خود یا طرف مقابل دچار مشکلی هستیم.
مبارزه برای تغییر
جوانانی که در این مرحله دلسردی را تجربه می کنند، مبارزه برای ایجاد تغییرات در یکدیگر را آغاز خواهند کرد. آنان با تلاش برای ایجاد تغییر در یکدیگر، با یاس نامعلومی دست و پنجه نرم می کنند. مرد و زنی که به این شکل در عشق و نزاع به سر می برند، به علت تفاوت در سلسله اعصاب، مشکل بیشتری خواهند داشت.
این دوران رنج آور است، اما زوجی که درحال نبرد در میدان قدرت هستند از درک این نکته ها عاجزند ولی تفاوت های مغزی می تواند کلید پیوندی طولانی میان آنان باشد.
پس از فروکش کردن عشق اولیه، مرد ممکن است فعالیت های مستقل بیشتر و زن ارتباط بیشتر با دوستان را بطلبند. یکی از دلایلی که ما در مرحله مبارزه برای تغییرات رفتاری مان، پیوسته رفتارهای بیرحمانه ای از خود نشان می دهیم، مربوط به نگرش متفاوت ما نسبت به استقلال زوجین است. نخستین ازدواج های منجر به طلاق، به طور میانگین دو تا سه سال دوام دارند.
آنچه بیشتر زوج های جوان درک نمی کنند این است که پیش از کمرنگ شدن علاقه، مرحله ای وجود دارد که مورد توجه نیست در مراحل آشنایی، ناامیدی و مبارزه برای تغییرات، مرد ممکن است حساسیت همسر، نیاز او به ارتباطات اجتماعی، اشتیاق او به نیاز عاطفی و حتی نگرش به خانه داری را تلف کردن وقت و زمان بداند. زن نیز ممکن است عادت ها، سرگرمی ها، مشغولیت کاری شوهر و نیاز به استقلال وی را به عنوان خطر و عملی خودخواهانه تلقی کند.
در واقع زوج های جوان خوشبخت در زندگی سرشار از شادی به کارها و رفتارهایی که پیوندشان را مستحکم کند، بهای بیشتری می دهند، کارهایی از قبیل شب گذرانی و صرف شام خانوادگی، این آداب پایه های نگهدارنده ازدواج هستند. همه لحظات زندگی مشترک نباید لزوما با صمیمیت بگذرد. جوان ها می دانند این نوع رفتارهای پیونددهنده، هنگامی که زندگی پر از دغدغه و مشغولیت شود، نیروی عشق را حفظ می کند. زوج های جوان علاقه و متانت را در بسیاری از رفتارهای زندگی و تعاملات خود با یکدیگر پیش می گیرند. شاید هیچ کس بهتر از خود آنها رفتار مناسبی نداشته باشد، اما هنگامی که در مبارزه برای تغییرات گرفتاریم، می پنداریم که شریک زندگی مان باید موضوع همیشگی برای تخلیه استرس هایمان باشد.
اقدام برای حل اختلافات
بدون شک گاهی اوقات ما عصبانی می شویم و با هم جر و بحث می کنیم. همچنین در جر و بحث ها بیشتر به دنبال راه حلی هستیم تا این که بگذاریم اوضاع وخیم تر شود اما یقینا به خاطر عمل نادرست خود عذرخواهی کرده و اختلاف پیش آمده را حل می کنیم. جوانانی که زندگی مشترک را آغاز می کنند با گذشت سال ها درمی یابند که حتی با وجود این که همسرشان بهترین دوست آنها است، هنوز هم بسیاری از نیازهای عاطفی خود را در میان دیگر افراد باز می یابند.
دانستن این نکته بسیار برای ما با اهمیت است که احساسات مان به یکدیگر، احتمالا با گذر زمان دچار تغییر می شود و این امری طبیعی است. در نتیجه باید اجازه دهیم تا به کمک پیام های منطقی ارسالی از مغزمان که با تفکر نسبت به زندگی مان کسب می کنیم، ما را به تفاهم و عشقی پایدار و طبیعی در زندگی سوق دهد.
kayhannews.ir
پاکدامنی، شرطی مهم در انتخاب همسر
پاکدامنی یکی از خلقیات پسندیده و صفات عالیه انسانی است. ملکه عفت، تمایلات جنسی آدمی را تعدیل می کند و انسان را از پلیدی های غریزه جنسی مصون نگاه می دارد. در مواردی که غریزه جنسی قصد سرکشی و طغیان دارد و آدمی را به تندروی و تجاوز از حد خویش امر می نماید، ملکه عفت مانند سد محکمی در برابرش ایستاده و از تجاوز و گناهکاری آن جلوگیری می نماید و در نتیجه آدمی را از پلیدی اخلاقی و سقوط حتمی محافظت می کند.
حجاب
از طرف دیگر باید توجه داشت که غریزه جنسی یکی از نیرومندترین غرایز انسان است. ناکامی ها و شکست هایی که از این راه نصیب بشر می شود، تمایلات سرکوفته و خواهش های واپس زده شده این غریزه که در ضمیر انسان پنهان می شود، می تواند در روان آدمی عقده های عظیمی به وجود آورد و منشأ فسادها، بدبختی ها، خیانت ها، جنایت ها، قتل ها و غارت ها شده و گاهی باعث بیماری روحی یا دیوانگی گردد و با توجه به اینکه پاکدامنی عامل تعدیل این غریزه است، دین اسلام برای آن اهمیت زیادی قائل است و به عنوان یک ارزش در جوامع اسلامی مطرح می باشد.
پاکدامنی از صفات برجسته مؤمنین
خداوند در سوره مؤمنون یکی از ویژگی های مؤمنین را مسئله پاکدامنی و عفت به طور کامل و پرهیز از هرگونه آلودگی جنسی مطرح کرده و فرموده است: «وَ الَّذینَ هُمْ لِفُرُوجِهِمْ حافِظُونَ»؛ «و آن ها که دامان خود را (از آلوده شدن به بی عفتی) حفظ می کنند».(1)
چشم، دریچه حساسی است که در مقابل صحنه های تحریک آمیز، حالت منفعلانه ای به خود می گیرد و با ارسال آن به قلب و دل، تمایلات نفسانی را بدون تجزیه و تحلیل و عبور از فیلتر عقل، مطالبه می کند و انسان را به منجلاب بی عفتی و گناه می کشاند
مفسران معتقدند این آیه پاکی روح و خانواده و جامعه است و نگهدارنده نفس و خانواده و اجتماع از رواج بی حساب شهوات در آن و از فساد خانواده و انساب است. اجتماعی که شهوات بی حساب در آن شایع شود، جامعه ای فاسد است؛ زیرا در آن امنیت و حرمتی برای خانواده نیست و چون خانواده اولین واحد در بنای جامعه است، باید در آن امنیت استقرار داشته و پاکی برقرار باشد و زن و مرد هر دو با اطمینان از یکدیگر در آن زندگی کنند.(2)
پاکدامنی برترین عبادت ها
در احادیث مختلفی از معصومین علیهم السلام، پاکدامنی به عنوان برترین عبادتها شمرده شده است. در حدیثی از امام علی علیه السلام می خوانیم: «برترین عبادت پاکدامنی است»(3) و در حدیث دیگر از حضرت آمده است: « برترین عبادت یک چیز است و آن عفت و پاکدامنی می باشد».(4) همچنین امام باقر علیه السلام فرموده است: « برترین عبادت ها عفت شکم و فرج است».(5)
خداوند با اشاره به این اصل مهم فرموده است: « وَ الْمُحْصَناتُ مِنَ الْمُؤْمِناتِ وَ الْمُحْصَناتُ مِنَ الَّذینَ أُوتُوا الْکِتابَ مِنْ قَبْلِکُمْ إِذا آتَیْتُمُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ مُحْصِنینَ غَیْرَ مُسافِحینَ وَ لا مُتَّخِذی أَخْدانٍ»؛ « و (نیز ) آنان پاکدامن از مسلمانان و آنان پاکدامن از اهل کتاب حلالند؛ هنگامی که مهر آن ها را بپردازید و پاکدامن باشید؛ نه زناکار و نه دوست پنهانی و نامشروع گیرید».(6) مفسرین معتقدند که این آیه دلیل بر جواز ازدواج با زنان پاکدامن مؤمن و زنان پاکدامن اهل کتاب می باشد.(7) پاکدامنی و عفت مردان نیز از شرایط حلیت ازدواج آنان با زن عفیف و پاکدامن می باشد. این آیه بر حرمت روابط آشکار و مخفیانهی مردان و زنان حکایت دارد و نشانگر اهتمام اسلام به عفت و پاکدامنی جامعه است.
