سوالات روز خواستگاری
برای اینکه ازدواج موفقی داشته باشید لازم است که قبل از هر اقدامی شریک زندگی آیندهتان را خوب بشناسید و با خلق و خو، نظرات و سبک زندگی او آشنا باشید...
در این مقاله عناوینی از مهم ترین سوالات خواستگاری را برایتان بیان می کنیم که بخشی از آن گفته ی خودتان است . البته نوشتن لیستی که شامل تمام سوالات لازم برای شناسایی شریک آینده تان باشد غیر ممکن است زیرا تفاوت های فردی ،شغلی،فرهنگی،اعتقادی و غیره در انسان ها باعث می شود یک نسخه ی واحد کارساز نباشد .می توان اصولی را بیان کرد که در فرهنگ ما برای داشتن زندگی موفق زناشویی لازم است اما شاید کافی نباشد. به همین دلیل بعد از خواندن سوالات پیشنهادی تبیان ، خود شما نیز باید تغییراتی در آن ایجاد کنید.
ابتدا زمانی که تصمیم می گیرید که خواستگاری را به خانه بپذیرید یا همراه خانواده به خواستگاری بروید ، بهتر است کمی با خود خلوت کنید . واقع بینانه به خود و شرایط موجودتان نگاه کنید. خود را از نظر زیبایی،تحصیلات،شرایط مالی ، فرهنگ خانواده بسنجید. این کار برای سنجیدن توقعات خوداز زندگی و همسر آینده ،کمک خواهد بود.
بهتر است علاوه بر شناخت بیشتر از شرایط فعلی تان ،آرزوها و انتظاراتتان راجع به زندگی زناشویی را مشخص کنید. در خلوت خود شعار ندهید. اینکه معیار های صحیح چیست با این که معیار های شما چیست متفاوت است .ممکن است شما بر اساس معیار هایی صحیح انتخاب کنید اما در زندگی آینده چون این معیار ها برایتان درونی نشده و فقط جنبه ی شعار داشته ، دچار مشکل شوید. پس نگاهی واقع بینانه به شرایط موجود و خواسته های آینده بسیار مهم است . وقتی به یک ارزیابی صحیح رسیدید ،دست به کار شوید.لیستی برای خود تعیین کنید و البته باید یاد آور شوم سوالات استاندارد ، با جواب های مشخص وجود ندارد و جوابی متفاوت از آنچه شما فکر می کردید به یک سوال نباید باعث شود نظر شما منفی گردد.خیلی از پاسخ ها خود باعث سوال دیگری می شوند و مهم این است که شما در آن زمان بتوانید به خوبی و البته صادقانه گفتگو کنید.
سوالات کلی برای شروع خوب است اما خیلی تعیین کننده نیست زیرا سوال کلی جواب کلی هم دارد و به شناخت بیشتر کمک نمی کند.
بعضی از سوالاتی که در زیر آمده در صورت آشنایی قبلی با فرد برای مثال فامیل بودن نیازی به پرسیده شدن ندارد و برخی برای شما حائز اهمیت نیست .پس سوالات زیر را به عنوان چند پیشنهاد مطالعه بفرمائید.
- بیوگرافی خوتان را بگوئید: (سن ، تحصیلات ، شغل ،تعداد فرزندان خانواده ، وضعیت پدر و مادر، خواهر و برادر ها، این که چندمین فرزند خانواده است )
- علت اینکه تصمیم به ازدواج گرفتید چیست؟ (خواست خانواده ، فشار فرهنگی یا نیاز شخصی)
- در زندگی چه هدفی را دنبال می کنید؟ چند تا از سر فصل های مهم در آینده تان چیست؟(برای مثال گرفتن بورسیه،موفقیت در زمینه ی ورزش و..)
- چه ملاک هایی برای خوشبختی دارید؟
- مسائل اقتصادی همسر و خانواده ی او چقدر برایتان مهم است؟
- بعد از ازدواج چقدر مایل به ارتباط با خانواده ی همسرتان هستید؟
-دوست دارید همسرتان با خانواده ی شما تا چه حد صمیمی باشد؟
- در تصمیم گیری ها اهل مشورت هستید؟
-آیا خانواده و دوستانتان در تصمیماتتان دخیل هستد؟ در آینده همسرتان چطور؟
-اگر اختلاف نظری بین همسر و خانواده تان ایجاد شد ، چگونه آنرا رفع می کنید؟
-خانواده ی خود را سنتی می دانید یا مدرن؟ می خواهید چطور خانواده ای تشکیل دهید؟
- نظرتان راجع به مرد سالاری و زن سالاری چیست؟
- تکلیف مدیریت خانه چه می شود؟
- درزمان وقوع اختلاف نظر ، اگر با گفتگو به نتیجه نرسیدیم ، چه کسی نظر آخر را بدهد؟
- چه عقیده ای در باره ی مدیریت اقتصادی خانه دارید؟
-تعریف تان از صرفه جویی چیست؟
-چقدر اهل پس انداز هستید؟
- چقدر دوست دارید صاحب فرزند شوید؟
- در تربیت فرزندان ، چقدر اختیارات را به همسرتان واگذار می کنید؟
همسر
- تا چه حد به اعتقادات مذهبی پایبند هستید؟
- از نظر دیگران فرد مذهبی هستید؟
- تعریفتان از حجاب چیست؟ ( چادر ، مانتوی پوشیده ،چادر ملی ،بلوز و شلوار و روسری و ..)
-در رفتار با نامحرم چه روشی دارید؟
- خودتان در محل کار وخانواده ، با نامحرم چگونه رفتار می کنید؟
- از همسرتان تو قع دارید چگونه رفتار کند؟
- با کار کردن خانم ها موافقید؟ چه نوع کاری؟ (مخصوص خانم ها)
- دوست دارید در آینده شاغل باشید؟ (مخصوص آقایان)
-آیا همسرتان باید برای هر کاری از شما اجازه بگیرد؟
-اهل مطالعه هستید یا نه ؟ اگر بله در چه موضوعاتی؟
-آیا فیلم دیدن را دوست دارید؟ زیباترین فیلم هایی که تا کنون دیده اید ،کدامند؟
-رابطه تان با دنیای مجازی و اینترنت چگونه است؟
- اگر اهل استفاده از اینترنت هستید، بیشتر به سراغ چه موضوعات و سایت هایی می روید؟
-با چت کردن چه میانه ای دارید؟
- تا به حال به چه کارهایی اشتغال داشتید؟
- از کاری که می کنید ،راضی هستید؟
- رابطه تان با همکارانتان چطور است؟
حتما راجع به خط مشی سیاسی و اعتقادات خود صراحتا صحبت کنید و از او سوالات کاملی بپرسید چون ممکن است در آینده به مناسبت های مختلف ، اختلاف عقیده ی سیاسی دیگر شرایط زندگی تان را تحت تاثیر قرار دهد.
فهرست سوالات روز خواستگاری
-با جشن عروسی موافقید؟ تا چه حد موافق خرج کردن برای مراسم هستید؟
-آیا در باره ی مهریه نظر خاصی دارید؟
-رسم و رسوم خاصی هست که خانواده تان برایشان خیلی مهم باشد؟
-چه نوع تفریحاتی را دوست دارید؟
- بعد از ازدواج با دوستانتان تا چه حد رفت و آمد می کنید؟
- دوست دارید همسرتان اهل معاشرت با دوستان باشد یا نه ؟
این ها بخشی از اطلاعاتی است که ما از همسر آینده مان نیاز داریم اما همه ی آن نیست. تحقیق ،مشاوره می تواند بسیار موثر باشد. به خدا توکل کرده و سعی کنید بهترین انتخاب را داشته باشید زیرا هرچند دین ما در صورت اختلاف امکان جدایی را قرار داده است اما مشکلات پس از آن به قدری زیاد است که بهرین راه پیشگیری از طلاق با انتخاب صحیح است.
سین جیمهای روز خواستگاری
خجالت و رودربایستی را کنار بگذارید و رک و مستقیم سوالاتی را که به ذهنتان میرسد بپرسید. هیچ پرسشی را بیپاسخ رها نکنید و در مورد تمام جزئیات زندگی مشترک با همسر آیندهتان حرف بزنید….
برای اینکه ازدواج موفقی داشته باشید لازم است که قبل از هر اقدامی شریک زندگی آیندهتان را خوب بشناسید و با خلق و خو، نظرات و سبک زندگی او آشنا باشید. اگر در مراحل اولیه آشنایی هستید فرصت مناسبی برای این کار است تا بعدها از ازدواج پشیمان نشوید. شاید هر کدام از ما درباره راز موفقیت زوجهای موفق دنیا چیزهایی شنیده باشیم و این سوال به ذهنمان برسد: «برای اینکه ارتباط ما در مراحل اولیه به یک زندگی زناشویی موفق و پایدار منجر شود چه کارهایی را باید انجام دهیم؟» تحقیقات مختلف نشان میدهد که قبل از ازدواج باید در یک مکالمه صادقانه این سوالات را از همسر آیندهتان بپرسید و خودتان هم برای هرکدام پاسخی داشته باشید تا اگر او هم از شما همین سوالات را پرسید آمادگی جواب دادن را داشته باشید. بنابراین خجالت و رودربایستی را کنار بگذارید و رک و مستقیم سوالاتی را که به ذهنتان میرسد بپرسید. هیچ پرسشی را بیپاسخ رها نکنید و در مورد تمام جزئیات زندگی مشترک با همسر آیندهتان حرف بزنید.
همشهری مثبت در شماره مهرماه خود ۴۲ سئوالی را که روز خواستگاری باید از همسر احتمالی آینده خود بپرسید را مطرح کرده که ۲۹ سئوال آن در ادامه میآید:
عشق کافی نیست
اگر همسر آیندهتان به شما ابراز عشق میکند باید از او بپرسید که چرا شما را دوست دارد و به چه دلیل میخواهد با شما ازدواج کند. چند پرسش دیگر را هم مطرح کنید:
۱به چه دلیل مرا دوستداری وتصمیم گرفتی با من ازدواج کنی؟
۲ آیا در زندگی تو موضوعی وجود دارد که من از آن بیخبرم؟
۳ در گذشته شکست عشقی را تجربه کردهای؟
۴ آیا درباره من چیزی وجود دارد که تو را آزار میدهد؟
بچه داشتن یا نداشتن مساله این است
یکی از موضوعات اساسی که قبل از ازدواج باید درباره آن حتما بحث کنید. ممکن است شما اصلا مایل به بچهدار شدن نباشید یا حداقل تا چند سال آینده چنین تصمیمی نداشته باشید. باید این موضوع را مطرح کنید. علاوه بر این سوالاتی از این قبیل به کارتان میآید:
۵ آیا میخواهی بچه داشته باشیم؟ اگر پاسخ همسر آیندهتان به این سوال مثبت بود در مرحله بعد از او بپرسید که چند بچه میخواهد.
