ازدواج آسان یک معما شده
مشاور سابق استانداری فارس و محقق در حوزه زنان گفت: نهادهای مختلفی باید برای فرهنگسازی ازدواج آسان تلاش کنند هماکنون ازدواج آسان معروفی است که در جامعه به منکر تبدیل شده یعنی اقدام بسیار شایسته در جامعه به یک موضوع ناپسند تبدیل شده است.
مریم اردبیلی در گفتوگو با خبرنگار زنان فارس درخصوص فرهنگسازی ازدواج آسان در جامعه گفت: تمام افراد در جامعه نسبت به موضوع اشاعه ازدواج آسان وظیفه دارند.
وی افزود: نهادهای مختلفی باید برای فرهنگسازی ازدواج آسان تلاش کنند هماکنون ازدواج آسان معروفی است که در جامعه به منکر تبدیل شده یعنی اقدام بسیار شایسته در جامعه به یک موضوع ناپسند تبدیل شده است.
مشاور سابق امور بانوان استانداری فارس با بیان اینکه هماکنون در جامعه به ازدواج آسان و کمهزینه نگاه تحقیرآمیزی میشود، گفت: وظیفه اصلی متولیان فرهنگی است که این امر پسندیده و توصیه شده در اسلام را فرهنگسازی کنند.
وی ادامه داد: مقام معظم رهبری در سومین نشست اندیشههای راهبردی بر مسئله فرهنگسازی ازدواج آسان تأکید کردند بنابراین سخنان مقام معظم رهبری باید به مرحله اجرا برسد نه اینکه در رابطه با آن صرفاً سخنرانی و همایش گذاشت.
این پژوهشگر حوزه زنان و خانواده بیان کرد: هماکنون دختران و پسران جوان تلاش میکنند تا از طریق صرف هزینههای سنگین ازدواج خود را بهیادماندنی کنند در حالیکه باید در جلسات مشاوره قبل از ازدواج به آنها بیاموزیم که با جنبههایی فرهنگی و نه صرفاً مادی نیز میتوان ازدواجی به یادماندنی داشت.
مقام معظم رهبری در سومین نشست اندیشههای راهبردی بر مسئله فرهنگسازی ازدواج آسان تأکید کردند بنابراین سخنان مقام معظم رهبری باید به مرحله اجرا برسد نه اینکه در رابطه با آن صرفاً سخنرانی و همایش گذاشت
اردبیلی گفت: جوانان و حتی خانوادهها هنوز یاد نگرفتهاند که چگونه میتوان شادی و نشاط را بدون گناه تجربه کرد؛ بسیاری از افراد بهدنبال برپایی مراسم ازدواج پرهزینه هستند در حالیکه اسراف یکی از اعمال نکوهش شده در دین اسلام است اما کمتر فردی به این موضوع توجه میکند.
منبع :فارس
ایدز و آزمایشات قبل از ازدواج
ازدواج تحول عمیقی در زندگی هر فرد است که در آن شناخت و اشتراکات اجتماعی، فرهنگی، دینی و سیاسی مهمترین اصول می باشد و در عین حال آگاهی از میزان سلامت زوجین نیز جایگاه ویژه ای دارد.به همین منظور خواسته بسیاری از خانواده هاست که انجام آزمایش ایدز در آزمایش های پیش از ازدواج دختر و پسر گنجانده شود تا از سلامت طرف مقابل اطمینان حاصل کنند.
افزایش آمار ایدز در سالهای اخیر، برای همه نگرانکننده است. اما وقتی اعلام میشود که بیش از 50 درصد موارد جدید ابتلا به ایدز مربوط به افراد زیر25سال است، این نگرانیها بخصوص برای خانوادهها چند برابر میشود زیرا به دلیل نبود آزمایش اجباری بیماریهایی چون ایدز و هپاتیت پیش از ازدواج، بسیاری از افرادی که ازدواج میکنند از بیماریشان بیخبرند.
هم چنین در هفته های اخیر در همایشی اعلام شد که رفتارهای پرخطر به گروه سنی 15 تا 22 سال کاهش یافته و نوجوانان از 15 سالگی در معرض خطر ابتلا به ویروس ایدز هستند.
به بیانی دیگر در حالی که وارد هزاره جدید شده ایم، ویروس از بین برنده سیستم ایمنی بدن انسان یا همان HIV به ایفای نقشی بـرجستـه در بـه خـطر انـداختـن سـلامتی بشر در سراسر جهان ادامه می دهد. آمـارهـای ارائـه شـده اخـیر از سوی سـازمـان مـلل نـشان می دهـد که تقریباً 34 میلیون نفـر از مردم جهان به این بیماری مبتلا هستند و هر ساله تعـداد 5.6 میلیون نفر به این تعداد افزوده می گردد.
این اعداد و ارقام از این جهت خانوادهها را نگران میکند که جوانانشان در معرض خطر قرار میگیرند. اما این بحث یک مساله دیگر هم به همراه دارد که هر چند وقت یک بار بر سر زبانها میافتد؛ اجباری شدن آزمایش ایدز پیش از ازدواج.سال گذشته دکتر محمد اسماعیل مطلق، رییس اداره سلامت جمعیت، خانواده و مدارس وزارت بهداشت خبر داده بود که گنجاندن آزمایش ایدز، در آزمایشهای قبل از ازدواج را در دست برنامه ریزی داریم.