عوامل تهدیدکننده پاکدامنی
شهوت
چشم چرانی
چشم، دریچه حساسی است که در مقابل صحنه های تحریک آمیز، حالت منفعلانه ای به خود می گیرد و با ارسال آن به قلب و دل، تمایلات نفسانی را بدون تجزیه و تحلیل و عبور از فیلتر عقل، مطالبه می کند و انسان را به منجلاب بی عفتی و گناه می کشاند. در حدیثی از امام صادق علیه السلام آمده است: «هیچ غنیمتی مانند غنیمتی که انسان از راه کنترل چشم به دست می آورد، نیست؛ زیرا دیدگان از نگاه به نامحرم فروبسته نمی شود جز آنکه در قلب او عظمت و جلال الهی مشاهده می شود».(8)
اختلاط زن و مرد
اگر چه اسلام اجازه فعالیت اجتماعی را در عرصه اجتماع به زن داده است، اما او را از اختلاط در عرصه کار و فعالیت نهی کرده است. سنت جاری مسلمانان از زمان رسول خدا صلی الله علیه و آله نیز همین بوده است که زنان از شرکت در مجالس و مجامع منع نمی شده اند، ولی همواره اصل «حریم» رعایت شده است. در مساجد و مجامع، حتی در کوچه و معبر، زن با مرد مختلط نبوده است. هم چنانکه دختران حضرت شعیب علیه السلام با وجود اینکه شغل چوپانی داشتند، اما هنگام سیراب کردن گوسفندان خود ابتدا به کناری می رفتند تا چوپانان دیگر آب را از چاه کشیده و حیوانات خود را سیراب و آنجا را ترک کنند؛ سپس خود به کنار چاه رفته و حیوانات را سیراب می کردند. حتی هنگامی که می خواستند همراه موسی علیه السلام به خانه خود بروند، حضرت موسی علیه السلام پیشاپیش آن ها قدم برمی داشت تا به پشت آن ها نظر نکند؛ بنابراین می توان در عین حفظ حریم و حدود، در عرصه اجتماع نیز فعالیت کرد.(9)
خضوع در کلام زنان
خضوع در کلام به معنای این است که زنان در برابر مردان آهنگ سخن گفتن را نازک و لطیف کنند و به تبع، دل دچار ریبه و خیال های شیطانی و شهوت برانگیخته شود که قرآن از آن نهی کرده است: «فَلا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَیَطْمَعَ الَّذی فی قَلْبِهِ مَرَضٌ وَ قُلْنَ قَوْلاً مَعْرُوفًا»؛ «پس به گونه ای هوس انگیز سخن نگویید که بیماردلان در شما طمع کنند و سخن شایسته بگویید».(10)
شاهکلید عوامل تهدیدکننده عفت، غفلت از یاد خداست:« وَ مَنْ یَعْشُ عَنْ ذِکْرِ الرَّحْمنِ نُقَیِّضْ لَهُ شَیْطانًا فَهُوَ لَهُ قَرینٌ»؛ « و هر کس از یاد خدا روی گردان شود، شیطان را به سراغ او می فرستیم؛ پس همواره قرین اوست
عدم پوشش و زینت مناسب
خداوند متعال با خودآرایی زن مخالف نیست؛ بلکه با خودنمایی مخالف است. حتی در بعضی روایات زن و شوهر را برای قوام خانواده، به زینت و آرایش توصیه کرده است. امام موسی کاظم علیه السلام در حدیثی فرموده است: «خود آرایی و آمادگی مرد، سبب افزایش عفت زن می شود و برخی از زنان که در روزگاران گذشته آلوده شده اند، از این بابت بوده که شوهرانشان خود را نمی آراستند».(11)
خلوت با نامحرم
از دیگر عوامل تهدیدکننده عفت، خلوت با نامحرم است؛ یعنی مکان طوری باشد که رفت و آمد در آن کمتر باشد و یا آن محل درهای ورود و خروجش بسته باشد. در چنین شرایطی است که شیطان وسوسه خود را آغاز و انسان را به گناه متمایل می کند. رسول خدا صلی الله علیه و آله فرموده است: «مردی با زنی خلوت نکند که سومی آنها شیطان خواهد بود.»(12)
عدم خودباوری و عزّت نفس
وقتی انسان از جایگاه و شخصیت حقیقی خویش در نظام آفرینش غافل باشد و نداند که بهای حقیقی او معادل بهشت است و می تواند برتر از ملائکه و دیگر موجودات روی زمین باشد، لذایذ زودگذر و آنی دنیا در نزد او خوار می گردد و مصداق کلام امام علی علیه السلام می شود که فرمود: «کسی که در خود احساس کرامت می کند، شهوات و خواهش های نفسانی نزد او بی مقدار می شود» .(13)
فراموشی یاد خدا
شاهکلید عوامل تهدیدکننده عفت، غفلت از یاد خداست:« وَ مَنْ یَعْشُ عَنْ ذِکْرِ الرَّحْمنِ نُقَیِّضْ لَهُ شَیْطانًا فَهُوَ لَهُ قَرینٌ»؛ « و هر کس از یاد خدا روی گردان شود، شیطان را به سراغ او می فرستیم؛ پس همواره قرین اوست».(14) غفلت از ذکر خدا و غرق شدن در لذات دنیا و دلباختگی به زرق و برق آن، موجب می شود که شیطان بر انسان مسلط گردد و همواره قرین او باشد.
پی نوشتها:
1. مؤمنون: 5.
2. سید قطب، تفسیر فى ظلال القرآن، ج4، ص 120.
3. سفینة البحار، ص 207.
4. آثار الصادقین، ص 295.
5. تحف العقول، ص 217.
6. مائده: 5.
7. تفسیر راهنما، ج4، ص 252 ـ 250.
8. مصباح الشریعه، ص 9.
9. قصص: 25 ـ 23.
10. احزاب: 32.
11. وسایل الشیعه، ج 1، ص 88.
12. میزان الحکمه، ح 18663.
13. نهج البلاغه، ح 449.
14. زخرف: 36.