۶ اگر نتوانیم بچهدار شویم باز هم بدون بچه به زندگیمان ادامه میدهیم؟ در چنین شرایطی آیا مایل هستی که سرپرستی بچه دیگری را بر عهده بگیریم؟
۷ تا به حال تجربه نگهداری از یک بچه را داشتهای؟ اگر بچهدار شویم حاضری در ساعاتی از روز نگهداری از بچه را بر عهده بگیری؟
اهداف و بلند پروازیها
زندگی مشترک شما باید دارای هدف باشد و بدانید در ۵، ۱۰ و ۱۵ سال آینده قرار است به چه آرمانهایی دست پیدا کنید و به کجا برسید. پس از شریک آینده زندگیتان بپرسید:
۸ برای زندگی مشترکمان چه اهدافی داری؟
۹ زندگی مشترک ما چه تاثیری در روابط تو با دوستان و خانوادهات خواهد داشت؟
۱۰ اگر همه چیز همانطوری پیش برود که ما میخواهیم، در طی ۲۰ سال آینده فکر میکنی به کجا میرسیم؟
۱۱ اهداف کوتاه مدت، میان مدت و بلند مدت تو کدامند؟
فهرست سوالات روز خواستگاری
تصمیمهای مهم زندگی
صحبت کردن درباره مسائل زندگی هم هنر مهم دیگری است که به زوجهای جوان توصیه میشود قبل از ازدواج درباره آن حرف بزنند. پس برای توافق در این زمینه از همسرتان بپرسید:
۱۲ وقتی بر سر یک موضوع توافق نداشتیم چطور میتوانیم دوستانه به تفاهم برسیم؟
۱۳ برای اینکه جر و بحثهای ما آرام و معقولانه حلوفصل شود چه استراتژیای را در پیش بگیریم؟ مثلا میتوانید بگویید که من قبل از اینکه عصبانی شوم ده دقیقه سکوت میکنم و وقتی آرامش اولیهام را دوباره پیدا کردم به صحبت ادامه میدهم. هیچوقت بلند صحبت نمیکنم. تو چطور؟
۱۴ در مورد تصمیمگیریهای مهم زندگی (مانند تغییر شغل، خرید خانه، درخواست وام بانکی و…) تا چه اندازه به نظر من اهمیت میدهی؟ از قبل با من مشورت میکنی؟
مهمترین علایق زندگی
باید ببینید بعدها در زندگی چه چیزهایی برای همسرتان بیشتر از همه مهم هستند. برای همین این سوالات را مطرح کنید:
۱۵ اگر خانه ما آتش گرفت اول از همه چه چیزی را از خانه خارج میکنی؟
۱۶ فکر میکنی رابطه زناشویی تا چه حد در موفقیت ازدواج مهم است؟
۱۷ سرگرمیهای مورد علاقه تو کدام هستند؟
پایبندی به مذهب و اخلاقیات
بهتر است با فردی ازدواج کنید که از لحاظ پایبندی به اصول اخلاقی و مذهب با شما هم عقیده باشد. شاید این موضوع قبل از ازدواج چندان به چشم نیاید اما بعد از شروع زندگی مشترک و بهویژه تولد فرزندان آشکار میشود و ممکن است شکافی عمیق را بین خودتان احساس کنید. پس از همسرتان بپرسید:
۱۸ تا چه حد مذهبی هستی؟
۱۹ آیا دوستداری در مراسم مذهبی شرکت کنی؟
۲۰ در کار و زندگی شخصی چه مرزی برای رعایت اخلاقیات قائل هستی؟ (میتوانید برای او مثالی از دروغگویی، خیانت یا کلاهبرداری فردی را به میان بیاورید و بعد بپرسید که آیا این کار را تایید میکند و اگر خودش در چنین شرایطی قرار میگرفت چه کاری انجام میداد.)
۲۱ خط قرمزهای زندگی تو کدامند؟
ارتباط با خانوادهها
ارتباط با خانواده همسر موضوع دیگری است که خیلی از زن و شوهرها بارها و بارها راجع به آن بحث میکنند و حتی ممکن است به خاطر این موضوع باهم جر و بحث کنند یا از هم دلگیر شوند. بنابراین لازم است که شما از قبل درباره این موضوع هم حرف بزنید و سوالاتی بپرسید:
۲۲ چقدر به رفت و آمد با اقوام و خانواده اهمیت میدهی؟
۲۳ هفتهای چند بار میخواهی با خانوادهات رفتوآمدکنی، در مورد خانواده من چطور؟
دخل و خرج
برخی از زوجهای ناموفق مدام بر سر مسائل مالی باهم مشکل دارند. پس برای اینکه این آفت از زندگی مشترک شما دور بماند قبل از ازدواج دخل و خرجتان را کاملا مشخص کنید و بدانید که قرار است پولهایتان را چطور خرج کنید. پس از همسر آیندهتان در این باره هم نظرخواهی کنید:
۲۴ درآمد ماهیانه تو چقدر است؟
۲۵ چطور پول خرج میکنی؛ ولخرج هستی یا اقتصادی؟
۲۶ آیا به پس انداز اهمیت میدهی یا عقیدهداری که تقریبا باید تمام درآمدمان را خرج کنیم و خوش بگذرانیم؟
۲۷ آیا مایلی برنامه مشخصی برای دخل و خرجمان داشته باشیم و باقیمانده را در یک حساب مشترک پس انداز کنیم؟
۲۸ آیا من میتوانم از موجودی تمام حسابهای تو خبر داشته باشم یا ترجیح میدهی میزان داراییات را به کسی نگویی؟
۲۹ آیا در محاسبه دخل و خرج خانواده روی درآمد من هم حساب میکنی یا خودت میتوانی از پس مخارجمان بر بیایی؟
خوش بخت و موفق باشید.
وجوه اشتراک اسلام و مسیحیت در ازدواج
دیدگاههای مشترک اسلام و مسیحیت را در مورد فلسفه، جایگاه و اهداف ازدواج به شرح زیر میتوان خلاصه نمود:
الف- هر دو دین اسلام و مسیحیت ازدواج را به عنوان تنها راه دینی، مشروع و قانونی جهت برقراری روابط جنسی و پاسخ به نیازهای زیستی وابسته به غریزه جنسی و تولید نسل و تکثر نوع بشر قبول دارند و معتبر میشمارند.
ب- ازدواج جایگاه خطیر و جلیل دارد و تنها راه تشکیل خانواده و موجب حفظ حیات و سلامت اعضای آن است.
ج- ازدواج تنها راه مقبول و مورد پذیرش جهت فراهم نمودن زمینهی رشد اجتماعی بشری و سالم نگهداری آن از آفات مرتبط با غریزه جنسی است. (سلیم سالم، 2004م: ص163؛ ص183)
د- در بررسی جایگاه ازدواج، هر دو آیین به ازدواج به عنوان عملی مقدس نگاه میکنند. البته تعبیر آنها متفاوت است. اسلام از ازدواج به «پیمان مقدس» تعبیر میکند و مسیحیت از آن به عنوان «سر عظیم»، «پیمان عفت» و «آیین مقدس» یاد میکند.
ه- در بررسی اهداف ازدواج، اهدافی چون «تولید نسل پاک»، «اهتمام به تکثیر نسل»، «تشکیل خانواده» و «ایجاد محبت و مودت» از اهداف مشترک هر دو آیین الهی است.
وجوه افتراق اسلام و مسیحیت در ازدواج
دیدگاههای متفاوت و افتراقی مسیحیت و اسلام را در مورد فلسفه، جایگاه و اهداف ازدواج به شکل زیر میتوان بیان نمود:
الف ـ برخلاف اسلام که به تأهل اهمیت داده و تجرد را حالتی ناپسند و منفور در نزد خداوند میداند، از منظر مسیحیت، تجرد و عزوبت نسبت به ازدواج از جایگاه برتر و عالیتری برخوردار است. بر حسب این دیدگاه، رهبانیت روشی مبارک و پسندیده و یکی از نعمتهای الهی و عطایای ربانی است و بسیاری از مؤمنین مسیحی به رهبانیت دعوت میشوند و در این سلک زندگی میکنند و خود را به نماز، دعا و ... مشغول میسازند و از زندگی با مردم و همراهی با آنها کناره میگیرند؛ اما در اسلام رهبانیت حرام شمرده شده و بدعت و عملی غیر الهی خوانده میشود: «لا رهبانیة فی الاسلام» تأهل در اسلام بسیار پسندیده و مورد ترغیب قرار گرفته است. (همان: ص184)
در هیچ یک از ادیان الهی، رهبانیت مورد پذیرش و ترغیب قرار نگرفته و نمیگیرد و آنچه در مسیحیت دیده میشود، نوعی تحریف است؛ لذا در مسیحیت تحریف شده، رهبانیت ارزش یافته است. رهبانیت و عزلت نمایانگر تحقیر زن است. ترک ازدواج، خود دلیل بارزی بر بیتوجهی به مقام زن است. زن در انجیل، نسبتی طولی و نه عرضی با مرد دارد از مفاهیمی چون تأکید بر فریب خوردن حوا به وسیله شیطان، آفرینش زن به جهت خلقت مرد،[vi] چنین استنباط میشود که زن از نظر خلقت مؤخر از مرد است (از نظر ارزشی) و از آنجا که از مرد منتزع و جدا شده، به مثابه تابعی از مرد است و به جهت آن که موجب رانده شدن آدمیان از بهشت شده است، جنسی نامطلوب انگاشته میشود. بنابراین، تحقیر زن در انجیل، میتواند یکی از ریشههای ارزشی بودن رهبانیت و عزلت در مسیحیت به شمار آید. از سوی دیگر، نظر به اینکه ازدواج مهمترین وظیفه اجتماعی زن و مرد به شمار میرود، ترجیح رهبانیت نوعی بیتوجهی به شئون است. زیرا به حکم باری تعالی، زن آفریده شده است، برای آنکه مادر باشد و به تربیت و بقای نسلی همت گمارد که در آینده موجب اعتلای جوامع انسانی شود؛ همچنان که خداوند متعال، داشتن فرزند را نتیجه پیمان زناشویی و در ردیف طیبات ذکر کرده است: «والله جعل لکم من انفسکم ازواجاً و جعل لکم من ازواجکم بنین و حفدة و رزقکم من الطیبات»، (نحل، 72) (رک. وکیلی، 1370: صص54-50)
ب- اسلام و مسیحیت گرچه هر دو از حفظ پاکی سخن میگویند، ولی پاکی مورد نظر اسلام با پاکی مورد نظر مسیحیت کاملاً متفاوت است. در اسلام، هرگز پاکی به معنای پاسخ ندادن به ندای فطرت و ازدواج نکردن نیست؛ بلکه اسلام حتی ازدواج نمودن را هم پاکی و امتیاز میداند.