موافقان اجباری شدن آزمایش ایدز پیش از ازدواج معتقدند با افزایش آمارهای ابتلا به این بیماری و در نظر گرفتن تعداد جوانان در سن ازدواج، بهتر است با اجباری شدن این آزمایش از یک سو جلوی تولد نوزادان مبتلا به ویروس اچ آی وی گرفته شود و از سوی دیگر اطمینان خاطری برای خانوادهها فراهم شود.
موافقان اجباری شدن آزمایش ایدز پیش از ازدواج معتقدند با افزایش آمارهای ابتلا به این بیماری و در نظر گرفتن تعداد جوانان در سن ازدواج، بهتر است با اجباری شدن این آزمایش از یک سو جلوی تولد نوزادان مبتلا به ویروس اچ آی وی گرفته شود و از سوی دیگر اطمینان خاطری برای خانوادهها فراهم شود
اما طی هفته های اخیر دکتر حمید عمادی کوچک، معاون آموزشی دانشکده پزشکی دانشگاه تهران در گفتوگو با خبرنگار بهداشت و درمان ایسنا - واحد علوم پزشکی ایران، با بیان این مطلب، گفت: انجام این آزمایش اگر به صورت داوطلبانه و قبل از ازدواج صورت گیرد بهتر است تا زوجین با رضایت و تفاهم کامل برای انجام این تست اقدام کنند. زیرا با اجباری شدن آن بسیاری از راه های نادرست تقلب و دخالت در نتیجه آزمایش و واکنشهایی از این قبیل را به دنبال خواهد داشت.
این متخصص بیماریهای عفونی با تاکید بر اینکه از آن جایی که بیماری ایدز ممکن است به مدت 3 ماه پس از ورود ویروس به بدن تشخیص داده شود، افزود: بهتر است این آزمایش، قبل از ازدواج برای اطمینان از سلامتی و به صورت داوطلبانه انجام گیرد، کما اینکه اگر فردی قبل از ازدواج رفتارهای پرخطر چون استفاده از سرنگ مشترک در تزریق یا داشتن شریک جنسی متعدد باشد، ممکن است به بیماریهای عفونی مانند هپاتیت مبتلا شده باشد و درصد بسیار کمی از افراد بر اثر نیش پشه یا رعایت نکردن نکات بهداشتی در دندانپزشکی به این قبیل بیماریها مبتلا می شوند. بنابراین داشتن آگاهی و کسب دانش در این زمینه برای همه ضروری بوده و در به کار گیری آن در امر ازدواج امری مهم تر تلقی می شود.
در حال حاضر آخرین آمار تعداد مبتلایان به ایدز در کشور حدود 23 هزار و 125 نفر است که بر اساس اعلام سازمان جهانی بهداشت آمار واقعی مبتلایان به ایدز در هر کشور حدود چهار برابر بیشتر از آمار رسمی است.
بر اساس این آمار، موارد ابتلا به ایدز در ایران در زنان 8.5 درصد و در مردان 91.5 درصد است. همچنین راه انتقال ایدز از طریق اعتیاد تزریقی 69.8 درصد، مادر به کودک 0.8 درصد، موارد نامشخص 18.3 درصد و از طریق آمیزش جنسی 10 درصد گزارش شده است.
با این تفاسیر در حال حاضر زوجهای جوان باید قبل از ازدواج، پاسخ آزمایشهای تشخیصی برای تالاسمی و اعتیاد به موادمخدر را به دفتر ثبت ازدواج ارائه کنند؛ اما انجام آزمایش تشخیص ایدز برای ازدواج اجباری نیست.
اما با توجه به استقبال خانوادهها، سوالی که مطرح میشود این است که امکان اجباری شدن آزمایش ایدز وجود دارد یا اینکه نتیجه این آزمایش چقدر معتبر خواهد بود؟
آزمایشی که اعتبار ندارد
ظاهرا آزمایش اجباری ایدز در دنیا هم تنها در برخی از کشورها انجام میشود و از طرفی ویروس اچ آی وی نیز به راحتی دستش را رو نمیکند.
دکتر محمدمهدی گویا، رییس مرکز بیماریهای واگیر وزارت بهداشت از جمله کسانی است که انجام این آزمایش تا قبل از ازدواج را ضروری نمیبیند.
او میگوید: اجباری بودن این آزمایش در کشورهایی صورت میگیرد که تعداد مبتلایان به بیماری ایدز در جمعیت در سن باروری آنها به 5 درصد رسیده باشد؛ در حالی که تعداد مبتلایان این بیماری در کشور ما هنوز کمتر از یک درصد جمعیت در سن باروری است.
او ادامه میدهد: از طرفی ممکن است نتیجه آزمایش ایدز فردی منفی باشد؛ اما فرد در دوره پنهان بیماری باشد.
رییس مرکز بیماریهای واگیر وزارت بهداشت معتقد است اجباری شدن آزمایش ایدز پیش از ازدواج، نه مقرون بهصرفه است و نه اعتبار و ارزش علمی دارد؛ اما زوجهایی که تمایل به این کار دارند، میتوانند با مراجعه به مراکز مشاوره پیش از ازدواج، درخواست کنند که چنین آزمایشی انجام دهند
در واقع از زمانی که ویروس وارد بدن فرد میشود تا هنگامیکه نتیجه آزمایش مثبت شود، فاصله وجود دارد، که ممکن است این فاصله حتی به سال هم برسد. به این مرحله، مرحله پنجره میگویند. در مرحله پنجره، فرد آلوده و آلودهکننده است ولی نتیجه آزمایش او به طور کاذب، منفی میشود بنابراین داشتن یک تست منفی به معنای آلوده نبودن به ویروس HIV نیست.