تبیان
تاخیر در ازدواج دختران
مقدمه:
دغدغه های دختران در ازدواج، قابل درک و منطقی است و نباید با دیده اغماض چشم بر روی آن پوشید و توجهی بر حل این مشکل نکرد. در جامعه و فرهنگ کنونی ما به هر دلیلی شرایط ازدواج برخی از دختران فراهم نمی شود و آنها مجبورند چشم به در خانه دوخته و منتظر بماند تا کسی به خواستگاری شان بیاید. در برخی موارد هم زمان انتظار به حدی می شود که دیگر کار از کار گذشته و سن دختر بالا می رود. آنها در شکایت هایشان از این مشکل به برخی عوامل زیر اشاره می کنند:
الف) عدم زیبایی ظاهری
ب) فقر و نداری خانوادگی
ج) کم سوادی و طبقه پایین فرهنگی
د) موقعیت و منزلت پایین خانواده در جامعه و احیاناً بی اعتباری و بد نامی پدر یا مادر
ه) از دست دادن فرصت های مناسب، به علل های مختلف چون:
1- ادامه تحصیل
2- ترس از شکست در ازدواج
3- دست و پا گیر بودن ازدواج وترس از محدود شدن آزادی
4. سختگیری والدین در امر موافقت با ازدواج
5. وجود دختران قبلی در خانواده
آماده نبودن خانواده و آداب و رسوم سنگین ازدواج
و) و ... .
علل و ریشه های مشکل و پیشگیری از آنها
به هر حال این یک مشکل جدّی و دامنگیر در جامعه ما است، که باید ریشهیابی و مشکل گشایی کرد. در نگاه اوّل، علّت اصلی مشکلات این است که جامعه ما، هنوز از اسلام ناب محمّدی فاصله زیادی دارد. دریغا! که هنوز چهره اسلام، در بسیاری از مسائل پشت پرده مانده است. و پردههای جهل، خرافات و آداب و رسوم جاهلی جلوی خورشید درخشان اسلام را گرفته است. اگر در ازدواج، اسلام معیار و ملاک بود، اکثر یا همه این مشکلات وجود نداشت. مگر نشنیدهایم که پیامبر بزرگوار اسلام(ص) در یک جلسه و در عرض چند دقیقه، تمام مراحل یک ازدواج از قبیل: خواستگاری، تعیین مهریه، خواندن عقد و ... را اجرا فرمود و دست زن و شوهر را به هم داده و روانه منزلشان میکردند؟!
علت های مهم دیگر:
1. از علل و ریشههای دیگر این مشکل، خود ما و خانوادههای ما هستند، چرا که اگر از همان زمان و در سن مناسب ازدواج به فکر بودیم، دیگر بعد از اینکه کار از کار گذشت و سن بالا رفت، دچار مشکل نمیشدیم.
راه چاره: واقعیّت این است که خود دختر و خانوادهاش باید در امر ازدواج و انتخاب همسر سهیم باشند. در تاریخ صدر اسلام نقل شده است کسانی که دختران دم بخت داشتند، در حضور پیامبر ـ صلی الله علیه و آله ـ و در مسجد به صورت علنی برای عموم مطرح میکردند و هیچ گونه عیب و ایرادی هم نداشت. شاید امروزه دیگر نتوان به صورت علنی مطرح کرد، امّا میتوان به صورت غیر مستقیم و با راهکارهایی مسئله را بیان کرد. مثلاً از فردی متدیّن و رازدار خواست که مسأله را به فرد مورد نظر و به شکل غیر مستقیم بیان نماید.
2. تعلل و ایده آل گرایی برخی خانواده ها و خصوصاً خود دختران باعث می شود تا موقعیت ها را از دست بدهند. بعضی مواقع افکاری مانند: «شاید خواستگار مناسبتر و خوبتر و ایده آل برایم بیاید!»، «شاید خواستگاری از طبقه بالا و فرهنگی، پولدار و با تحصیلات بالا برایم بیاید!» و ... باعث می شود که خواستگار کنونی را که تا حدودی با شرایط همخوانی دارد، رد کند.
راه چاره: باید خود دختر و خانواده اش، واقعیت گرا باشند. خود را آن گونه که هست قبول کند و فردی را که معیارها و شرایط اصلی ازدواج را دارد و تقریباً شبیه خود و از طبقه خود است، به خواستگاری او آمده، رد نکند.
اکنون چه باید کرد؟
1. اوّل اینکه در جامعه فرهنگ سازی کرده و دستورات اصیل اسلامی عملی شود. باید سطح توقعات پایین آورده شود و شرایط ازدواج سخت گرفته نشود.
2. دوّم اینکه تک تک ما باید ایمان خود را تقویت کنیم، چرا که اگر کسی ایمانش قوی باشد و به امدادهای الهی ـ که خود خداوند وعده داده است ـ امیدوار و اطمینان داشته باشد، دیگر از ازدواج به علّت فقر کنارهگیری نمیکند. چرا که خود خداوند فرموده است که:«وَ أنْکِحُوا الْایامی مِنْکُمْ ... إنْ یَکُونُوا فُقَراءَ یُغْنِهِم اللهُ مِن فَضْلِهِ؛ جوانان بدون همسر را همسر دهید ... اگر فقیر باشند خداوند به فضل و رحمت خود، آنان را غنی و بینیاز میکند.»[1] و پیامبر اکرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ در تأیید این آیه میفرماید: «کسی که ازدواجش را از ترس فقر و ناداری ترک کند همانا به خداوند گمان بد برده است».[2] این فقط وعده نیست؛ چرا که در زندگی روزمره، افراد بسیار زیادی را که فقیر بودند و بعد از ازدواج از لطف الهیع تمکّن مالی پیدا کردهاند، را میبینیم.
3. اقدام بزرگترها و افراد خیّر، برای آشنایی دختر و پسر و همسریابی آنها و کمک خداپسندانه در این راه:
یکی از بهترین عبادات و کارهایی که موجب خشنودی خداوند میشود و در سعادت دنیا و آخرت انسان نقش دارد، «وساطت در امر ازدواج و فراهم کردن مقدّمات و اسباب تشکیل خانواده جوانان» است.[3] چرا که پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله ـ میفرماید: «... خداوند به کسی که برای ازدواج دیگران اقدام نماید، برای هر قدمی که بردارد و هر کلمهای که بگوید، اجر و ثواب عبادت یک سال که روزها روزهدار باشد و شبها نماز بخواند، به او عطا میفرماید».[4]
پس لازم است افرادی در این راه خیر، قدم در راه اقدامات خداپسندانه بردارند و هیچ ترسی به دل خود راه ندهند. البته در بعضی شهرها از جمله قم، مؤسساتی بدین منظور تأسیس شده است که اقدامات خوب و خداپسندانهای در زمینه مشاوره و آموزش شیوههای همسرداری و خانهداری و کمک در همسریابی و آشنایی دختر و پسر دارند. مثل مؤسسه خیریه الزهراء (س) قم[5]» که این مؤسسه شعبههایی در برخی از شهرستانها دارد و علاوه بر آن، در امر کمک جهیزیّه و خدمات مالی برای افرادی که توانایی مالی کمتری دارند هم قدمهای شایانی برمیدارد.
راهکارها و توصیههای عملی بعد از بروز مشکل:
1. امید به لطف و گشایشهای الهی داشته باشید و در این راه از دعا و نذر و نیاز به درگاه الهی دریغ نفرمایید.
2. توسّل به ائمه اطهار ـ علیهم السّلام ـ داشته باشید و آنها را واسطه قرار دهید، چه بسا کسانی که حاجاتشان را در امر ازدواج، از حضرت فاطمه زهرا ـ سلام الله علیها ـ گرفتهاند.