ج- در بررسی جایگاه ازدواج در اسلام و مسیحیت، هر یک پایگاهی اختصاصی برای ازدواج قائل است. مسیحیت آن را «پیمانی ناگسستنی و دائمی» میداند و اسلام آن را «مایه برکت»، «فضیلت بخش اعمال دیگر» و «سیره عملی پیامبر و ائمه» میشمارد. همچنین اسلام ازدواج را عامل تقرب و مسیر اصلی نیل به مقام قرب میشمارد؛ درحالیکه مسیحیت راه اصلی تقرب را در عزوبت میجوید و ازدواج را مانع و مسیر انحراف آمیز و دور دست منتهی به مقام قرب میداند.
د- از آنجا که مسیحیت بعد از ناتوانی در عزوبت به ازدواج روی آورده است و عزوبت را انتخاب اول خود میداند، در روی آوری به ازدواج به میزان ضرورت اکتفا کرده و هرگز تعدد زوجه و ازدواج مجدد را نمیپذیرد؛ لذا در مقام بیان جایگاه، آن را «اتحادی دایم و ناگسستنی» میداند؛ در حالی که اسلام در بیان مقام ازدواج، «ناگسستنی بودن» را از ویژگیهای برجستهی بیانگر جایگاه قرار نمیدهد.
ه- در بررسی علل و فلسفه تشریع ازدواج نیز، هر یک از ادیان مسیحیت و اسلام، فلسفهای اختصاصی بیان میکنند. اسلام فلسفهی ازدواج را پاسخگویی به ندای فطرت میداند؛ اما مسیحیت گویا عزوبت را پاسخ اولیه به فطرت و طبیعت میداند؛ لذا به عزوبت به عنوان صفتی برتر از تأهل نگاه میکند و معتقد است افرادی که توان حفظ طهارت همراه با عزوبت را ندارند، باید به ازدواج تن دهند. در نگاه مسیحیت گویا فطرت آدمی در وهلهی اول با عزوبت سازگارتر مینماید و ازدواج برای افرادی تشریع شده است که نتوانستهاند عزوبت همراه با عفت را تأمین نمایند.
و- اسلام و مسیحیت، هر یک علل خاصی را نیز برای ازدواج در نظر دارند. مسیحیت در کنار «حفظ پاکی»، «نجات و رستگاری» را از جمله علل تشریع ازدواج میداند و اسلام هم در کنار «پاسخ به ندای فطرت»، «آرامش روحی و روانی»، «حفظ نوع بشر» و «رشد و تعالی انسان» را نیز از علل تشریع ازدواج میشمارد.
ز- اسلام و مسیحیت، در کنار اهداف مشترک، اهداف اختصاصی خود را نیز از ازدواج تعقیب میکنند. اهداف اختصاصی مسیحیت از ازدواج عبارت از: «ایجاد پیوند ناگسستنی» و اهداف اختصاصی اسلام عبارتند از: «تأمین آرامش و سکون»، «رشد و تکامل شخصیت»، «حفظ عفت و حیای اجتماعی» و «شکوفاسازی استعداد».
ح- اسلام در حالیکه اهداف ممدوح ازدواج را بیان کرده و انسانها را به آنها ترغیب مینماید، اهداف مذموم و ناشایست ازدواج را نیز بیان و انسانها را از اینگونه ازدواجها بر حذر میدارد. یعنی دور کردن اهداف نابجا و ناشایست از فضای ازدواج و هشدار دادن نسبت به آنها، از خصایص ویژهی اسلام است.
پینوشتها:
* - کارشناس ارشد روانشناسی، عضو هیئت علمی مرکز جهانی علوم اسلامی
[i] - مقصود از مسیحیت، دین تحریف شده کنونی است؛ نه رهآورد اصیل عیسی مسیح (ع).
[ii] - شعائر و آیینهای مقدس در نزد پروتستانها، فقط عشای ربانی و غسل تعمید است. تعالیم مسیحیت فقط بر این دو آیین اصرار دارد. این عقیده از این جا ناشی میشود که پروتستانها بر اهمیت نیت و انگیزه پای میفشارند نه بر اعمال؛ (مک آفی برون، 1920م: ص284) البته کلیسای ارتودوکس از آن به عنوان یکی از خدمات کلیسا یاد میکند. (مولند، 1381: ص61)
[iii] - holy matrimony
[iv] - آیه 3 باب 5 رساله پولس رسول به افسیسان. (همان)
[v] -
GANGRE
[vi] - «مرد از زن نیست؛ بلکه زن از مرد است و نیز مرد به جهت زن آفریده نشده است؛ بلکه زن برای مرد[آخرین شده است.]» (عهد جدید، رساله اول پولس رسول به قرنتیان به باب 11/17-1)
منابع:
×کتاب مقدس
× استات، جان: «مبانی مسیحیت»، روبرت آسریان، انتشارات حیات ابدی، بیتا.
×اعرافی، علیرضا: «اهداف تربیت از دیدگاه اسلام»، دفتر همکاری حوزه و دانشگاه، 1376.
×برانتل، جورج: «آیین کاتولیک»، حسن قنبری، مرکز مطالعات ادیان و مذاهب، 1381.
×پطرس، فرماج: «ایضاح التعلیم المسیحی»، مطبعة الاباء المرسلین الیسوعیین، 1882م.
×الحر العاملی، محمد بن حسن: «وسائل الشیعه»، لبنان، دارالاحیاء التراث لبنان، 1403ق.
×دورانت، ویل: «تاریخ تمدن»، تهران، انتشارات علمی فرهنگی، 1373.
×رشید پور، مجید: «مراحل ازدواج در اسلام»، انتشارات انجمن اولیاء و مربیان، 1376.
×زیبایینژاد، محمد رضا: «در آمدی بر تاریخ و کلام»، انتشارات اشراق، 1375.
× زیبایینژاد، محمد رضا: «مسیحیتشناسی مقایسهای»، تهران، انتشارات سروش، 1382.
×سلیم سالم، غسان: «محاور الاتقاء و محاور الافتراق بین المسیحیة و الاسلام»، دارالطلیة 2004م.
×سکری سرور، محمد: «نظام الزواج فی الشرایع الیهودیة و المسیحیة»، دارالفکر العربی، بیتا.
×شبلی، احمد: «مقارن الادیان»، قاهره، مکتبة النهضة المصریة، 1993م.
×طبرسی، حسن: «مکارمالاخلاق»، انتشارات فراهانی، بیتا.
×عندلیب، حمزه: «نحن و الاولاد»، دلیل ما، 1422ق.
×قرآن کریم
×قمی، شیخ عباس: «سفینة البحار»، دارالتعارف، 1403ق.
×کاکس، هاروی: «مسیحیت»، عبدالرحیم سلیمانی اردستانی، مرکز مطالعات ادیان و مذاهب، 1378.
×کلینی رازی، محمدبن یعقوب: «الکافی»، دارالکتب الاسلامیه، 1367.
×مجلسی، محمد باقر: «بحارالانوار»، لبنان، دارالاحیاء التراث، 1403ق.
×مشکینی، علی: «ازدواج در اسلام»، احمد جنتی، الهادی، 1366.
×مطهری، مرتضی: «تعلیم و تربیت در اسلام»، تهران، انتشارات صدرا، 1362.
×مکآفی برون، رابرت: «روح آیین پروتستان»، فریبرز مجیدی، انتشارات نگاه معاصر، 1920م.
×مکارم شیرازی، ناصر: «تفسیر نمونه»، دارالکتب الاسلامیه، 1368.
×منصـور، محمدحسـین: «احکامالاسـره المطبقة علی المسیحین المصریین»، دارالمطبوعات الجامعیة، 1999م.
× مولند، اینار: «جهان مسیحیت»، محمد باقر انصاری و مسیح مهاجری، تهران، انتشارات امیرکبیر، 1381.
×میشل، توماس: «کلام مسیحی»، حسین توفیقی، مرکز مطالعات و تحقیقات ادیان و مذاهب، 1377.
×نجفی، محمد حسن: «جواهرالکلام»، مکتبه الاسلامیه، 1365.
منبع:خبرگزاری فارس
بررسی تطبیقی ازدواج در اسلام و مسیحیت
اهداف مستقیم ازدواج که در ذیل آن، اهداف غیر مستقیم قرار دارند، به قرار ذیل است:
1- تشکیل خانواده
از جمله اساسیترین اهداف اسلام از ازدواج، تشکیل خانواده است. اسلام با تعیین این هدف، به مسلمانان این پیام را تفهیم میکند که تمام علل و چراییهای ازدواج مانند پاسخ به نیازهای روحی، روانی، شناختی و جسمی و حفظ نوع بشر و تولید نسل سالم و پاک و... باید در چهارچوبی تعریف شده و در قالب کانونی به نام خانواده تأمین و فراهم شود.
پس خانواده آن کانون محبت، عاطفه و لطفی است که با ازدواج پیریزی میشود و از محبوبترین و عزیزترین کانونها نزد خداوند است که هرگز بنایی با این جایگاه ویژه و رفیع بنا نشده است: «ما بنی فی الاسلام بناء احب الی الله ـ عزّوجلّ ـ و اعز من التزویج.»
اگر ازدواجی انجام پذیرد، ولی به تشکیل این کانون مهر و محبت منتهی نشود و صرفاً عقد و قراری بین دو انسان باشد، چنین ازدواجی شاید از دیدگاه عرفی و حقوقی یک ازدواج صحیح باشد، ولی از دیدگاه اسلام - به ویژه تربیت اسلامی- ازدواجی مطلوب و مورد پسند نیست؛ هر چند به تولید نسل و بر آوردن برخی نیازهای جسمی و... بیانجامد.
با این بیان مشخص میشود که چرا این هدف از اولین و اساسیترین اهداف ازدواج است؛ چرا که بدون این هدف، تأمین دیگر اهداف، ناممکن است یا به صورت ناقص فراهم میشود. اندکی تأمل در این معنا، آن را از اثبات بینیاز میسازد. واضح است که اسلام به هیچ یک از این دو رضایت نمیدهد.