براین اساس، رییس مرکز بیماریهای واگیر وزارت بهداشت معتقد است اجباری شدن آزمایش ایدز پیش از ازدواج، نه مقرون بهصرفه است و نه اعتبار و ارزش علمی دارد؛ اما زوجهایی که تمایل به این کار دارند، میتوانند با مراجعه به مراکز مشاوره پیش از ازدواج، درخواست کنند که چنین آزمایشی انجام دهند.
لزوم آموزش
کنار هم گذاشتن نظرات موافقان و مخالفان این بحث به اینجا میرسد که اجباری شدن این آزمایش برای خاطرجمعی زوجین میتواند راهحل خوبی باشد؛ اما مهمتر از این کار، آگاهی دادن به جوانان نسبت به راههای پیشگیری از ابتلا به ایدز، پرهیز از روابط خارج از چارچوب خانواده و جلوگیری از رفتارهای پرخطر آگاه کرد.
در واقع بـا نـبـودن واکسـن و درمان قطعی، تلاش ما برای غلبه بر بیماری مسـری HIV بـایـد روی پیشگیری از آن تمرکز یابد. چـه اعـمـال جـنـسی بـاشـد، چـه مـصـرف مـواد مخـدر و چه رفتارهای دیگری که فرد را در معرض خطر ابتلا قرار دهد؛ لازم اسـت مـردم از آموزش ها و مهارت های صحیح برای محافظت از خودشان بهره مند گردند.
بر این اساس بهتر است آزمایش ایدز قبل از ازدواج برای اطمینان از سلامت و به صورت داوطلبانه از سوی زوجها انجام گیرد و ابزارهای لازم نیز برای آموزش عمومی در گروههای سنی نوجوان و جوان فراهم شود.
تبیان
گامهای زندگی مشترک
قسمت هفدهم
سوءظن ممنوع
اشاره
گاهی فکر میکنیم زندگی چقدر سخت است؛ شاید هم تلخ؛ گویی همه چیز تکراری است و روح ندارد؛ همة اینها از آنجا سرچشمه میگیرد که منشها و روشهای صحیح برای بودن در کنار هم و همراه هم بودن را نمیدانیم؛ یا نیاموختهایم یا اگر آموختهایم؛ نمیدانیم چگونه باید اجرایش کرد. اما این روشها و منشها مهماند؛ حتی اگر جزئی و پیش پا افتاده باشد.
داشتن یک زندگی ایدهآل، با نشاط و خوب، رعایت یک سری اصول و قواعد صحیح زندگی را میطلبد. خواندن و عمل کردن به سلسله مباحث گامهای زندگی مشترک، ما را تا حدودی به آن مرتبه از آرامش و سکون واقعی میرساند.
گام بیست و یکم: سوءظن ممنوع
برخی از صفات زشت ساختمان زندگی را به لرزه درمیآورد، اما برخی دیگر بنیان زندگی را به هم ریخته و آن را ویران میکند. یکی از این صفات، سوءظن است که هم در آیاتو هم در روایاتبه شدت از آن نهی شده و نوعی دروغ به حساب آمده است.
حسنظن؛ تحلیل کارهای همسر به بهترین وجه ممکن
وظیفة ما در برابر رفتارها و گفتارهای همسرمان در درجة اول، این است که آن را به بهترین وجه ممکن توجیه کنیم.اگر عصبانی شد، بگوییم شاید خسته بود؛ اگر درخواست ما را برای خریدن چیزی رد کرد، بگوییم شاید وضع مالی مناسبی ندارد؛ اگر پول هم داشت، بگوییم شاید به کسی بدهکار است؛ اگر بدهکار نبود، بگوییم شاید میخواهد به کسی کمک کند و اگر... .
آثار حسنظن
اولین کسی که از خوشگمانی بهره میبرد، خود انسان است. انسان خوشگمان از نظر روحی در آسایشو از نظر عصبی هم از آرامش ویژهای برخوردار است.انسان خوشگمان، رفتار و گفتار اطرافیان خود را به بهترین وجه ممکن حمل میکند؛ به همین دلیل نیز در ارتباط با دیگران ذهنی آسوده دارد و از چالشهای روانی در امان است، اما انسان بدگمان نمیتواند با همسرش به راحتی ارتباط برقرار کند؛ زیرا تمام رفتارها و کردارهای او برایش معنای منفی دارد.
یکی از اصلیترین آثار حسنظن در روابط زناشویی، خاصیت محبتافزایی آن است.ارتباط برقرار کردن با انسان بدگمان بسیار سخت است. وقتی شما با انسان بدگمانی برخورد میکنید، مجبورید نهایت دقت را روی رفتار و گفتار خویش داشته باشید تا در دام بدگمانی او گرفتار نشوید. با تمام این تلاشها باز هم نمیتوانید حسنظن او را به خود جلب کنید. همین امر موجب میشود که از برقراری ارتباط با او خسته شوید. حالا اگر این انسان خود شما باشید، همسر شما که مجبور است روز و شب زندگی خود را با شما طی کند، چه خواهد کرد؟ وقتی انسان دوست نداشته باشد با کسی ارتباط برقرار کند، محبت قلبی او به آن فرد هم آرام آرام کم میشود. همان اندازه که تعامل با انسان بدگمان سخت و خسته کننده است، ارتباط با انسانی که حسنظن دارد، آسان و لذتبخش است؛ به همین علت است که محبت او در دل همسرش زیاد میشود.
آثار سوءظن
سوءظن از نظر معنوی ایمان انسان را فاسد میکند،دین انسان را از بین میبردو موجب فساد عبادت میشود.