3. تلاش بیشتر و روزافزون برای شکوفایی استعدادها و تواناییهای خود و یادگیری فنون و هنرهای مختلف و پر کردن اوقات فراغت داشته باشید. دخترانی که شایستگی های لازم در زمینه های اخلاقی، اجتماعی، مهارت های زندگی و امتیازات ویژه دیگر در جامعه کسب می کنند، نسبت به دیگر دختران خواهان بیشتری دارند.
4. نیکو کردن اخلاق حسنه و خوش برخورد بودن در محیط اطراف به خصوص در خانه سعی کنید با کمال متانت و گذشت و فداکاری رفتار کرده، به آنها کمک نمایید.
5. صبور و بردبار بودن؛ چرا که صبر و شکیبایی کلید معنویات و گشایشهای نعمتها و الطاف الهی است.
6. توجّه به ضعفها و خصلتهای ناپسند خود و رفع آنها؛ چه بسا به دلیل وجود یک صفت بد یا یک رذیله اخلاقی و رفتاری در ما، خداوند نعمتی و یا لطفی را از ما دور کند.
7. توجه نکردن به حرف و حدیث های مردم و برخورد کردن با آنها به صورت سعه صدر و گذشت از آنها با کمال بزرگواری.
8. حضور در جمع ها با شرکت کردن در مجالس مذهبی- فرهنگی- هنری و ... و نشان دادن توانمندی های و کمالات روحی و اخلاقی خود.
9. سفارش مستقیم یا غیر مستقیم به یک مؤسسه یا افراد دلسوز و مورد اعتماد.
10. توجه به این مطلب که دنیا به آخر نرسیده و اساساً هدف اصلی و نهایی زندگی که ازدواج کردن نیست. با ازدواج نکردن نیز می توان با آن اهداف متعالی دست یافت.
11. اگر سن خیلی بالا رفته و احساس می شود که دیگر خواستگار ازدواج نکرده به سراغش نمی آید، بهترین گزینه این است که به یک مرد زن از دست داده ولی مناسب و متدین جواب بلی بدهد.
12. در نظر داشته باشید که در جامعه هستند جوانان مناسبی که به هر دلیلی مثل شما هنوز هم ازدواج نکرده اند و دنبال مورد مناسبند.
حرف آخر این که: توجه به امتحانات و آزمایش های الهی داشته باشیم که مبادا با بی صبری، اجر خود را از دست داده و مشکلات را بیشتر نماییم ضمن اینکه خداوند متعال کسانی را که به هر جهت اسباب و امکانات ازدواجشان فراهم نشده و نتوانستهاند ازدواج کنند، دستور داده که تقوی و پاکدامنی پیشه کنند تا خداوند از فضل خود آنان را بینیاز گرداند. «وَلْیَسْتَعْفِفِ الَّذینَ لا یَجِدُونَ نِکاحاً حَتّی یُغْنِیَهُم اللهُ مِنْ فَضْلِهِ»[6]. پس آنچه که در زندگی در درجه اول اهمیّت دارد، بندگی و اطاعت خداوند و حفظ پاکدامنی و عفّت است.
منابع کمکی:
1. تشکیل خانواده در اسلام، دکتر علی قائمی، انتشارات امیری، 1373.
2. انتخاب همسر، ابراهیم امینی، سازمان تبلیغات اسلامی، 1372.
3. همسران، زندگی الگوی بالندگی، احمد لقمانی، انتشارات عطر سعادت، 1380.
پی نوشتها :
[1] . نور/32.
[2] . حرّ عاملی، محمدحسن، وسائل الشیعه، تهران، مکتبه الاسلامیه، 1384 هـ.ق، ج14، ص24.
[3] . مظاهری، علی اکبر، جوانان و انتخاب همسر، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، 1375، ص 96.
[4] . وسائل الشیعه، همان، ج14، ص 27.
[5] . نشانی: قم، خیابان 19 دی (باجک)، روبروی مخابرات، پلاک 183، تلفن 7713130 و 7727850 ـ 0251.
[6] . نور/33.
افزایش سن ازدواج و مقابله با آن
ازدواج یکی از بهترین نیاز های آدمی است که دین مقدس اسلام به آن اهمیت فراوانی داده است و آن را از بهترین سنت های دینی شمرده که مایه برکات بی شماری است. از نظر قرآن، ازدواج مایه آرامش روح و روان آدمی است، که این خود از نشانه های رحمت و بزرگی خداوند است.[1] تشویق اسلام به ازدواج خصوصاً در سن جوانی و کراهت اسلام از تجرّد و رهبانیت، در بسیاری از سخنان معصومین آمده است. آثاری چون بزرگذاشت سنت پیامبر،[2] قرار گرفتن در ولایت و حمایت خداوند،[3] به خشم آوردن شیطان،[4] کامل شدن ایمان جوانان،[5] زیاد شدن روزی،[6] و مانند آن از برکات ازدواج، در کلام معصومین شمرده شده است. همچنین تأخیر در امر ازدواج در روایات مردود دانسته شده است. هیچ چیز نباید باعث تأخیر انسان در ازدواج شود، حتی اگر فقر باشد.[7] در روایتی مردان بدون همسر را سرزنش می کند و تجرد را سبب شرور شدن می داند[8] و در روایت دیگر به کسانی که صاحب دخترند سفارش می کند در ازدواج دخترانشان تعجیل کنند، که در این جا متن کامل روایت را عرضه می داریم:
امام رضا ـ علیه السلام ـ فرمود: «جبرئیل امین بر پیامبر خدا ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ نازل شد و عرض کرد: ای محمد ـ صلی الله علیه و آله ـ پروردگارت به تو سلام می رساند و می فرماید: دختران و زنان باکره مانند میوه درختان هستند و همان طور که میوه وقتی می رسد، چاره ای جز چیدن ندارد، و الا تابش خورشید و وزش باد آن را فاسد می کند، دختران و زنان باکره هم (وقتی به سن بلوغ و ازدواج می رسند)، چاره ای جز ازدواج ندارند، و الا از گرفتار شدن به فتنه و انحراف، در امان نیستند. پس رسول خدا مردم را جمع کرد و به منبر رفت و پیام پروردگار عزیز و بلند مرتبه را به آنان ابلاغ کرد.»[9]
بنابراین از نظر اسلام تاخیر ازدواج امر نکوهیده ای است که مورد رضایت خدا نیست. اما آن چه امروز در جوامع اسلامی، خصوصا در جامعه ما، در عمل دیده می شود، متأسفانه بر خلاف سفارشات اسلام است و آمارها از بالا رفتن سن ازدواج حکایت دارد. بنابر آماری که در روزنامه ها منتشر شده، پسران از 22 سالگی و دختران از 18 سالگی در سال 75 به ترتیب میانگین سن ازدواج به 26 و 22 سالگی در سال 80 رسیده است.[10] در حالی که متاسفانه، ای روند رو به افزایش است.