اسلام، خانواده را به عنوان یک هدف واسطهای در نظر میگیرد تا در پرتو آن به اهداف بعدی خود نایل آید. در واقع از دیدگاه اسلام تنها با تشکیل خانواده میتوان به اهدافی خاص دست یافت و هیچ مسیری برای رسیدن به آن اهداف، جز از طریق خانواده وجود ندارد. به عنوان مثال، تأمین محبت و مودت، یکی از اهداف اسلام از ازدواج است؛ اما این هدف به صرف ازدواج و تنها از طریق این قرارداد و پیمان به دست نمیآید. از دیدگاه اسلام، محل ارزانی نمودن محبت و مودت تنها کانون گرم خانواده است. اگر اسلام به محبت فرزندان اهمیت میدهد و بوسیدن آنان را موجب رحمت و حسنه میشمارد (رک. عندلیب، 1422ق: ج1، ص162، ح342)، آن را در کوچه و برزن نمیجوید؛ بلکه در کانون خانواده تعقیب مینماید. در اینجا نکتهای اجتماعی قابل ذکر است که اگر اسلام به محبت بر ایتام اهتمام دارد و مسلمانان را به آن ترغیب مینماید، هرگز آن را جز از طریق خانواده نمیطلبد. هر مسلمانی از نظر اخلاقی، موظف است یتیمی را در خانه و خانواده خود تربیت کند و در خانواده به او محبت نماید؛ نه آنکه در خیابان با مشاهدهی یک یتیم دست ترحم بر سر وی بکشد. بیتردید، این شکل یتیمنوازی، ضررش بیش از نفع آن است و آن نوازش از صد نیش زبان برای آن یتیم دردناکتر است. یتیمخانه ساختن، تحفهی فرهنگ غیر اسلامی است که دامنگیر مسلمانان شده است.
چنانکه بیان گردید، خانواده خود در پرتو ازدواج تشکیل میشود و از جمله اهداف بیواسطه ازدواج، تشکیل خانواده است. اما اهداف با واسطهی ازدواج به قرار ذیل است:
- محبت و مودت نسبت به همسر و فرزندان
قرآن کریم با انتساب «آرامش و سکون» به ازدواج، آن را هدف مستقیم ازدواج بیان مینماید: «خلق لکم من انفسکم ازواجاً لتسکنوا الیهاً ...» (روم، 21) بر طبق این معنا، هدف از ایجاد زوجیت با همسرانی از جنس خود، همانا «آرامش و سکون» است؛ ولی آنگاه که از«مودت و رحمت» به عنوان اهداف بعدی نام میبرد، آنها را در یک ظرف ارتباطی میجوید و لذا با لفظ «بینکم» این هدف را بیان میکند. از این شکل بیان میتوان به دست آورد که «آرامش و سکون» هدف مستقیم و «محبت و مودت»، هدف غیر مستقیم ازدواج هستند و در یک شکل ارتباطی خاص، به نام خانواده تعقیب میشوند. پس «مودت و محبت» نیز از جملهی اهداف ازدواج هستند که در قالب روابط خانوادگی (بینکم) قرار میگیرند.
اسلام تنها به نیازهای جسمی انسانها توجه ندارد، بلکه به نیازهای روحی، روانی و معنوی انسانها نیز توجه دارد. یکی از این نیازها، نیاز به محبت و مهربانی است. این نیاز را اسلام در خانواده تأمین مینماید. لذا از جمله اهداف مستقیم ازدواج، تشکیل خانواده و از جمله اهداف با واسطهی آن، تأمین محبت، مهربانی و مودت همسران و فرزندان نسبت به یکدیگر و دیگران است. این اهداف باید در فضای خانواده فراهم شود. اگر خانواده به بر آوردن این نیاز اقدام نمود، جامعه لبریز محبت میشود و هرگز دچار کمبود و کاستی در محبت نخواهد شد و از تمام مفاسد این کاستی در امان خواهد ماند.
- تولید مسلمان کارآمد
در ابتدا لازم به یادآوری است که پرورش نسل پاک و برخوردار از طهارت، هدف مستقیم ازدواج است و برای رسیدن به آن، ازدواج تنها راه است تا در پرتو عقدی شرعی، نسلی پاک و سالم تولید شود؛ لذا این هدف جزء اهداف مستقیم ازدواج بیان میشود. اما اسلام تنها به تولید کمی مسلمانان فارغ از فاکتورهای کیفی بسنده نمیکند؛ بلکه درصدد پرورش انسانهایی آگاه و کارآمد است و این هدف همانند اهداف پیشین تنها از رهگذر خانواده به دست میآید؛ چرا که عواملی بیش از ازدواج در رسیدن به آن نقش دارند و ازدواج تنها زمینهساز آن است. براین اساس مشاهده میشود که اسلام برای رسیدن به این هدف، مسئولیتهای فراوانی را بر عهدهی خانواده میگذارد. بیتردید هر مسئولیت سپاری برای رسیدن به هدفی انجام میگیرد. در اینجا نیز این مسئولیتها به منظور نیل به «تولید نسل آگاه و مسلمان کارآمد»، بر عهدهی خانواده نهاده شده است. از جملهی مسئولیتهای سپرده شده به خانواده، همانا دانش آموختن (نک. عندلیب، 1422ق: ج2، ص31، ح1619)، قرآن آموختن (نک. همان: ج1، ص502، ح1482)، آموزش عقاید، احکام و مقررات دین (نک. همان: ج2، ص29، ح1608)، حرفهآموزی (همان: ج2، ص33، ح1628) آموزش آداب و سنن مسلمانی (همان: ج2، ص85، ح1789) و... است. گرچه امروز، برخی از این وظایف را دولت یا نهادهای دیگر اجتماعی بر عهده دارند، ولی این موجب سلب مسئولیت از خانواده نمیشود. لذا با وجود تعهد این سازمانها و نهادها، در صورت عدم فراهم شدن اهداف فوق، خانواده مسئول شناخته شده و مورد مؤاخذه قرار میگیرد. همچنان که اگر این نهادها آموزشهای فوق را بر اساس منابع و آموزههای اسلام ارائه نکنند، خانواده مسئول خواهد بود. مقصود آن است که این آموزشها به هدف تولید مسلمان آگاه و کارآمد منتهی شود وگرنه ضرورتی برای سنگین ساختن بار مسئولیت خانواده وجود ندارد.
با انجام این مهم، اهداف بعدی همانند: شکوفاسازی استعدادها، ایجاد روحیهی تعاون، همکاری، همدلی و همراهی، تأمین سعادت فردی، پرورش حس مسئولیتپذیری، رشد و تکامل شخصیت انسانی، هدایت به حق و حقیقتطلبی که خود از اهمیت خاصی در دیدگاه اسلام بر خوردار است، نیز فراهم میشود. پس اسلام هیچ هدفی را فراموش نکرده و در پرتو خانواده به تمام اهداف خود از ازدواج دست مییابد. به این ترتیب و بر این اساس، جایگاه اهداف و ارتباط و تعامل آنها با یکدیگر و تأثیر و تأثر آنها نیز معین میشود که اسلام احساس تعهد را در برابر دین، ارزشهای دینی و انسانی میخواهد، همانگونه که رشد و تکامل انسان و شکوفاسازی استعدادها، همدلی و تعاون و... را فارغ از تعهد دینی نمیجوید. اسلام اهداف خود را از ازدواج، که همان تربیت انسان کامل کار آمد مسلمان است، در خانواده، آن هم در خانوادهای بناشده بر پایهی تعالیم اسلام میطلبد.
2- پرورش نسل سالم و پاک
از جمله اهداف مهم و خطیر اسلام از ازدواج، پرورش نسل سالم و پاک است. اسلام اگر خواهان بنای مدینهی فاضله میباشد که اینگونه نیز هست و اگر در اندیشه سعادت جامعهی انسانی است که اینچنین میباشد و اگر... این مهم جز با تربیت انسانهای سالم و پاک ممکن نمیشود. بنابر اندیشهی اسلام، هرگز بیوجود انسانهای سالم و پاک، نمیتوان جامعهی پاک بنا نمود و مدینهی فاضله پیریزی کرد و جز از رهگذر ازدواج، نمیتوان به این آمال رسید. تنها ازدواج مطابق با قوانین و شرایط اسلام است که میتواند این انتظار را برآورده سازد.
به منظور رسیدن به این هدف، اسلام شرایط خاصی را برای ازدواج در نظر میگیرد. این شرایط بسیار متنوع است؛ چرا که به واسطهی اهمیت این هدف، اسلام حتی شرایط تغذیه، حالات روحی و... موثر را از نظر دور نداشته است؛ لذا به رعایت برخی امور و اجتناب از بـرخی عوامل موثـر دیگر توصیه مینماید. (الحر العاملی، 1403ق: ج14، صص50-68) به عنوان نمونه، اسلام از ازدواج با فرد شراب خوار و بد اخلاق، کم خرد و احمق نهی مینماید. (همان: صص59-53) قابـل توجه اسـت که در بـرخی از اسناد اسلامی توصیه شده است که اگر با این افراد تن به ازدواج دادید، از آنها بچهدار نشوید. (رک. همان: ص57 ، باب 34) این توصیه از طرف منابع اسلامی نشان میدهد که این شرایط حداقل به منظور تولد نسل سالم و پاک مورد نظر اسلام قرارگرفته است. همچنان که در برخی اسناد، به این هدف عالی ازدواج توجه صریح شده و به شرافت خانوادگی به عنوان یک شرط اساسی مینگرد و میفرمایند: «تزوجوا فی الحجر الصالح، فان العرق دساس»، «با خاندانی صالح ازدواج کنید، زیرا عرق (ژن) دساس و بسیار تأثیرگذار است.» (طبرسی، بیتا: ج1، باب 8 ، ص373)
3- حفظ عفت و حیای فردی و اجتماعی
توجه به صفات برجستهی انسانی و زمینهسازی به منظور تأمین آنها، از جملهی اهداف مهم و خطیری است که اسلام از طرق مختلف در صدد تأمین آنها است. عفت و حیا از جملهی این صفات میباشند که یکی از راههای تأمین این صفات و سجایا، ازدواج است. اسلام با تشریع و تبلیغ ازدواج، به دو شکل مسیر نیل به این هدف را هموار میسازد: یکی از این جهت که ازدواج را بهترین و طبیعیترین راه تأمین نیازهای جنسی معرفی میکند. اسلام با ابراز این اندیشه نه تنها به ازدواج به عنوان عملی پست نگاه نمیکند، بلکه آن را عملی با ارزش، مقدس و شایستهی ثواب تلقی مینماید و با ارائهی این گونه تلقی از ازدواج، مسیر صحیح پاسخ به نیازهای جنسی را معرفی و ترویج میکند تا آدمی را از پرتگاه رفتارهای جنسی بیضابطه دور ساخته و به این نوع رفتار او نظم و قانون بخشد و از رهگذر قانونمندسازی رفتارهای جنسی، عفت و حیا را به جامعهی بشری ارزانی نماید. مسیر دومی که اسلام برای رسیدن به هدف عفت عمومی پیش میگیرد، همانا تشریع قوانین خاص در محدودهی درونی ازدواج است. یعنی اگرچه ازدواج را مسیر نیل به عفت و حیا میداند، ولی به گونهای ازدواج را ترویج و تشریع نمیکند که خود تهدیدی برای عفت اجتماعی محسوب شود و افراد هرزه در قالب ازدواج به اهداف زشت خود برسند و عفت عمومی را به یغما برند. در واقع، اسلام با پیش گرفتن مسیر تعادل نه راه ازدواج صحیح را به روی نیازهای بشر بسته است تا به بیراهه رود و عفت را پایمال سازد و نه با نگاه افراطی به ازدواج، خود ازدواج را وسیلهای برای بی عفتی قانونی دیگران قرارداده است تا در قالب ازدواج به اهداف پلید خود برسند.