از نظر روابط زناشویی نیز امور زندگی کسی که به همسرش بدگمان است، متزلزل میشود و او به هیچ وجه نمیتواند زندگی آرامی داشته باشد. زن یا مرد بدگمان برای اینکه بتواند به صحت گمان خود پی ببرد، دست به کارهای ناروایی میزندکه معمولیترین آن تجسس و پس از آن هم تهمت است. این بدگمانی موجب میشود انسان از زندگی با همسر خود دچار وحشت شود؛زیرا همواره احساس میکند که همسرش به او خیانت میکند.اینگونه میشود که با وجود سوءظن هیچگاه رابطة او و همسرش اصلاح نخواهد شد.
پرهیز از ایجاد سوءظن
همان طور که در آیات و روایات به ما توصیه شده است که از سوءظن بپرهیزیم، سفارش شده است که از انجام کارهایی که سبب به وجود آمدن سوءظن میشود، دوری کنیم.اگر همسرمان به دیر آمدن و زود رفتن حساس است، سر موقع برویم و به موقع بیاییم. اگر به تلفنهای مخفیانه حساس است، در مقابل او تلفن کنیم و پاسخ دهیم. اگر به رفت و آمدها حساس است، رفت و آمدها را با هماهنگی او انجام دهیم و... .
مخفی کاری، از اصلیترین عوامل ایجاد بدگمانی است. شاید برخی بگویند، هر کسی به فراخور حال، برای خود سرّ و رازی دارد که مخصوص به خود اوست. این حق را نمیتوان انکار کرد؛ اما در مواجهه با یک همسر بدبین باید از برخی از حقوق گذشت. حساس بودن روی کمد، اتاق، کیف، تلفن همراه و... خود زمینهسازهای بزرگی برای ایجاد حساسیت است.
توضیح و تعریف کارهایی که در غیاب همسر انجام گرفته نیز در کم کردن حساسیتهای همسر مؤثر میباشد.
درمان سوءظن
الف) تفکر
تفکر، یکی از اصلیترین عوامل مبارزه با صفات زشت است. با اندکی تفکر به آثار دنیایی و آخرتی سوءظن و حسنظن که اندکی از آن گفته شد، میتوان انگیزة پرهیز از بدگمانی و عادت به خوشگمانی را در خود ایجاد کرد.
اگر بدانیم که سوءظن به همسر، سوءظن به خدا است؛
اگر بدانیم بدگمانی به همسری که تا به حال از او خیانت ندیدهایم، نشانة پستی است؛
اگر بدانیم که بدگمان، از بدترین مردمان است؛
اگر بدانیم که خداوند پرهیز از سوءظن را در کنار دوری جستن از تعرض به جان و مال مسلمان واجب کرده است؛آیا باز هم مانند گذشته به همسرمان با بدگمانی مینگریم؟
ب) پرهیز از تجسس
به طور معمول وقتی انسان به همسرش بدگمان میشود، تلاش میکند تا با تجسس به درستی یا اشتباه بودن گمانش پی ببرد. او فکر میکند بهترین راه برای درمان سوءظن همین کار است؛ غافل از اینکه سوءظن یک بیماری روانی است که هر اندازه به آن اهمیت داده شود، میدان بیشتری برای فعالیت مییابد. تجسس، بها دادن به بافتههای ذهنی است. وقتی شما به توهمات خود اهمیت میدهید، در تجسستان هم حالت روانی سوءظن دخالت میکند و تحلیل شما را از یافتههایتان واژگونه مینماید. از همین روست که تجسس، نه تنها سوءظن شما را برطرف نمیکند؛ بلکه آتش آن را شعلهورتر هم میکند.
ج) پرهیز از تحقق سوءظن
مقصود از تحقق سوءظن آن است که انسان حالت قلبی خود را نسبت به همسرش با توجه به سوءظن تغییر داده و در عمل نیز با او متناسب با همان گمان بدش عمل کند.انسان بدگمان باید از تحقق سوءظن بپرهیزد تا بتواند از بدگمانی خلاصی یابد.
د) توجه به گام چهارم
گام چهارم این بود که همان طور برخورد کنیم که دوست داریم با ما برخورد کنند. این گام در بسیاری از گلوگاههای حساس زندگی به کمکمان میآید. واقعاً ما دوست داریم که همسرمان دربارة کارهای ما چگونه بیندیشد؟ آیا دوست داریم که کارهای ما را به بدترین وجه ممکن آن حمل کند؟ اگر کمی با انصاف قضاوت کنیم، خواهیم دید که بدترین برخورد ممکن با همسر آن است که کارهای او را به صورت بد آن تفسیر کنیم.
ﻫ) عبرتگیری
کسانی که به همسرشان بدگمان هستند، بارها و بارها به اشتباه بودن گمانهای خود پی بردهاند. عبرت گرفتن که پیش از این در بحث مبارزه با عصبانیت از آن یاد کردیم، میتواند عامل مهمی برای زدودن گمانهای بد باشد.
و) مشاوره
گاهی هم سوءظن از حد خارج میشود و به صورت یک عادت روانی و یا به تعبیر بهتر، به صورت یک بیماری روانی درمیآید؛ در این صورت بهترین توصیة ما برای درمان این بیماری، مشاوره با یک مشاور متعهد و متخصص است.