این افزایش بی سابقه سن ازدواج، مشکلات فراوانی به دنبال خواهد داشت. گرچه در این مجال بررسی آن فراهم نیست، ولی فهرست وار به برخی مشکلات ناشی از این افزایش، می توان اشاره کرد. مشکلاتی چون: افسردگی و از بین رفتن نشاط در جوانان، مبتلا شدن به وسواس زیاد در انتخاب همسر، مشکل آفرینی فرزندان بزرگ و ازدواج نکرده در خانه، افزایش اضطراب و نگرانی خصوصاً در دختران، حالت بلاتکلیفی، از دست رفتن طراوت و زیبایی، ناامیدی و تصمیم به عدم ازدواج به خاطر کاهش میل به ازدواج، بی دقتی در انتخاب همسر خصوصاً در دختران، احتمال افزایش انحرافات، احساس سربار بودن در خانواده و ده ها مشکل از این قبیل که جوانان ما را که گرانبهاترین ذخیره های کشورمان هستند، به چالش انداخته است.[11]
به همین دلیل بر همه مسئولان؛ دست اندرکاران مسائل اجتماعی واجب و لازم است به این مسئله به عنوان یک مشکل فوریتی نگاه کنند وتمام همت و تلاش خود را برای رفع آن مصروف نمایند؛ چنان که قرآن، در آیه ای تمام مسلمانان را به یاری جوانان برای تسهیل امر ازدواج دعوت کرده است.[12]
عوامل افزایش سن ازدواج
کارشناسان امور اجتماعی عوامل زیادی برای افزایش سن ازدواج عنوان کرده اند که ما در این جا این عوامل را در سه بخش عمده، مطرح می کنیم:
الف) عوامل اجتماعی
زندگی اجتماعی گرچه یکی از ضروریات حیات انسان است، به طوری که بشر بدون اجتماع قادر به ادامه زندگی نیست. اما با این حال، اگر در برنامه ریزی و سیاست اداره جامعه، دقت کافی نشود، مشکلات زیاد به وجود می آید. یکی از عوامل افزایش سن ازدواج به مسائل اجتماعی بر می گردد که در ذیل به چهار عامل آن اشاره می شود.
1ـ افزایش جرایم و آسیب های اجتماعی
بالا رفتن جرایم و آسیب های اجتماعی مانند: اعتیاد، بی بند و باری، همسر آزاری، طلاق، روابط سرد همسران، دخالت اطرافیان و مانند آن نه تنها موجب از هم پاشیدگی خانواده ها شده است. بلکه باعث سلب اعتماد جوانان از ازدواج گردیده و سبب شده است که جوان امروز به ازدواج به عنوان عامل خوشبختی، نگاه نکند و سرنوشت خود را از کسانی که در دام این آسیب ها گرفتار شده اند، تشبیه کند.
2ـ تحصیلات دانشگاهی
طولانی بودن مدت تحصیلات دانشگاه و افزایش نسبت دختران به پسران (که طبق بعضی آمارها تنها 35/43 درصد کسانی که در کنکور شرکت می کنند، پسر هستند)[13]، سبب شد اولاً، اغلب پسران و دختران تا پایان تحصیلات و بعد هم تا به دست آوردن شغل، از ازدواج سرباز زنند؛ و ثانیاً دختران به علت داشتن تحصیلات دانشگاهی حاضر به ازدواج با پسران پشت کنکور مانده نباشند و درصد بالایی از آنان بدون همسر بمانند، یا به ازدواج ناخواسته تن بدهند؛ چنان که امروز شاهد این معضل هستیم.
3ـ عدم توازن جمعیت پسران و دختران آماده ازدواج در ایران
بنابر برخی آمارها، جمعیت دختران در شرف ازدواج، یک میلیون و ششصد هزار نفر بیش از پسران آماده ازدواج است و این خود سبب می شود پسران در ازدواج رقابت نکنند و در نتیجه عجله ای نداشته باشند.[14]
4ـ به هم خوردن توازن دختر و پسر در روستاها
طبق آمارها، به علت مهاجرت پسران به شهرها برای جستجوی کار، جمعیت دختران روستایی آماده ازدواج دو برابر گذشته است.
ب) عوامل اقتصادی
یکی از عمده ترین دلایل تأخیر ازدواج از نظر جوانان، عوامل اقتصادی است. در یک گفتگوی ساده و خودمانی با جوانان، خصوصاً پسران، می توان به آسانی فهمید که علت نداشتن تمایل به ازدواج در اکثر آن ها برخوردار نبودن از شغل، مسکن و تهیه لوازم و ضروریات زندگی و جشن ازدواج است. در این بین خانواده های دختران هم مشکل تهیه جهیزیه را سد بزرگی برای ازدواج دخترانشان می دانند، خصوصاً خانواده هایی که چند دختر با فاصله های سنی کم، دارند.
بنابراین عدم توان اقتصادی کافی، انگیزه ازدواج جوانان را پایین می آورد و اجازه نمی دهد آنان در سن پایین ازدواج کنند. اما گاهی داشتن شغل مانع ازدواج می شود و آن در صورتی است که دختران شاغل شوند. بسیاری از دخترانی که شغلی برای خود دست و پا می کنند و مشغول به کار می شوند، رغبت خود را نسبت به ازدواج از دست می دهند. دلایلی که باعث کاهش میل آن ها به ازدواج می شود عبارت است از:
1ـ دختران وقتی شاغل می شوند، توان اقتصادی شان بالا می رود و به استقلال اقتصادی می رسند. از آنجایی که یکی از انگیزه های دختران برای ازدواج، نیاز اقتصادی است و از مجرد ماندن خود احساس سربار خانواده بودن دارند، با رسیدن به استقلال اقتصادی این انگیزه در آن ها از بین می رود و در نتیجه بسیاری از آنان رغبت چندانی به ازدواج ندارند. بنابر این دخترانی که به ازدواج به عنوان یک تکیه گاه اقتصادی خوبی برسند، دلیلی برای ازدواج ندارند و تا مجبور نشوند، ازدواج نمی کنند. چنان که وجود این عامل در زنان بیوه نیز بزرگترین مانع را برای تن دادن آن ها به ازدواج مجدد ایجاد می کند.
2ـ داشتن شغل از این جهت که هم منبع اقتصادی است و هم سرگرمی خوبی است که می تواند در انسان نشاط و شادی به وجود آورد، جایگاه خاصی در بین دختران دارد. گاهی علاقه به شغل در دختران چنان زیاد می شود که به خاطر ترس از دست دادن آن، ازدواج نمی کنند و خواستگاران را به بهانه های مختلف رد می کنند. بنابر این شاغل شدن دختران یکی دیگر از انگیزه های ازدواج آنان که رها شدن از تنهایی و انس گرفتن به همسر است را ضعیف می کند و جانشین مناسبی برای ازدواج، نزد آن ها محسوب می شود.
3. دختری که شاغل است، معمولاً خواستگاران بیشتری نسبت به سایر دختران دارد. به همین خاطر از تأخیر انداختن ازدواج واهمه ای ندارد، زیرا شانس خود را برای ازدواج، حتی اگر سن او هم افزایش پیدا کند، زیاد می بیند.
بنابراین شاغل شدن دختر (بر عکس شاغل شدن پسر که سبب زیاد شدن انگیزه به ازدواج است) انگیزه او را نسبت به ازدواج کاهش می دهد. این عامل امروزه در کشورهای غربی تأثیر چشم گیری در کاهش رغبت دختران به ازدواج داشته و حتی بسیاری از دختران و زنان غربی به خاطر همین عامل، تا آخر عمر مجرد می مانند که خود می تواند سبب به وجود آمدن بسیاری از مشکلات اجتماعی و اخلاقی شود. در کشور ما نیز تأثیر شغل دختران در تأخیر ازدواج، گرچه مانند جوامع غربی نیست، ولی کما بیش دیده می شود و خطر گسترده تر شدن آن وجود دارد.