4- تأمین آرامش و سکون دل
آرامش بخشیدن به نهاد ناآرام و دل بیقرار انسان، نیازمند ارتباط با جنس مخالف است که اسلام آن را با ازدواج برای افراد تأمین مینماید. آدمی در مراحل مختلف حیات خود به مرحلهای میرسد که افزون بر نیازهای جسمی و جنسی، خود را نیازمند ارتباط با جنس مخالف میبیند. این نیاز به گونهای است که حتی با ارضای نیاز جنسی هم برطرف نمیشود و آدمی حتی در حالیکه به تمایلات جنسی او پاسخ قانع داده شده است، باز هم احساس کمبود ارتباطی و همنوایی با جنس مخالف را دارد. این نیاز، در برخی مواقع، آنقدر شدید میشود که تمرکز و آرام و قرار را از دل انسان سلب مینماید. تنها عاملی که میتواند به این انسان بیقرار، آرامش بخشد و وی را به ساحل امن سلامتی روحی و روانی مسکن دهد، ازدواج است. اسلام هم یکی از اهداف ازدواج را پاسخ به این نیاز درونی معرفی مینماید و تأمین آن را از جملهی آیات و نشانههای خداوند میشمارد: «و من ایاته ان خلق لکم من انفسکم ازواجا لتسکنوا الیها...» (روم، 21) «از نشانههای خداوند این است که همسرانی را از جنس خودتان برای شما آفرید تا در کنار هم آرامش یابید.»
آرامش و سکون، نیاز همیشگی انسانها است. انسان جز در ظرف روانی آرامش و قرار، قادر به انجام فعالیت نیست و تنها در این صورت میتواند به اهداف خویش برسد و حتی وجود خویش را حفظ نماید. چه روی دیگر سکهی آرامش و قرار، اضطراب و آشوب است. دل آشوبزده و انسان مبتلا به اضطراب، سلامت خود را در معرض تهدید میبیند تا چه رسد که در پی اهداف زندگی خود برآید. آدمی هیچگاه از اضطراب استقبال نکرده و همیشه از آن گریزان است؛ چرا که آن را بزرگترین تهدید برای خود میداند. اسلام با تشریع ازدواج و تأمین آرامش و قرار، بزرگترین خواستهی بشر را به او هدیه داده است. با تأمین «آرامش و سکون»، کلید سلامت روح و روان در اختیار آدمی قرار میگیرد و مسیر تکامل و تعالی به روی وی باز میشود.
اهداف مذموم ازدواج از دیدگاه اسلام
اسلام تنها به بیان اهداف مثبت و مورد پذیرش ازدواج نمیپردازد، بلکه در کنار بیان اهداف عالی ازدواج، مسلمانان را از ازدواج به منظور رسیدن به برخی اهداف نامناسب و زشت بر حذر میدارد. براین اساس، اسلام ازدواجهایی را که به منظور کسب مال و ثروت، فخرفروشی، خودنمایی، رسیدن به موقعیت و منزلت اجتماعی و دنیوی و صرفاً ارضای غریزهی جنسی انجام میپذیرد، سخت نکوهش مینماید. به این ترتیب میتوان گفت که اسلام تنها با نظر ایجابی به ازدواج نگاه نمیکند و تنها به بیان اهداف ایدهآل ازدواج اکتفا نمینماید، بلکه از ازدواج به قصد رسیدن به اهداف ناپسند و نادرست نیز ممانعت مینماید و به مسلمانان توصیه میکند که تنها به منظور رسیدن به اهداف مقدس و متعالی بیان شده به سراغ ازدواج بروید و به آنها هشدار میدهد که اگر به منظور آن اهداف مطرود ازدواج کنید، به آن اهداف نمیرسید و اگر هم آنها تأمین شوند، سعادتآفرین نیستند و موجب گرفتاری خواهند بود.
ازدواج در مسیحیت
قبل از توصیف و تبیین فلسفه و بیان اهمیت و اهداف ازدواج در آیین مسیحیت، توجه به سه نکته ضرورت دارد:
الف)- در این بررسی، همانگونه که در توصیف اسلام گذشت، به نظریه و دیدگاه دینی مسیحیت در خصوص ازدواج به عنوان دین الهی پرداخته میشود و به فرهنگ رایج و آداب و رسوم متداول در بین مسیحیان در ازدواج توجه نمیشود. به بیان دیگر، آنچه در این نوشتار به تطبیق و مقایسه گذارده میشود، فرهنگ رایج و آداب و رسوم بومی و اجتماعی متداول و مرسوم در جامعهی مسیحی نیست؛ بلکه آموزههای برگرفته از منابع اصیل و متون قابل استناد مسیحیت میباشد که با تعالیم برگرفته از متون اسلامی مقایسه میشود.
ب)- در این موضوع، مقایسه صرفاً بر مبنای آموزههای مستند به متون دینی صورت گرفته و تحلیل تحلیلگران و پژوهشگران در مورد متون اسلامی و مسیحیت، مبنای تطبیق قرار نگرفته است و بر پایه تحلیلهای انجام شده تطبیق انجام نمیشود؛ لذا تطبیقها بر اساس معارف برگرفته از منابع دینی انجام میگیرد.
ج)- در بررسی نظریه اسلام، ابتدا به فلسفه و علل ازدواج پرداخته شد؛ ولی در بررسی دیدگاه مسیحیت، اهمیت و جایگاه ازدواج بر مبحث علل و فلسفه ازدواج مقدم گردید. این اختلاف در بررسی، محصول مقایسه و تطبیق است که جدای از آشنایی با جایگاه ازدواج در مسیحیت نمیتوان به سراغ علل و فلسفهی آن رفت؛ زیرا در سطور بعدی روشن خواهد شد که مسیحیت بعد از ناتوانی در حفظ طهارت و پاکی، ازدواج را تشریع مینماید و ازدواج در این آئین از یک جایگاه دست دومی برخوردار است.
الف- اهمیت و جایگاه ازدواج در مسیحیت
1- تقدیس ازدواج
مسیحیت با معرفی ازدواج به عنوان یکی از آیینهای مقدس و شعائر دینی، جایگاهی خاص برای ازدواج قائل است. در الاهیات مسیحی شعائر دینی آدابی هستند که به واسطهی آنها فیض خداوند از طریق نامرئی به انسان میرسد. (مولند، 1381: ص37) نزد مسیحیان شعار مذهبی عبارت است از یک عمل محسوس که به موجب تأسیس الهیاش تنها شکل و صورت نیست؛ بلکه چیزی است که در نجات و تقدس انسان اثر دارد. (همان: ص66) هر شعاری یک شکل مرئی و محسوس از فیض نامرئی به شمار میرود. مسیحیان کاتولیک رم، هفت شعار را به رسمیت میشناسند که ازدواج یکی از آن شعائر است.[ii] آن هفت شعار عبارتند از: تعمید، توبه، تایید (تثبیت ایمان)، عشای ربانی، تدهین نهایی، اعتراف و ازدواج. از بین این گروه شعائر، پنج شعار اول، برای سلامت روح هر فرد مسیحی انجام میشود؛ در حالیکه دو شعار اخیر، یعنی اعتراف و ازدواج برای خدمت به کلیسا و تشکیل خانواده انجام میپذیرد. (همان: صص67-66)
ازدواج مقدس[iii] تنها شامل تشریفات ازدواج که صرفاً عمل تقدیسی است، نمیشود؛ بلکه پیمان میان زن و شوهر و اموری را که ازدواج با آنها تکمیل میشود را نیز شامل میشود. از نظر تاریخی، مدرک ازدواج به عنوان یک آیین مذهبی، به کتاب مقدس برمیگردد که از آن به «سر عظیم» تعبیر میکند.[iv] سر عظیم به ارتباط میان زن وشوهر اشاره دارد. زندگی زناشویی صفت شعاری خود را از این عقیده گرفته است که نمونهای زمینی از یک حقیقت آسمانی است. (همان: ص80)
بر این اساس، ازدواج در مسیحیت یک پدیده طبیعی و صرفاً عملی دنیوی و انسانی تلقی نمیشود؛ بلکه جایگاهی آسمانی و برتر از حیات دنیوی دارد. شاید بتوان گفت که ازدواج در مسیحیت تنها برآورنده نیازهای مادی نیست و به قصد رسیدن به این هدف یا به منظور تأمین اغراض دنیوی ـ تا چه رسد به اهداف غریزی و حیوانی ـ انجام نمیپذیرد. البته پروتستانها معتقدند، این شعائر جزء ضمائم گزینشی در زندگی مسیحیـان اسـت که هـر کـس بخواهـد میتوانـد آنها را بپذیـرد یا رهـا کنـد. چـون پروتستانها به نیت بیش از عمل اهمیت میدهند، معتقدند رستگاری موهبتی است که از جانب خداوند اعطا میشود نه از راه برگزاری شعائر مقدس مانند ازدواج. (مکآفی برون، 1920م: ص285)
2- ازدواج اتحادی دایم و ناگسستنی
در مسیحیت، ازدواج نشانهی محبت خداوند به بشریت است و به وسیلهی این عمل، زن ومرد اتحادی مقدس و غیر قابل انفصال بر قرار میکنند. در واقع، در مسیحیت ازدواج عبارت است از یکی شدن محبت دو شخص که با یکدیگر برای زندگی مشترک همراه با امانتداری متقابل و همکاری متعهد میشوند.(همان: ص286) مسیحیان هنگام ازدواج متعهد میشوند که یکی شدن مرد و زن را نشانهی آشکاری برای محبت خدا به بشر و محبت مسیح به شاگردانش قرار دهند. به همین علت، مسیحیان ازدواج را التزام و تعهد در طول زندگی میشمارند و با طلاق و تجدید فراش در زمان حیات همسر مخالفند. (میشل، 1377: ص95)