محسن عباسی ولدی
گامهای زندگی مشترک
فسمت پانزدهم
اشاره
گاهی فکر میکنیم زندگی چقدر سخت است؛ شاید هم تلخ؛ گویی همه چیز تکراری است و روح ندارد؛ همة اینها از آنجا سرچشمه میگیرد که منشها و روشهای صحیح برای بودن در کنار هم و همراه هم بودن را نمیدانیم؛ یا نیاموختهایم یا اگر آموختهایم؛ نمیدانیم چگونه باید اجرایش کرد. اما این روشها و منشها مهماند؛ حتی اگر جزئی و پیش پا افتاده باشد.
داشتن یک زندگی ایدهآل، با نشاط و خوب، رعایت یک سری اصول و قواعد صحیح زندگی را میطلبد. خواندن و عمل کردن به سلسله مباحث گامهای زندگی مشترک، ما را تا حدودی به آن مرتبه از آرامش و سکون واقعی میرساند.
گام نوزدهم: احترام متقابل
احترام به شخصیت همسر باید ناموس زندگی مشترک باشد. به هیچ وجه و به هیچ بهانهای نباید، به همسر بیاحترامی کرد؛ حتی در اختلافات و اوج عصبانیت.
بیاحترامی به دیگران، نشانة پستی روح انسان است. اگر کسی که به او بیاحترامی میشود، از مؤمنان باشد؛ زشتی این عمل بیشتر میشود تا جایی که چنین عملی نوعی جنگ با خداوند دانسته شده است. احترام فقط وظیفة زن نیست؛ مرد هم باید به همسرش احترام بگذارد.
مطمئن باشید کسی نمیتواند همسری را که موجب خُرد شدن شخصیت او شده، به راحتی دوست بدارد و ناسازگاریهای او را تحمل کند. برخی برای ابراز وجود و اعلام سُلطه بر طرف مقابل، در موقعیتهای مختلف از همسر خود زهر چشم میگیرند تا حساب کار را برای همیشه در دست داشته باشد. این افراد برخورد تند و غیرمحترمانه را وسیلة کارسازی برای رسیدن به این هدف میدانند، در حالی که از این نکته غافلند که بین رفتارهای غیرمحترمانه و اختلاف، رابطهای مستقیم وجود دارد. هر چقدر حریم شخصیت زن و شوهر به وسیلة هم بیشتر رعایت شود، هم اختلاف کمتر میشود و هم اختلافهای ایجاد شده به راحتی حل میگردد؛ اما هر اندازه دیوار احترام زن و شوهر از سوی یکدیگر شکسته و هتک گردد، تعداد و شدت اختلاف، بالا میرود و اختلافهای ایجاد شده نیز حل نمیشود و یا به سختی حل میشود.
تمام رفتارها و گفتارها باید به گونهای باشد که شخصیت همسر زیر پا لِه نشود. ناگفته پیداست که حفظ حرمت و شخصیت همسر در صورتی مفید خواهد بود که هم در جمع رعایت شود و هم در خلوت. برخی در جمع به همسرشان احترام میگذارند، اما در خلوت خانواده احترام را فراموش میکنند. برخی هم برعکس، در خلوت محترمانه برخورد میکنند و در جمع به همسرشان احترام نمیگذارند. یکی از توجیهات این دسته که بیشتر مردان هستند، این است که احترام به همسر در مقابل دیگران ممکن است برای آنها این شبهه را ایجاد کند که ما از همسرمان میترسیم؛ برای مثال مردان میگویند، نمیخواهیم کسی بگوید که ما <زن ذلیل> هستیم. مشکل این افراد آن است که نگاه و قضاوت مردم را محور زندگی خود قرار دادهاند. اینها حاضرند با بیاحترامی، اقتدار خودشان را به رخ دیگران بکشند و در برابر آن، قیمتی معادلِ به خطر انداختن اصل زندگی پرداخت کنند.
برخی نیز خیال میکنند که به صورت کامل احترام همسر خویش را رعایت میکنند، غافل از اینکه بسیاری از رفتارهای آنان مصداق بیاحترامی است. اگر برخی از مصادیق احترام و بیاحترامی را با هم مرور کنیم، معلوم میشود که تا چه اندازه به همسرمان احترام میگذاریم.
مصادیق احترام و بیاحترامی
صدا زدن
لحن صدا زدن همسر و کلمهای که برای آن استفاده میکنیم، برای خود پیام دارد. اگر همسرمان را با لفظ خانم یا آقا و لحنی محترمانه صدا بزنیم، پیام حاصل از آن با زمانی که او را بدون پیشوند آقا یا خانم و با لحنی سبک صدا میکنیم، کاملاً متفاوت است. برخی صمیمیت را با خُرد کردن شخصیت اشتباه میگیرند؛ برای مثال همین اخلاقی که بسیاری از ما نیز گرفتار آن هستیم که تا دختر و پسر به عقد هم درمیآیند، لفظ <آقا> و <خانم> را از ابتدای اسم یکدیگر حذف میکنند و اسم این کار را هم صمیمیت میگذارند.
درخواستها
برای انجام کاری میتوان با لحنی تحکمآمیز و آمرانه از همسر چیزی را طلب کرد، اما همین درخواست میتواند با لحنی دوستانه و همراه با خواهش انجام بگیرد؛ برای مثال اگر تشنه هستیم میتوانیم به همسرمان بگوییم: <یک لیوان آب بیاور>؛ اما نوع دیگر درخواست آن است که بگوییم: <خانم، اگر امکان دارد یک لیوان آب به من بدهید> یا اینکه: <خانم اگر زحمتی نیست یک لیوان آب میخواستم>. لحن تحکمآمیز، لحن غیرمحترمانه است و ادبیات خواهشی، پیام احترام را به همراه دارد. یا برای مثال اگر میوه در خانه نیست، زن میتواند بگوید: <امروز از اداره که برگشتید، میوه هم بخرید> یا اینکه بگوید: <میوه در خانه نیست. اگر زحمتی نیست، مقداری میوه هم در راه برگشت بگیرید>.