ج) عوامل فرهنگی
گرچه کشور ما از فرهنگ غنی و کامل اسلامی برخوردار است، ولی به دلایلی چون نفوذ فرهنگ بیگانه و مانند آن، این فرهنگ کم رنگ شده و سفارش های اکید اسلام به تعجیل در ازدواج و کراهت از تأخیر آن، تا حدودی بین جوانان به فراموشی سپرده شده است. جوان ایرانی که در گذشته مهم ترین برنامه او دراولین فرصت ازدواج و تشکیل زندگی بود، امروزه دیگر چنین عقیده ای ندارد و حتی برخی زمان ازدواج را مخصوص میان سالی می دانند، و این احتمال وجود دارد که این فرهنگ مخرّب، گستره و فراگیر شود.
به هر حال عوامل فرهنگی را می توان از سه جهت در تأخیر ازدواج مؤثر دانست.
1ـ منسوخ شدن ارزش های معنوی
منسوخ شدن ارزش های معنوی و جایگزین شدن ارزش های مادی، سبب شده بسیاری از جوانان به همه چیز، از جمله ازدواج، رنگ و لعاب مادی بدهند و به جای این که کسب فضایل انسانی را هدف خود قرار دهند و ازدواج را عاملی برای نزدیک تر شدن به خدا و کامل شدن ایمان بدانند، در جمع مال دنیا و نمایاندن ظواهر فریبنده زندگی مادی، مسابقه می گذارند. این طرز تفکر همه چیز از جمله ازدواج را تحت تأثیر قرار می دهد. اما جوانی که دغدغه اصلی اش حفظ و کامل شدن ایمانش است، چون ازدواج را ایجاد کننده نسیمی از ایمان می داند، تمام امکانات خود را برای به دست آوردن آن بسیج می کند.
2ـ آرمان گرا بودن جوانان
بعضی از جوانان امروزی، به علت خامی و نپختگی که هیچ تناسبی با زندگی پیچیده کنونی ندارد و نیز به علت عدم اعتماد به تجربه های والدین و قدیمی دانستن آن ها، از واقعیت زندگی بی اطلاع مانده اند و در نتیجه نمی توانند. درباره موضوعی چون ازدواج، واقع گرا باشند، بلکه آرمانی فکر می کنند و در عالم خیال پرواز می کنند این طرز تفکر، یکی از دو پیامد منفی زیر را دارد؛ یا ازدواج نمی کنند و منتظر همسری آرمانی هستند و یا ازدواجشان مبتنی بر احساسات است که نتیجه آن شکست و سرخورده شدن از ازدواج است.
برای مبارزه با معضل اجتماعی افزایش سن ازدواج، راه حل های زیادی وجود دارد که کمابیش از گذشته مطرح بوده و فراروی مسئولان و متصدیان کشور قرار داشته است. به نظر می رسد دیگر زمان دادن راه حل تمام شده و باید در مسیر عملی ساختن این راه حل ها قدم برداشت. تنها راه رهایی از این مشکل آن است که ملت و دولت دست به دست هم دهند و با برنامه ریزی های کلان فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی، برای رفع این مشکل بزرگ تلاش کنند. شاید نقطه آغازین و در عین حال بسیار مهم حل مشکل این باشد که ابتدا سعی کنیم تفکر و شناخت جوانان را عوض کنیم و آنان را از مادی گرایی و سطحی نگری، به معنویت و توجه به خدا و دین باوری، سوق دهیم. حال با توجه به عوامل افزایش سن ازدواج که در ابتدای مقاله بررسی شد، راهبردها و عوامل کاهش سن ازدواج را در همان غالب مطرح می کنیم:
الف) راهبردهای فرهنگی
همان طور که گفتیم، تغییر نگرش ها و شناخت های افراد، کمک زیادی به تغییر رفتار آنان می کند، و هر تغییری بدون داشتن زیرساخت های فکری محکم، دوامی نخواهد داشت. وظیفه مهم که از کارهای عمده در این حوزه است، بر عهده متصدیان امور فرهنگی مثل حوزه، دانشگاه، صدا و سیما، مطبوعات، هنر و مانند آن است که باید در این راستا برنامه ریزی جدی داشته باشند. کارهایی که می توان در راستای این هدف انجام داد، از قرار زیر است:
1ـ ارزش دانستن تأهل
اگر تاهل و همسر داشتن به عنوان ارزش، و تجرد و مجرد ماندن، ضد ارزش تلقی شود، همان طور که در روایات اهل بیت آمده،[15] کمک زیادی به تغییر نگرش افراد نسبت به سن ازدواج می شود.
2ـ درجه بندی ملاک های انتخاب همسر
در فرهنگ دینی مهم ترین ملاک برای انتخاب همسر، ایمان و اخلاق است.[16]و ملاک های دیگر از اهمیت کم تری برخوردار است. این درحالی است که در جامعه کنونی ما ملاک هایی چون مدرک، ثروت، پست و مقام و به طور کلی مظاهر مادی بیشترین اهمیت را دارد. به همین خاطر تمام تلاش جوانان این است که از هر راهی، امتیازات فوق را به دست آورند و از این طریق به مقبولیت اجتماعی کافی برسند، اما از آن جا که رسیدن به این ملاک ها زمان زیادی می طلبد، به ناچار از ازدواج در ابتدای جوانی محروم می شوند و به این طریق سن ازدواج افزایش می یابد. اگر مسئولین فرهنگی کشور، ارزش های واقعی را که ایمان و اخلاق در صدر آن است ترویج کنند، نه تنها سن ازدواج کاهش پیدا می کند، بلکه بسیاری از مشکلات دیگر نیز حل خواهد شد.
3ـ گسترش فرهنگ حجاب
در جامعه ای که فرهنگ حجاب حاکم باشد و رابطه با نامحرم طبق موازین شرعی باشد و از اختلاط های مضر و فساد انگیز بین پسر و دختر جلوگیری شود. زمینه ای برای ارضاء نامشروع جنسی یافت نمی شود و در نتیجه تمتعات جنسی منحصر به خانواده و ازدواج می شود. همین امر باعث می شود احساس نیاز به ازدواج در جوانان افزایش یابد و آنان زودتر ازدواج کنند. اگر فرهنگ حجاب کم رنگ شود و پسران و دختران محدودیت زیادی در ارتباط با یکدیگر نداشته باشند، انگیزه آنان برای ازدواج کاهش می یابد و در نتیجه سن ازدواج بالا می رود، هم چنان که یکی از علل فرار جوانان غرب از ازدواج همین موضوع است. زیرا ازدواج را مانع آزادی بی حد و حصر خود می بینند.
4ـ گسترش فرهنگ قناعت و ساده زیستی
اگر در جامعه، ساده زیستی و استفاده از حداقل امکانات مادی ارزش شود و یا حداقل این که ضد ارزش نباشد، سن ازدواج کاهش پیدا می کند؛ اما اگر داشتن خانه و اتومبیل مدل بالا و امکانات مادی، ارزش شود و چشم و هم چشمی های زیان آور گسترش یابد، جوان امروزی ما ناچار است در پی تهیه آن وسایل باشد و تا آن را تهیه نکرده ازدواج نکند. در نتیجه از داشتن خانواده در سن جوانی، محروم می ماند.