در مسیحیت، دو عنصر ماهیت ازدواج را فراهم میآورد؛ قداست آسمانی و الهی و ناگسستنی بودن پیمان منعقد شده. پس ازدواج در مسیحیت یک نوع پیمان دایم و تعهد پایدار آسمانی است که نشان از محبت خداوند دارد. این تعهد آسمانی و الزامآور، هرگز قابل گسستن و نقض نیست. در انجیل، طلاق زن و ازدواج مجدد زن، در حکم زنا به شمار میرود. در انجیل متی پیرامون طلاق چنین آمده است: هر کس زن خویش را بدون آن که خیانت از وی دیده شود، طلاق دهد و آن زن هم دوباره شوهر کند، آن مرد مقصر است، چون باعث شده، زنش زنا کند و مردی هم که با این زن ازدواج کرده، زناکار است. (وکیلی، 1375: صص48-47)
3- تجرد عامل تقرب به خدا
اگرچه ازدواج در مسیحیت پدیدهای مقدس محسوب شده و سرّ عظیم نامیده میشود، اما در برابر آن عزوبت و تجرد و دوری گزیدن از ازدواج امری پسندیدهتر است. شخص مجرد، با تمام توان به خدمت خداوند میرسد و با کم کردن مشغلههای دنیوی و زندگی، خود را شبیه عیسی (ع) و مریم مقدس (ع) میسازد. (پطرس، 1882م: ص345)
بنابر دیدگاه انجیل، ازدواج تنها وسیلهای جهت دفع شهوت و جلوگیری ازمعصیت است و خود ارزشمند نیست. اگرچه از ازدواج به عنوان آیین مقدس یاد میشود، ولی این قداست ذاتی ازدواج نیست؛ بلکه نگاه به ازدواج به عنوان وسیله ای جهت حفظ پاکی و تامین نیازهای جسمی است. لذا در صورت آلودگی به حرام، ازدواج مستحب میشود وگرنه اگر کسی بتواند شهوت خود را کنترل کند، بهترین عمل عزوبت، بتولیت و عدم ازدواج است. چون عزوبت نزد خداوند، از ازدواج بهتر است. پس برای افرادی که نمیتوانند پاکی و طهارت خود را حفظ کنند و آلوده میشوند، ازدواج خوب است؛ ولی اگر ازدواج نکنند، خوبتر است؛ چون در ازدواج، انسان به فکر ارضا و تحصیل رضای همسر است؛ درحالیکه شخـص غیر متـزوج پیوستـه در پی تحصیـل رضـای پروردگار است. (سکری سرور، بیتا: ص68)
در این رابطه به بعضی از بیانات «پولس» اشاره میشود:
ـ «اما دربارهی آن چه به من نوشته بودید، مرد را نیکو آن است که زن را لمس نکند؛ لکن به سبب زنا هر مرد زوجه خود را بدارد، ... به مجردین و بیوه زنان میگویم که ایشان را نیکو است که مثل من بمانند، اگر پرهیز ندارند، نکاح کنند؛ زیرا که نکاح از آتش هوس بهتر است.» (رساله اول پولس به قرنتیان،7/10-1)
ـ «شخص مجرد در امور خداوند میاندیشد که چگونه رضامندی خداوند رابجوید و صاحب زن در امور دنیا میاندیشد که چگونه زن خود را خوش سازد.» (همان:40-
7/32)
به بیان دیگر، اصل اساسی آن است که آدمی رهبانیت پیشه کند (چه مرد و چه زن)؛ ولی از آنجا که این کار غیر ممکن است، ازدواج اجازه داده شده است. از باب جمع بین ارزش بودن رهبانیت و ضرورت حفظ خود از گناه، ازدواج با یک نفر مباح دانسته شد؛ یعنی رویآوری به ازدواج فقط برای پاسخ به ضرورتی است که از راه عزوبت نمیتوان آن را فراهم نمود؛ چه گزینهی اول عزوبت است؛ لذا در بهرهمندی از ازدواج باید به قدر ضرورت اکتفا نمود؛ چرا که ازدواج راه فرار از آتش هوس دانسته شده است، (رک. رساله اول پولس به قرنتیان، 7/10-1) نه مسیر رسیدن به ملکوت و آدمی برای فرار از آتش خلق نشده بلکه برای رسیدن به کمال - ملکوت- به دنیا آمده است. بر این اساس، در این مسیر فرعی یعنی ازدواج دیگر تعدد و تجدید راه ندارد و برای هیچیک از زن و مرد ازدواج مجدد ممکن نیست؛ مگر آنکه یکی از دو زوج بمیرد و طلاق در صورتی ممکن میشود که یکی از دو زوج از مسیحیت خارج شود. (شبلی، 1993م: ج2، ص 198) بر اساس احکام و مقررات ازدواج در مسیحیت، باید زوجین هر دو مسیحی باشند تا بتوانند با هم ازدواج کنند و لذا اگر بعد از ازدواج یکی از آن دو از مسیحیت خارج شود، باید از هم جدا شوند. (سکری سرور، بیتا: ص69)
به عقیده برخی مجامع[v]، کسیکه اقدام به ازدواج میکند، طریق راحت و آسانی را که اغلب مردم برمیگزینند، انتخاب کرده است؛ اما کسی که عفت پیش میگیرد، راه برتر و سزاوارتری را برگزیده و همانند ملائکه شده است. کسی که ازدواج میکند سزاوار سرزنش نیست؛ لکن از آن نعمتی که با عفت به آن میرسد دور میماند. راه عزوبت، کوتاهترین راه رسیدن به ملکوت است. حتی در مجامع بیان شده که ازدواج مانع ورود به ملکوت خداوند است. (سکری سرور، بیتا: ص69) با عنایت به این سخن، مقدس شمردن ازدواج در مسیحیت هرگز به معنای ارزش ذاتی ازدواج نیست. ارزش ذاتی و اساسی برای عزوبت است و چون با عزوبت میتوان به ملکوت رسید نه با ازدواج، ازدواج وسیلهای است جهت فرار ازآتش هوس نه تامین اهداف عالی و لذا عزوبت انتخاب خواص و برگزیدگان است وعموم مردم چون از عزوبت عاجزند به ازدواج روی میآورند.
ب- فلسفه ازدواج در مسیحیت
1- علت اساسی تشریع ازدواج
- حفظ پاکی و طهارت
بر پایه آنچه گذشت، میتوان گفت که در مسیحیت دو سطح از پاکی مورد نظر است:
- پاکی از زنا و روابط جنسی نامشروع
-پاکی از ارتباط با جنس مخالف؛ هر چند در قالب آیین مذهبی و شعائر دینی همانند ازدواج صورت گیرد.
مقصود اولی و اساسی در دیدگاه مسیحیت، تأمین و حفظ پاکی نوع دوم است. لذا کسی که بتواند خود را بر اساس تعریف دوم، از آلودگی و ناپاکی مصون بدارد و پاکی نوع دوم را برای خود فراهم آورد، هرگز نباید به سراغ ازدواج برود. این گروه که از دیدگاه مسیحیت، انسانهای برتر و برگزیده تلقی میشوند، نیازمند ازدواج نیستند و برای آنها ازدواج تشریع نشده و نخواهد شد تا از علل و فلسفهی آن سخن گفته شود. ازدواج برای افرادی تشریع شده و میشود که نمیتوانند پاکی نوع دوم را برای خود فراهم آورند. از این رو به کشیشان ـ به عنوان برگزیدگان ـ حق ازدواج داده نمیشود. چه دادن حق ازدواج به کشیشان، سبب تصفیه اخلاق عمومی خواهدشد. (دورانت، 1373: ج6، ص26)
بنابراین، ازدواج در مسیحیت، بعد از ناتوانی از تأمین پاکی نوع دوم تشریع شده است و فلسفهی آن، حفظ و تأمین پاکی نوع اول است تا انسانها به زنا و روابط نامشروع مبتلا نشوند. از این رو، بعد از منع کشیشان از ازدواج میگویند، صیغهگیری کشیشان، شورشی بهجا و بر حق، علیه این قانون سخت و خشن است. (همان: صص 27-26)
به بیان دیگر، در مسیحیت ازدواج به خودی خود مطلوب نیست و انتخاب و گزیده اول مسیحیت نمیباشد تا برای خود ازدواج به عنوان ازدواج، فلسفه بیان شود؛ بلکه عزوبت و تجرد که نقطهی مقابل ازدواج است، گزیدهی نخست مسیحیت است. پس بنابر قاعده باید برای عزوبت فلسفه و علت بیان شود نه برای ازدواج. اما از آنجا که عزوبت نمیتواند اهداف دست اول مسیحیت را ـ همانند پاکی از ارتباط با جنس مخالف و رهبانیت ناب ـ تأمین نماید، به سراغ ازدواج میآید تا بلکه بتواند به برخی از سطوح پایینتر اهداف خود دست یابد.
2- علت فرعی تشریع ازدواج
- نجات و رستگاری
در مفهوم شعائر چنین میگویند: شعائر جهت رسیدن فیض خداوند به انسان از طریق نامریی هستند؛ یعنی این شعایر کمک خداوند که برای نجات بشر لازم هستند را به وجود میآورند. (زیبایینژاد، 1382: ص315) ازدواج که یکی از این شعائر میباشد، از این قاعده خارج نیست. لذا مسیحیان معتقدند، شعائر برای نجات و رستگاری ضروری هستند. البته در نحوهی تأثیر این شعائر در رستگاری، اختلاف نظر دارند. کاتولیکها میگویند: بدون بهرهمندی از این شعائر، نجات برای هیچکسی ممکن نیست و برای رسیدن انسان به نجات و رستگاری تشریع شدهاند؛ ولی پروتستانها تأثیر این شعائر را در حد به نمایش در آوردن رستگاری و نجات میدانند یا آنها را در صحه گذاردن بر نجات و رستگاری موثر میدانند و عامل اصلی را ارادهی خداوند میشمارند. (مک آفی برون، 1920م: ص286)
در هر حال، ازدواج برای تأمین نجات و رستگاری انسانها آورده شده است؛ چه انسان خود این تأثیر را به دست خود فراهم آورد یا با وسیلهسازی از خداوند بخواهد که این موهبت را به وی عطا کند.