سلام
سلام کردن علاوه بر آثار مادی و معنوی، پیامهای روانی بسیار زیادی دارد. افزون بر توصیههای عمومی دربارة سلام کردن، تأکید خاصی بر سلام کردن در محیط خانه وجود دارد که خود نشان از جایگاه ویژة سلام در خانواده دارد. یکی از اصلیترین پیامهای آن، پیام احترام است. وقتی من به کسی سلام و در آن پیشدستی هم میکنم، با این کار به او میگویم که برای تو احترام قائلم. لحن سلام کردن هم خیلی مهم است. وقتی لحن سلام کردن صمیمانه و به همراه کلمات محترمانه و محبت آمیز باشد، پیام بیشتری را با خود حمل میکند. گاهی به همسرمان سلام و به کلمة سلام بسنده میکنیم، گاهی هم علاوه بر کلمة سلام، از کلمات محترمانه و محبت آمیز دیگری هم استفاده میکنیم. این دو با هم تفاوت زیادی دارد.
گوش دادن
توجه به سخنان همسر، به این معناست که ما برای او و سخنانش ارزش قائلیم. از آن سو، بیتوجهی به سخنان او این پیام را در خود دارد که من برای تو و سخنانت ارزشی قائل نیستم.
احترام به خانوادة همسر
معمولاً هر فردی نسبت به خانوادة خود حساسیت ویژه دارد؛ به همین دلیل نیز نوع برخورد ما با خانوادة همسر به صورت مستقیم در رابطة ما با خود او تأثیرگذار است.
نه زن و نه مرد، نباید به خانوادة همسرش بیاحترامی کند. بیاحترامی به خانوادة همسر، بیاحترامی به خود همسر است. البته احترام به خانوادة همسر هم به معنای اجازه دادن برای دخالت در زندگی نیست. در این میان احترام به پدر و مادر همسر، به دو جهت از جایگاه ویژهای برخوردار است؛ اول آنکه پدر و مادر همسر به جهت نقشی که در تولد و تربیت فرزندشان ـ که همسرمان است ـ داشتهاند، بر عهدة ما حقی دارند که حداقل کاری که ما میتوانیم در قبال آنها انجام دهیم، برخورد احترام آمیز است و دوم آنکه آنها به جهت سن بیشتری که دارند، واجب الاحترام هستند.
فحش دادن
اثر تخریبی ناسزا گفتن و فحش دادن بر فضای احترامآمیز خانواده قابل وصف نیست. این کار زشت از اعمالی است که حتی برای دشمنان هم روا دانسته نشده است؛ چه رسد به خانواده. ناسزاگویی نه تنها یک عمل اخلاقی بسیار زشت است؛ بلکه زمینة دشمنی و کینة میان زن و شوهر را نیز فراهم میآورد.
به هیچ دلیلی نباید اجازه داد پای ناسزا به سخنان ما باز شود. در فضای آلودة ناسزاگویی، آغاز کننده مقصر اصلی است و برای اینکه بتواند از بار سنگین عمل زشت خود آسوده شود، باید پوزش بطلبد.
کتک
متأسفانه برخی برای اثبات قدرت و ابهت خود و یا برای به کرسی نشاندن حرفهایشان از شیوة غیرانسانی کتک استفاده میکنند. کتک، از بزرگترین مصادیق بیاحترامی است. کتک زدن، عامل تخریب بنای صمیمیت و احترام است. مایة تعجب است که کسی همسرش را کتک بزند و باز هم با او مراودات زناشویی داشته باشد!
تمسخر
تمسخر به هر دلیلی که باشد، شخصیت مسخره شونده را خرد میکند. کسی که همسرش را مسخره میکند، در اصل او را ابزار بازی میداند و برای خنداندن خود یا دیگران از این ابزار استفاده میکند. اگر چه تمسخر در جمع اثر منفی غیرقابل وصفی دارد، اما این بدان معنا نیست که تمسخر در خلوت زن و شوهر بیتأثیر باشد.
یکی از اصلیترین آثار منفی تمسخر، آن است که رابطة صمیمی و محبت آمیز میان زن و شوهر را از بین میبرد و مسخره شونده دیگر نمیتواند محبت خالصانهای به مسخره کننده داشته باشد.
برخی به خود اجازه میدهند تا به نام <شوخی> همسرشان را مسخره کنند، در حالی که انتخاب چنین راهی فریب دادن خویشتن و کاری جاهلانه است. سرزنش نیز یکی دیگر از مصادیق بیاحترامی است که به جهت اهمیت ویژة آن در گام بعدی به صورت مستقل به آن خواهیم پرداخت.
آنچه گفته شد برخی از مصادیق احترام یا بیاحترامی بود، اما در یک قانون کلی باید هر رفتار یا گفتاری که نشان از احترام به فرد مقابل دارد، در برابر همسر به نمایش گذاشت و از هر حرف یا عملی که بوی بیاحترامی به همسر میدهد، باید پرهیز کرد.