5ـ ازدواج در خلال تحصیل
همان طور که گفتیم یکی از عوامل افزایش پیدا کردن سن ازدواج، تحصیل است. اگر طوری برنامه ریزی شود که دانشجویان قادر باشند در خلال تحصیل، ازدواج کنند، سن ازدواج در بین این قشر که مهم ترین و حساس ترین بخش جامعه هستند، کاهش پیدا می کند.
این امر مشروط به این است که خانواده ها اولا اهمیت موضوع را درک کنند و متوجه این موضوع باشند که چه خطرهای بزرگی فرزندان دانشجوی آن ها را تهدید می کند و چه مشکلاتی روحی و روانی زیادی در اثر تأخیر ازدواج برای آنان به وجود می آید و ثانیا با برنامه ریزی دقیق و با هماهنگی و کمک دانشگاه و دیگر نهادهای مربوطه، ترتیباتی بدهند که دانشجویان با حداقل امکانات بتوانند ازدواج کنند و درعین حال تحصیل خود را نیز ادامه دهند. جوان دانشجوی ما اگر امکان ازدواج داشته باشد، حتی به صورت ماندن در دوران عقد و نامزدی قبل از عروسی، هم از برکات مادی و معنوی ازدواج محروم نشده و هم با انگیزه بیشتری تحصیل را دنبال می کند. دانشجو اگر احساس کند آینده روشنی دارد و می تواند مسئولیت زندگی را که با ازدواج بر عهده او گذاشته می شود بر دوش بکشد، کم تر به دنبال فعالیت ها و برنامه های غیر درسی و حتی ضددرسی می رود و بلکه تمام سعی و همت خود را صرف بهتر کردن زندگی و بالا بردن سطح آن می کند.
ب) راهبردهای اقتصادی
همان طور که گفتیم عوامل اقتصادی از عمده ترین دلایلی است که جوانان برای تأخیر ازدواج خود مطرح می کنند. برای این که این عامل مهم را کاهش دهیم باید در دو جهت برنامه ریزی کنیم: 1ـ هزینه ها را حتی الامکان کاهش بدهیم. 2ـ منابع اقتصادی و تولید ثروت را برای جوانان فراهم کنیم. بنابر این راهبردهای زیر می تواند ما را در عملی ساختن دو هدف فوق یاری دهد؛
1ـ کاستن از هزینه های اضافی
بسیاری از هزینه هایی که در زندگی می شود، اعم از هزینه های جشن عقد و عروسی، یا تهیه جهیزیه، مسکن و سایر لوازم زندگی، ضرورت زیادی ندارد و امکان حذف یا کاهش آن وجود دارد. اگر پسر و دختر و خانواده هایشان تصمیم بگیرند تمام هزینه های غیر ضروری را حذف کنند و به حداقل امکانات اکتفا کنند امکان ازدواج برای اکثر جوانان ما عملی می شود این که جوانان ما یا خانواده هایشان این تصور و ایده را داشته باشند که در ابتدای زندگی باید از همه یا اکثر امکانات مادی برخوردار باشند و در برگزاری مراسم عقد و عروسی، هزینه های سنگینی بر یکدیگر تحمیل کنند، نتیجه ای جز فرار جوانان از ازدواج نخواهد داشت.
2ـ همیاری در هزینه های ازدواج
همان طور که خداوند همه مردم جامعه را به یاری جوانان برای ازدواج و تشکیل زندگی دعوت می کند، همه افراد، خصوصاً افراد متمول، وظیفه دارند در این امر خیر شرکت کنند. همچنین اگر ترتیبی داده شود که افراد نزدیک به خانواده پسر و دختر، به صورت یک رسم و عادت نیکو، قسمتی از هزینه های ازدواج را بر عهده بگیرند، کمک بزرگی به تحقق این هدف می شود. این پیشنهاد گرچه ظاهر ساده ای دارد، ولی در عمل تأثیر شگفت انگیزی در هموار ساختن مسیر ازدواج جوانان دارد و چون این مشکل عمومیت دارد. و هر کسی خود رامحتاج کمک می بیند، همه مردم در این امر خیر شرکت خواهند کرد.
3ـ پرداخت وام های قرض الحسنه برای ازدواج
قرض الحسنه که یکی از سنت های خوب و گره گشای اسلامی است و در آیات فراوانی از قرآن به آن تشویق و تأکید شده،[17] تأثیر فوق العاده ای در حل مشکلات اقتصادی جامعه دارد. اگر این سنت حسنه که امروز در گوشه و کنار جامعه تحت عنوان «وام ازدواج» وجود دارد، گسترش یابد و به این طریق وام های طولانی مدت و کم بهره به جوانان برای ازدواج و تهیه وسایل زندگی داده شود، چنان که از برنامه های مهم دولت جدید شمرده شده است، کمک زیادی به ازدواج جوانان و در نتیجه کاهش سن ازدواج، خواهد شد.
4ـ ایجاد شغل های پاره وقت در دوران تحصیل و مانند آن
امروز دغدغه اصلی جوانان و به ویژه دانش جویان، اشتغال است. متأسفانه آموزش و پرورش و آموزش عالی ما طوری برنامه ریزی نکرده که، همه فارغ التحصیلان خود را به ابزار و فنون شغلی مجهز کنند. همان طور که نیروی نظامی نتوانسته برای سربازان وظیفه که خیل عظیمی از جوانان کشورند، دراین زمینه کاری کند و حداقل هر یک از آنان را در مدت سربازی به فن یا صنعتی مجهز کند. البته کارهایی در تحقق این هدف انجام شده، ولی اصلاً کافی نیست. فی المثل اگر دانشجوی جوان ما، بتواند در خلال تحصیل شغل مناسبی داشته باشد، می تواند بسیاری از هزینه های زندگی خود را تأمین کند. لازمه این کار این است که آموزش های کاردانی و کاربردی در طول تحصیل گسترش یابد و تعداد واحدهای نظری کاهش پیدا کند.
5ـ تشویق به زندگی در کنار خانواده یکی از زوجین
ج) راهبردهای اجتماعی
از آن جا که اجتماع و جامعه، مجموعه ای متشکل از واحدهای کوچک تر خانواده است، بهترین جایگاه کمک به ایجاد خانواده و فراهم ساختن ازدواج جوانان، خود جامعه است. از این رو برای حل مشکل ازدواج جوانان و جلوگیری از افزایش سن ازدواج، چاره ای جز همکاری و همیاری همه افراد و آحاد جامعه، وجود ندارد. راهبردهای اجتماعی که می توان در این زمینه ارائه داد، از قرار زیر است:
1ـ فراهم کردن شرایط ازدواج آسان
دولتمردان و متصدیان اجتماع وظیفه دارند برنامه دقیقی برای حل این مشکل ارائه دهند. همچنین با تشویق مردم، خصوصاً افراد متمول، جوانان را در این امر یاری دهند، مسلماً اگر دولت و مسئولان امر، قدمی در این راه بگذارند، همه مردم به کمک آن ها می شتابند. زیرا این یک مشکل همگانی است و همه افراد به گونه ای با آن درگیر هستند.
2ـ گسترش مراکز مشاوره ازدواج
یکی از دلایلی که جوانان را از ازدواج دور کرده است، نداشتن اطلاعات صحیح از ازدواج و وجود بدبینی های بی مورد است. بسیاری از جوانان نسبت به اصل ضرورت ازدواج بی اطلاعند و برخی هم از افکار ناصحیح و خرافی در این مورد رنج می برند. وجود مراکز مشاوره ازدواج، کمک شایانی به جوانان می کند و دغدغه های بی مورد آنان را برطرف می سازد.