با توجه به فلسفه نخست و اینکه عزوبت در مسیحیت گزیده و برتر است، قابل ذکر است که راه اول نجات و رستگاری، همانا رهبانیت و عدم ارتباط با جنس مخالف ـ عزوبت و بتولت ـ است و ازدواج راه اول و گزیدهی نخست، جهت رسیدن به رستگاری و نجات نیست؛ حتی اگر در قالب روشهای شرعی و قانونی باشد. بر این اساس، اگر فلسفهی ازدواج، نجات و رستگاری بیان میشود، باز هم به عنوان فلسفه و چرایی دوم است. لذا در فرض ناتوانی از رهبانیت برای رسیدن به رستگاری، ازدواج به عنوان راه بدیل تشریع و به عنوان یک شعار معرفی شده است.
ج- اهداف ازدواج از دیدگاه مسیحیت
در نزد مسیحیان، ازدواج اهداف متعدد و متنوعی را تعقیب میکند که به اهداف مهم آن اشاره میشود:
1)- پیدایش فرزندان شایسته و پاک
از اساسیترین اهداف ازدواج در نزد مسیحیان، پیدایش فرزندان شایسته و برخورداری از نسل پاک و پارسا است. تنها راه پیدایش نسل پاک و شایسته، ازدواج و تشکیل خانواده است. لذا این ازدواج باید با رعایت شرایط معین شده همراه باشد تا بتواند به اهداف خود برسد. مثلاً ـ بنابر عقیدهی برخی از مذاهب مسیحی ـ از جملهی این شرایط، آن است که باید عقد ازدواج خوانده شود و صرف رضایت طرفین کفایت نمیکند و حتی این عقد باید توسط کشیش اجرا شود (سکری سرور، بیتا: ص92) یا زوجین هر دو باید مسیحی و از یک مذهب باشند و اختلاف مذهب زن و شوهر، یکی از موانع ازدواج به حساب میآید. (مولند، 1381: ص123)
2)- اهتمام به کثرت نسل
«مقصود خداوند برای زوج ازدواج کرده این بود که با تولید نسل، فرزندان زیاد شوند.» (متی 6-4: 19)
مسیحیت به تکثر نسل اهتمام جدی دارد و از محدود کردن آن امتناع میورزد. ازدواج برای سلامت امت مسیح، لازم است و دلیل بر ایمان به خدا و اعتقاد به عنایت خداوند و سبب جلب خوشحالی خانواده میشود؛ لذا در ممالکی که مسیحیت در اقلیت قرار دارند، اهتمام به کثرت نسل بیشتر است. (شبلی، 1993م: ج2، ص197)
3)- ایجاد محبت و وفاداری و یکی شدن زوجین
ازدواج خود نشانهی محبت خدا به بشریت است. مزدوجین برای تولید مثل، تربیت فرزندان و رشد آنان در فضای ایمان و محبت به خدا تلاش میکنند. در واقع ازدواج رمز و نشانهای بشری از شیوهی رفتار خداوند با انسان به شمار میرود. همانگونه که خداوند انسانها را دوست میدارد، در اینجا نیز به این امر اهتمام دارد و از مزدوجین تعهد میگیرد تا با یکی شدن، نشانهی آشکاری برای محبت خدا به بشر و محبت مسیح به شاگردانش قرار دهند. (میشل، 1377: ص95) لذا باید خانواده را کانونی از محبت خدا قرار دهند تا در پرتو این کانون محبت، فرزندان رشد کنند.
4)- ایجاد پیوند ناگسستنی
از دیدگاه مسیحیت، ارتباطی که دو زوج در ازدواج با یکدیگر برقرار میکنند، عمیقترین رابطهای است که دو انسان میتوانند با همدیگر برقرار کنند. خداوند ازدواج را به وجود آورد تا نه تنها از لحاظ جسمی، عاطفی، عقلانی و اجتماعی، بلکه در زمینهی روحانی نیز، بین دو انسان اتحادی صمیمی و عمیق برقرار شود. (استات، بیتا: ص42) اهتمام مسیحیت به این هدف، آنقدر زیاد است که هر گونه عملی که منجر به گسستن پیمان ازدواج شود، محکوم شده است. لذا به هیچ وجه جدایی، طلاق و تعدد زوجات را تجویز نمیکند و آنها را از محرمات میشمارد. به عنوان نمونه، در زمان «پیوس یازدهم»، سقط جنین، جلوگیری از بارداری و طلاق که به عنوان عوامل سست کننده ازدواج تلقی میشوند، محکوم شد. (زیبایینژاد، 1375: ص126) افزون بر توصیههای اکید دینی در مراسم ازدواج نیز، کشیش کلماتی را تکرار میکند که به این پیوند استحکام میبخشد. مثلاً به زوجین میگوید که این جملات را با هم تکرار کنند: «در خوشیها و ناراحتیها، در غنا و فقر، در بیماری و سلامتی (همدیگر را) دوست میداریم و گرامی میداریم تا وقتی که ما دو نفر زندهایم.» (کاکس، 1378: ص116)
5)- تشکیل خانواده
یکی دیگر از اهداف ازدواج از دیدگاه مسیحیت، تشکیل خانواده است. مسیحیت برای بقای نسل، تنها به قوانین ازدواج اهتمام ندارد؛ بلکه استمرار نسل و آیین مسیحیت را در تولید فرزندان و در فضای خانواده میجوید. بر این اساس مسئولیت پرورش نسل را به آن میسپارد. تربیت نسل، وظیفهی خانواده و حق اجتماع است. در خانواده باید تعاون و همکاری در تمام شئون حیات، حاکمیت داشته باشد تا بتواند در پرورش نسل موفق باشد. ازدواج هستهی اصلی تشکیل خانواده است و خانواده نیز از دیدگاههای مختلف تربیتی، اجتماعی، اقتصادی و... اهمیت دارد.(منصور، 1999م: صص158-157)
بنابر دیدگاه مسیحیان کاتولیک، نه تنها به دنیا آوردن فرزند، بلکه حق اساسی و وظیفهی تربیت و تعلیم شایسته آنها از خصوصیات و اهداف ازدواج است. (برانتل، 1381: ص242)
منبع:خبرگزاری فارس
دختران و پسران بخوانند
زوج مناسب برای دخترخانم ها
دخترهایی که دور هم جمع می شوند و تمام مشغول پچ پچ کردن هستند بدانند که با غیبت کردن از چشم همه می افتند. در ضمن دخترهایی که در مواجهه با پسرها مشکل دارند فردا در زندگی زناشویی شان هم این مشکلشان از بین نخواهد رفت.
اگر هم هنگام صحبت با کسی از روی خودنمایی غُلوی کردی یا واقعیت را پنهان! دیر یا زود واقعیت ها معلوم، و از محبوبیت کم می شه.
اگر با پسری آشنا شدی سعی کن همیشه رعایت ادب را کرده او را با شما خطاب کنی و سَرِ شوخی را راحت باز نکنی. مگر خودت نگفتی که پسرها اغلب بی ظرفیت هستند؟
پس تو لطفا در این امر پیش قدم مباش. آهان راستی! شوخیِ جلف کردن با شوخ طبع بودن فرق دارد.
با او زیاد صحبت کن!
از آرزوها و عقایدش سوال کن!
از وضعیت خانوادگی و روابطش در خانه جویا شو!
هرچه بیشتر با هم صحبت کنید، هم از شخصیت و ایده آل هایش باخبر می شوی و هم او احساس اهمیت کرده و از بودنِ با تو لذت می برد.
در مقابل انتظار داشته باش!
که اگر هم کمی پرحرفی کردی، حوصله اش سر نرود. فقط پسری که حوصله این کار را دارد صبر خواهد داشت که روزی با تمام کج رفتاری هایت مدارا کند.
زوج مناسب برای آقا پسرها
وقتی با دختری نامزد شدی؛ هرچه بیشتر او را دوست داری کمتر سعی کن به او به گونه ای نزدیک شوی که بعدا پشیمان بشوی. اگر هم به هر علتی هم این کار را کردی؛ مطمئن باش او از چشمت خواهد افتاد. حالا هرچقدر هم که همدیگر را دوست داشته باشید.
اگر از کسی خوشت آمد، لطفا همان اول ببین که آیا تصورش را می کنی که روزی با او زندگی کنی؟ وگرنه تکلیفت را سریع با او مشخص کن و سرکارش نگذار! چون که، زن ها و مردهای زیادی در این دنیا هستند که همیشه فکر می کنند اگر آن زمان اشتباه را نمی کردیم، امروز سرنوشتمان این نمی شد که داریم.
در ضمن در دوران نامزدی دو نکته را همیشه در نظر داشته باش و به او هم یادآور شو:
1-شما نامزد همدیگرید نه مالک یکدیگر
2-خاتمه نامزدیتان (به هر دلیل) خاتمه زندگی تان نیست.
تا هم در این زمان با هم بهتر کنار بیایید و هم در زندگی آینده تان از این مشکلات نداشته باشید.
پسرهای امروزی: درست نمی دانند که تا چه حدی اخلاق پدر را به ارث ببرند. همه جا پول خرج کنند، و (نه) روی حرفشان نیاید. اما چیزی که مشخصه اینه که دخترهای امروزی، مادرهای سابق نیستند. واقعا که «برابری» در روابط هم خیلی قشنگ تره.
برگرفته از کتاب زوج مناسب
نوشته: افشین کیهان نیا
منبع:راه کمال شماره 29مجله روانشناسی خانواده
راه کارهایی برای ازدواج مجدد
ازدواج به خودی خود عملی دلهره آور است، اما وقتی قرار باشد با کسی که همسر اول خود درا از دست داده ازدواج کنید، خود مشکلات و مسایلی را به همراه دارد که در هیچ کجای تاریخ نوشته نشده است. اگر قصد ازدواج مجدد دارید مقاله ی زیر به شما راه کارهایی را نشان می د هد.
گذشته را پنهان نکنید
نادیده انگاشتن غم و سوگ همسرتان جلو هیچ چیز را نمی گیرد. فقط باعث می شود او تا آخر عمر در سوگ باقی بماند! پس بهتر است به همسرتان فرصت کافی برای حرف زد ن در مورد مرحله سوگ و اندوه خود ار بد هید. خود شما هم باید بتوانید آزادانه و صادقانه در مورد مشکلات مربوط به این سوگ و گذشته با او حرف بزنید.