یک تذکر مهم
همانطور که باید در جمع به شخصیت همسر احترام گذاشت؛ باید در جمع دیگران از ابراز صمیمیتهایی که شایستة خلوت زن و شوهر است، پرهیز کرد. متأسفانه مشکل اصلی ما این است که مرزها را نمیشناسیم. یکی در جمع به همسرش اهانت میکند، یکی آن چنان ابراز محبت و صمیمیت میکند که انگار کسی جز خود او و همسرش در آنجا حاضر نیست.
محسن عباسی ولدی
همسر خوش اخلاق من!
اخلاق بعد از دینداری مهمترین چیزی است که باید هنگام انتخاب همسر به آن توجه کنید، زیرا یکی از مهمترین اصول موفقیت زن و مرد در زندگی مشترک توجه به مـسـائل عـاطـفـى یکدیگر است. این امر نیز حاصل نمی شود مگر با خوش اخلاق و مهرورزی به همسر و فرزندان. اما اگر هر دو نفر (زن و مرد) یا یکی از آنها بد اخلاق باشند، این اصل مهم کم کم در زندگی شان گم شده و زندگی رنگ و بوی تاریکی، تلخی و جدایی به خود می گیرد.
پیامبر گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله) در این رابطه می فرمایند: «با کسى که اخلاق و دینش مورد پسند باشد، ازدواج کنید. اگر چنین نکنید، فتنه و فساد بزرگى در زمین به وجود خواهد آمد». (وسائل الشیعه، ج14، ص 51.)
و در حدیثی از امام صادق (علیه السلام) می خوانیم: هر شخصی در میان خانه و خانواده خویش به سه خصلت نیازمند است و اگر در سرشتش هم نباشد باید خود را بدان مکلف سازد: معاشرت نیکو (خوش اخلاقی)، گشاده دستی حساب شده و غیرت ورزی در حفظ ناموس. (تحف العقول، ص 322)
گاه برخی از ما جوانان گمان می کنیم که فرد مقابلی که برای ازدواج یافته ایم با اینکه خیلی به خوش اخلاقی شهره نیست اما ویژگی های خوب دیگری چون ایمان، تناسبات لازم و ... دارد که به واسطه وجود آنها می توان از این یک بدی چشم پوشید.
اما توجه به این امر بسیار مهم است که اخلاق باید پس از ایمان از مهمترین ویژگی های افراد برای ازدواج محسوب شود زیرا اگر همسری بد اخلاق باشد:
- مهر و محبت میان زن و مرد از بین می رود، غم، اندوه و کدورت حاصل می گردد و طراوت و شادابى زندگی را از بین می برد.
امیرالمومنین علی (علیه السلام) می فرمایند: هرکس بد اخلاق باشد، خانواده اش از او ناراحت و ملول می شود. ) بحارالانوار، ج 75، ص 53.)
-یکی از مهمترین اهداف ازدواج به آرامش رسیدن مرد و زن است. اما اگر همسر بداخلاق باشد، نه تنها آرامش و صفایی در محیط خانه و خانواده ایجاد نمی شود بلکه ترس و دلهره بسیار از همسر و ناآرامی جای آن را می گیرد.
- بداخلاقی دوستان را کم کرده و بر دشمنان می افزاید. در واقع چنین افرادی به دلیل بدخلقی همه دوستان و آشنایان را از خود دل زده و دور کرده و به جای مهر و محبت بذر نفرت، کینه و دشمنی در دل آنها می کارد.
امام علی (علیه السلام) در این رابطه نیز می فرمایند: هر کس درشت خوی باشد، دور و برش خالی گردیده و کسی در کنار او نمی ماند. ) غررالحکم، ص 264.)
- زنـدگـى مشترک، فراز و نشیب هاى بسیاری دارد که افراد برای رویارویی و غلبه بر آنها نیازمند روحـیـه اى بالا و اخـلاقـى پسندیده هستند. زن و مرد اگر از این مزیّت بهره اى نداشته باشند، نـمـى تـوانند با تفاهم و همکارى متقابل، بر مشکلات زندگى چیره شده و بار سنگین آن را به مقصد برسانند.
-اصـلاح صـفـات اخلاقی نـاپـسندی چون لجاجت و یکدندگى، تکبر، بىادبی و... ـ در صورت ریشه دار بودن ـ نیازمند تلاشی طاقت فـرسـا و زمـانـى طـولانـى است. پس افراد باید از همان ابتدا به صفات اخلاقى فرد مقابل توجّه نمایند، تا براساس آن بتوانند همسرى خوب و شایسته انتخاب کرده و به زندگى سعادتمندانه اى دست یابند.
البته آنچه در راستای صفات خوب و پسندیده اخلاقی شایان توجه است این است که این صفات در افراد متفاوت دارای شدت و ضعف است. یعنی ممکن است برای کسی بدترین صفت اخلاقی دروغ گویی باشد در حالیکه برای دیگری دروغ گویی صفت خیلی مذمومی هم نیست. لذا هر فردی باید متناسب با تعاریف و اعتقادات خود از این مفاهیمِ اخلاقی، همسری شایسته انتخاب کند تا مبادا تفاوت در این امور باعث ایجاد برخی اختلافات در زندگی مشترک شود.
تبیان
خرده اختلاف های نامزدی
ساره ده دقیقه ای بود که جلوی در دانشگاه منتظر اومدن نامزدش بود. دیروز با علی قرار گذاشته بودند که بعد از دانشگاه با هم به خانه مادرعلی بروند.