3ـ کنترل مهاجرت روستاییان به شهرها
از بین تمام خسارت ها و ضررهایی که در مهاجرت روستاییان به شهر وجود دارد، مشکل افزایش سن ازدواج، جایگاه ویژه ای دارد. اگر بتوان با افزایش امکانات زندگی در روستاها و ایجاد اشتغال برای آنان، از مهاجرت آن ها جلوگیری کرد و آنان را به ماندن در روستا و تولید محصولات کشاورزی و دامی و امثال آن تشویق نمود، علاوه بر حل بسیاری از مشکلات اجتماعی، از افزایش سن ازدواج نیز جلوگیری خواهد شد.
4ـ جلوگیری از بی بند و باری و ابتذال و فساد اخلاقی
یکی از راه های پیشرفت در جامعه ما اجرای قانون اساسی و جلوگیری از متخلفین و برهم زنندگان نظم و قانون است. اگر از فساد و ابتذال، خصوصاً در حوزه اخلاق و مسائل جنسی جلوگیری نشود و با افراد متخلف برخورد جدی صورت نگیرد و در مقابل تهاجم و شبیخون فرهنگی دشمن، سیاست تسامح و تساهل اجرا شود، جامعه چنان دچار آشفتگی می شود که اولین ضرر آن متوجه نهاد مقدس خانواده می شود و جایگاه آن را تضعیف می کند. امروز کم نیستند جوانان پاک و مؤمنی که شریک زندگی مناسبی برای خود نمی یابند. تأثیر مخرب گسترش فساد و فحشا و ابتذال و مخصوصاً مواد مخدر بر تزلزل کانون خانواده و بدبینی جوانان به ازدواج، بر کسی پوشیده نیست. اگر متصدیان اجتماع برای مبارزه با مفاسد اخلاقی کمر همت ببندند و این دام های خطرناک را از جلوی جوانان بردارند، برکات زیادی نصیب جامعه خواهند کرد که یکی از آن هموار شدن راه ازدواج جوانان است.
به امید آن که با همت تمام نیروها، و ملت و دولت، به زودی شاهد آن باشیم که جوانان عزیزمان، این سرمایه های بی نظیر کشور، در امر ازدواج مشکلی نداشته باشند و با نشاط و انگیزه و امید، آینده ای روشن و موفق برای خود و دیگران بنا کنند.
پی نوشتها :
[1] . روم /.21.
[2] . بحار الانوار، ج10، ص 93.
[3] . محجه البیضاء، ج3، ص 54.
[4] . بحار الانوار، ج100، ص 221.
[5] . میزان الحکمه، ج4، ص 1634.
[6] . بحار الانوار، ج100، ص 217.
[7] . نور الثقلین، ج3، ص 597.
[8] . کنز العمال، ج16، حدیث 44448.
[9] . بحار الانوار، ج16، ص 223.
[10] . روزنامه جوان، تاریخ 28/7/81.
[11] . ر.ک: ایمانی، محسن، مجله اصلاح و تربیت، شماره 63.
[12] . نور / 32.
[13] . روزنامه کیهان، تاریخ 17 تا 19/4/80.
[14] . روزنامه های 21 آبان 1382.
[15] . ر.ک: بحار الانوار، ج100، ص 218 تا 225.
[16] . پیامبر اسلام ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ در روایتی فرمود: کسی که از دین و اخلاق خوبی برخوردار است، اگر به خواستگاری دختر شما آمد، به او همسر بدهید، زیرا اگر چنین نکنید، فتنه و فساد بزرگی در زمین ایجاد کرده اید. (وسایل الشیعه، ج20، ص 86).
[17] . ر.ک: بقره / 245، مائده / 12، حدید/11 و 18، تغابن / 17، و مزمل / 20.
عوامل افزایش سن ازدواج و راهبردهای کاهش آن، ص 41
ازدواج و تحصیل
ازدواج، یکی از عواملی است که اگر انسان با برنامه و دقت با آن روبرو نشود، مشکلات جدی در روند تحصیل و کسب علم و دانش ایجاد خواهد شد و آفت بزرگی برای آن شمرده خواهد شد چنان که بین اهل علم معروف است که علم و دانش با ازدواج ذبح می شود یعنی آفت زده می شود و از بین می رود.
ولی اگر با بصیرت و برنامه ازدواج صورت بگیرد نه تنها مشکلی ایجاد نمی شود بلکه می تواند در پیشرفت و ترقی مؤثر و مفید باشد. توجه به نکات و توصیه های زیر شما را در این امر یاری خواهد نمود.
1ـ اگر ازدواج برای شما واجب نشده است یعنی خوف به گناه افتادن ندارید و در فشار قرار نگرفته اید و اگر سن شما از سن متعارف ازدواج نگذشته است، بهتر است کمی صبر کنید تا از لحاظ علمی به جایی برسید و توان علمی شما بالاتر برود آنگاه با شرایط مناسب تری به این امر مقدس اقدام نمایید.
2ـ اگر قصد ازدواج دارید، در انتخاب همسر دقت کافی داشته باشید. همسر می تواند بهترین کمک تحصیلی و یا بدترین عامل افت تحصیلی باشد.
3ـ همسری انتخاب کنید که از لحاظ سطح دانش و انگیزه و علاقه به پیشرفت علمی کفو و هم سطح شما باشد.
4ـ همسری انتخاب کنید که در ایجاد و تقویت انگیزه شما در کسب علم و دانش مؤثر و مفید باشد.
5ـ خانواده همسر شما دوستدار علم و دانش باشند تا همسر شما را در تحمل سختی ها و مرارت های تحصیل یاری کنند نه این که با جملاتی مثل این که درس به چه درد می خورد به دنبال کسب و کار باش موانع را بر سر راه شما افزایش دهند.
6ـ قبل از ازدواج با همسرتان درباره میزان علاقه مندی و پایبندی خود به تحصیل و هدف و غایتتان صحبت کنید و از او قول همکاری و تحمل مشقات را بگیرید.
7ـ از افق روشن و آینده درخشان خود صحبت کنید تا دلگرم شوید و با امید به آینده سختی های امروز را تحمل کنید.
8ـ برنامه دقیق، منظم و جامعی برای زندگی، کار و تحصیل خود داشته باشید.
9ـ مراقب باشید تا تحصیل، شما را از وظایف همسری و وظایفی که در خانواده به عهده شماست غافل نکند.
10ـ تنوع و شادابی و تفریح را در زندگی فراموش نکنید تا همسر شما تا پایان راه همراه شما بماند.
11ـ از همراهی همسرتان خیلی تشکر و سپاسگزاری کنید.
12ـ همسرتان را نیز به کسب علم و دانش تشویق کنید و او را در این امر یاری کنید و سکوی پیشرفت یکدیگر باشید زیرا اگر همسرتان نیز مشغول به تحصیل باشد، اولاً موقعیت شما را بیشتر درک می کند ثانیاً فقط شاهد پیشرفت شما نیست بلکه با پیشرفت خود، انگیزه قوی تری در تحمل سختی ها و محرومیت ها پیدا خواهد کرد.
13ـ موقعیت خودتان را برای همسر و فامیل هایتان توضیح دهید تا بیشتر درک کنند و سطح توقعشان را تنظیم کنند.
14ـ برای ایام تحصیل خود ذخیره اقتصادی (وام، قناعت، پس انداز، فعالیت بیشتر و ...) داشته باشید.
مرکز مطالعات و پژوهش های فرهنگی حوزه علمیه