خرده اختلاف های نامزدی
شماره علی را گرفت. صدایی نالان به گوشش رسید. گفت: علی جان سلام پس تو کجایی؟
علی در پاسخ گفت: اِ باید میامدم دنبالت؟ راستش حوصله ندارم بگذار برای یک روز دیگر. ولی ساره آنقدر اصرار کرد که بالاخره علی پذیرفت. هنوز یک ساعتی از رسیدنشان به خانه مادر علی نگذشته بود که با چشمی پر اشک از بیرون آمد و مدام زیر لب با حرص می گفت: واقعاً که معلوم نیست چشه! با هر زبونی سعی می کنم بفهمم چرا تو خودشه اهمیت نمی ده. آخرشم بلند شد رفت تو اتاقش. منو ببین به خاطر کی اینهمه راه پاشدم اومدم اینجا...
اتفاقی که برای ساره خانم افتاد خیلی وقتها برای خیلی از خانم ها در دوران نامزدی می افتد. یعنی یک دفعه و بدون اینکه خانم اشتباهی کرده باشد رفتار همسرش تغییر می کند. بی حوصله می شود، مدام به گوشه ای خیره شده و به فکر فرو می رود، ناراحتی و غم از صورتش می بارد و...
خانم هم که متوجه ناراحتی نامزدش می شود می خواهد به هر نحوی که شده از مشکل او با خبر شود و راه حلی برای آن بیابد. به همین دلیل شروع به سوال می کند. اما جواب های سربالای نامزدش او را بیشتر کنجکاو و مصر به دانستن مشکل می کند. در این حالت یا ناراحت می شود و با نامزدش قهر می کند و یا اینکه به اصرار خود برای آگاهی از علت ناراحتی وی تا جایی ادامه می دهد که نامزدش کلافه شده و او را ترک کند.
در هر دو حالت، نصیب خانم از این ماجرا حس ناراحتی، غم، بی توجهی نامزد و گاه خشم و بهره مرد ناراحتی بیشتر، عصبی شدن و خشم فراوان می شود.
بهتر است خانم ها زمانی که احساس کردند نامزدشان به درون غار تنهایی اش رفته است، او را تنها بگذارند و بدانند که در این شرایط او به نبودِ خانم بیشتر از بودن او نیازمند است. تنهایی و فکر کردن مرد تنها درمان این مشکل است
اما فکر می کنید علت ایجاد این مشکل و اختلاف میان زن و مرد چیست؟
برای همه انسانها اتفاق می افتد که برای دوره ای کوتاه، نیازمند خلوت و تنهایی باشند. مردان نیز از این امر مستثنی نیستند. روان شناسان اصطلاحاً به این امر «پناه بردن مردان به غار تنهایی شان » می گویند.
معمولاً مردان زمانی که کوهی از افکار و مشکلات غیر قابل تحمل به آنها هجوم می آورد، به غار تنهایی شان پناه می برند و در آن به مسائل خود می اندیشند تا راه حل منطقی برای آنها بیابند. در این حالت آنها دوست دارند که با خود، افکار و مشکلاتشان تنها باشند و کسی مزاحم شان نشود.
در مقابل خانم ها زمانی که متوجه ناراحتی آنها می شوند، به دلیل علاقه فراوانی که به فرد مقابل دارند سعی می کنند به هر نحوی شده مشکل را شناخته و نامزدشان را در حل آن یاری رسانند اما با بی میلی وی رو به رو می شوند.
دوران نامزدی در کنار اینکه بسیار زیباست، سختی های بسیاری هم دارد. بلاتکلیفی، تامین هزینه های بالای ازدواج، تامین مسکن، حرف و حدیث های اقوام و آشنایان و... همه و همه مشکلاتی هستند که دختر خانم و آقا پسر باید در این دوران آنها را تحمل کنند.
خرده اختلاف های نامزدی
آقایان وقتی در دوران نامزدی با این تنش ها و مشکلات مواجه می شوند و می خواهند آنها را به تنهایی حل کنندوارد غارتنهایی شان می شوند. در واقع علاوه بر اینکه این غار قدرت درک و منطق مردان را بیشتر کرده و آنها را در حل مشکل یاری می رساند، یک نیاز روحی نیز محسوب می شود. مردان معمولاً در این زمان به خود، کارهایی که تا به حال انجام داده اند و... نیز می اندیشند و بدین شکل خود را ارزیابی می کنند.
به همین دلیل بهتر است خانم ها زمانی که احساس کردند نامزدشان به درون غار تنهایی اش رفته است، او را تنها بگذارند و بدانند که در این شرایط او به نبودِ خانم بیشتر از بودن او نیازمند است. تنهایی و فکر کردن مرد تنها درمان این مشکل است.
در حالیکه اگر خانم این غار را به رسمیت نشناسد نه تنها هرگز نمی تواند به همسرش در حل مشکلاتش کمک کند بلکه نیاز روحی او را درک نکرده، مشکلی بر مشکلاتش افزوده و بیشتر ناراحت و عصبانیش کرده است و این یعنی آغاز یک دعوای بزرگ.
خانم ها باید بدانند که اگر نامزدشان در غار تنهایی به این نتیجه برسد که مشکلش را با مشورت گرفتن از او می تواند حل کند، حتماً این کار را انجام خواهد داد. در ضمن اگر مرد را برای مدتی به حال خود تنها بگذارند، او کم کم از غار بیرون می آید و دوباره همان مرد مهربان روزهای قبل می شود اما اگر بخواهید که او را به زور از غار بیرون بکشید نه تنها بیشتر در غار فرو رفته و دیرتر از آن خارج می شود بلکه ممکن است شما را به دلیل نشناختن حریم غارش توبیخ کند. پس غار تنهایی نامزدتان را بشناسید و به آن احترام بگذارید.
تبیان