نفر سوم را بپذیرید
تقسیم کرد ن قلب همسرتان با شخصی دیگر اصلاً کار ساده یی نیست، اما با ازدواج کرد ن با کسی که همسر سابقش فوت کرده، باید یاد بگیرید با آن زند گی کنید. وجود هم زمان سوگ و اندوه با عشق ممکن است؛ حتی اگر بفهمید عشق همسرتان برای زن یا مردی از دست داده خیلی بیشتر از عشق او به شماست.
در مورد یاد گاری ها حساسیت نشان ند هید
اگر بخواهید با بی اطمینانی های خود در مورد این که همسرتان شما را بیشتر دوست دارد یا همسر سابقش را بجنگید، آن وقت عکس ها و دارایی های شخصی ازدواج قبلی همسرتان در خانه به مشکل بزرگی برای تان تبدیل خواهد شد. رمز کار برای غلبه بر این مشکل گفت و گو و مصالحه است. خودتان باید با همفکری هم تصمیم بگیرید که نگه داشتن کدام یک از دارایی ها برای هر دوی شما راحت است و بعد بقیه را به خیریه بد هید. وقتی می خواهید در مورد این مسأله تصمیم بگیرید حواس تان به احساسات طرف مقابل تان هم باشد.
با خانواده داغدار حس همدردی کنید
ممکن است خانواده ی همسر قبلی شریک زند گی شما، بترسند که خاطره دختر یا پسرتان به خاطر این ازدواج مجدد از بین برود و ناخود آگاه شما را برای آن مقصر بدانند. اگر شما به فقدان و داغی که تجربه کرده اند توجه داشته باشید، کنار آمد ن با هر گونه رفتار منفی آن ها برای تان ساده تر خواهد شد. به آن ها اجازه بد هید خاطرات شان را داشته باشند و در طول زمانی که یاد می گیرد شما را هم دوست داشته باشند و به جایگاه شما احترام بگذراند، صبور باشید.
درگیر گذشته نباشید
آیا زن قبلی شوهرتان از شما زیباتر بوده؟ آیا شوهر قبلی همسرتان مرد بهتری بوده؟ مقایسه کرد ن امری طبیعی است، اما ممکن است جلو رشد رابطه ی شما با همسرتان را بگیرید. همسر شما به این خاطر با شما ازدواج نکرده که فتوکپی همسر قبلی اش بوده اید. او بیشتر از هر کس دیگری از خصوصیات و ویژگی های خاص شما که باعث شد عاشق تان باشد آگاه است و مهم نیست که چقدر با همسر قبلی او تفاوت داشته باشید. باید بپذیرید که شما و همسر قبلی شوهرتان دو آد م کاملاً متفاوت هستید که هر کدام خصوصیات و ویژگی های منحصر به فرد و عالی و ارزشمندی دارید که همسرتان دوست داشته است.
برای تسهیل سوگ همسرتان از خود گذشته باشید
دوست داشتن تنها، باعث نمی شود شوهرتان همسر قبلی خود را فراموش کند، بلکه گذر زمان همه چیز را درست خواهد کرد و در طول این دوران خیلی ناراحتی ها جای خود را به شادی می د هند، اما تصور نکنید که سالگرد ترحیم همسر سابق همسرتان یا سالگرد ازدواج آن ها، تولد او یا تعطیلات دیگر خالی از سوگ و اندوه خواهد بود. شاید او دوست نداشته باشد اندوه و ناراحتی های خود را در این مناسبات خاص با شما در میان بگذارد، چون ممکن است بترسد حرف زد ن از آن احساسات شما را خدشه دار کند. در این زمان ها او فقط در درک شما نیاز دارد. با محبت به او خاطر نشان کنید که از اهمیت آن روزها آگاهید و هر موقع که خواست برای شنید ن دردل هایش حاضرید. با این که کمی دردناک است، اما همراه شد ن با همسرتان به این طریق برای هر دوی شما پاک کننده ی روح خواهد بود، چون می توانید زمانی را که کاملاً صاد قانه با هم بزنید.
باقاطعیت مرزگذاری کنید
ازوداج با کسی که همسر خود را از دست داده، فقط به تحمل سوگ و اندوه و ناراحتی او ختم نمی شود. احساسات شما هم مهم هستند و باید برای آن ها ارزش قایل شد، هر چند که دنیای بیرون آن ها را پیش پا افتاده و غیر واقعی تلقی کند. خیلی از افراد وقتی همسرشان زن یا شوهر قبلی را «همسر اولم» یا «همسرم» یاد می کنند ناراحت می شوند. اگر هم چنین هستید باید این موضوع را قاطعانه با همسرتان در میان بگذارید و از او بخواهید به همان اندازه که شما نسبت به سوگ و نارحتی او حساس هستید او نیز نسبت به این قبیل حساسیت های شما آگاه باشد.
در مورد مراحل سوگ تحقیق کنید
زمانی که ازدواج می کنید بخش اعظمی از مراحل سوگ همسرتان پایان می یابد، اما مثل همه ی افراد داغدیده همیشه بارقه یی از سوگ برای او باقی می ماند که باید به طور منظم با آن برخورد شود. اگر واقعاً می خواهید با شوهرتان یکی شوید این مسؤولیت شماست تا آن جا که می توانید در مورد سوگ و تأثیرات آن یاد بگیرید.
برای کمک گرفتن از دیگران تردید نکنید
خیلی وقت ها شاید ندانید از چه کسی میتوانید کمک بگیرید یا با کی درد دل کنید، چون حرف زد ن در این مورد موضوع متداولی نیست به همین دلیل شاید دوستان زیادی در این رابطه با شما همدردی نکنند. خیلی ها تصور می کنند که این احساس را فقط آن ها دارند به همین دلیل برای شما لازم است که با یک مشاور روانشناس در این مورد مشورت کنید. گاهی اوقات همین که یک نفر احساسات شما را طبیعی قلمداد کند اولین قد م به سمت بهبودی را بر می دارد.
در زمان حال زند گی کنید
هر روزی که زند گی می کنید و هر نفسی که می کشید هدیه یی از جانب خداوند است پس از باید از ارزش گذاشتن بر تک تک آن ها قدردانی خود را نشان د هید. با همسرتان خاطرات جدیدی بسازید که برای هر دوی شما خاص و با ازدواج قبلی او متفاوت باشد.برای سفر به مناطق جالب و دیدنی که هیچ کدام تان نرفته اید برنامه بگذارید. سنت های خانواد گی خودتان را با مال شوهرتان ادغام کنید، د کوراسیون خانه تان را عوض کنید یا اصلاً یک خانه ی نو بخرید. زند گی یک معلم است، پس شاگرد خوبی باشید. یادتان باشد شما نمی توانید گذشته را تغییر د هید، اما می توانید خاطرات آن را آسان تر کرده و با آن رشد کنید.
منبع: 7 روز زند گی شماره 114
هشت راز ازدواج موفق
اگر احساس می کنید بعد از ازدواج رابطه تان با همسرتان کمی سرد شده و مثل گذشته گرم و صمیمی نیستند نکات زیر را بخوانید و به آنها عمل کنید:
مسائل کوچک را سرسری نگیرید:
شاید به نظرتان برسد برخی مسائل آنقدر کوچکند که نمیتوانند باعث دعوا شوند اما کاملا برعکس.گاهی نگذاشتن ظرف ها در ظرف شویی یا درآوردن کفش در مکانی نامناسب باعث دعواهای بزرگی می شود. . اگر مسائل کوچک بین زوجها حل نشود تبدیل به یک مشکل بزرگ خواهد شد . پس اجازه ندهید مشکلات بی اهمیت صمیمیت تان را از بین ببرد و با گذشت زمان شما را از هم دور کند . اگر بتوانید مسائل کوچک را بین خود حل کنید به راحتی از پس مشکلات بزرگتر برمی آیید .
ابراز علاقه کنید:
برای خوشبخت بودن در یک رابطه لازم است هر روز پیام مثبت دریافت کنید . بیان جملاتی نظیر دوستت دارم ، دلم برایت تنگ شده ، احساس خوبی به من می دهی یا خرید یک هدیه می تواند عشق را شعله ور کند . فراموش نکنید مردان بیش از زنان به شنیدن این مسائل نیاز دارند . زن ها برای حرف زدن و بیان احساساتشان معمولا اشخاص دیگری را در کنارشان دارند اما مردها به ندرت کسی را پیدا می کنند . در میان زوجهایی که زنان به همسرشان ابراز علاقه نمی کنند میزان طلاق 2برابر است .
ابراز احساسات را نادیده نگیرید:
مردان با درست کردن میز شکسته ی آشپزخانه ممکن است علاقه خود را نسبت به همسرشان نشان دهند در صورتی که زنان با بیان کلمات این کار را میکنند . فراموش نکنید که زنان و مردان راه های متفاوتی از هم برای بیان احساسات دارند پس به شکلی که همسرتان از طریق آن ابراز احساست می کند احترام بگذارید .
صحبت کنید:
هر روز حداقل10دقیقه در مورد مسائل غیر از کار ، خانواده ، وظایف و رابطه تان صحبت کنید . برخی افراد فکر می کنند همیشه در حال برقراری ارتباط با همسرشان هستند در حالی که در واقع در حال انجام کارهای روزمره اند . ارتباط برقرار کردن واقعی یعنی اینکه شما در رابطه با موضوعات خصوصی ، اهداف و رویاهایتان با همسرتان صحبت کنید . به عنوان نمونه موضوعاتی مانن اینکه آیا شده برای چیزی حسرت بخوری؟وقتی بچه بودی مامان را بیشتر دوست داشتی یا بابا را؟سال گذشته بهترین کاری که انجام دادی و به آن افتخار می کنی چه بوده است؟هرچه سوالات شما خصوصی تر باشد درجه صمیمیت شما بالاتر می رود .
از روزمرگی فرار کنید:
تمامی روابط ابتدا و انتهایی دارند . زوجهایی که در روزمرگی بمانند به انتهای خط می رسند و روزمرگی خوشبختی آن ها را در خود دفن می کند . اگر می خواهید رابطه خوشبختی داسته باشید باید کاری کنید که زوج شما احساس بی حوصلگی نکند و از روزمرگی بیرون بیاید . چه عیبی دارد هر از چند گاهی کاری انجام دهید که عادت به انجام آن نداشته اید . با هم به پارک بروید و بدمینتون بازی کنید .
داستان پریان واقعیت ندارد:
برخلاف آنچه عموم مردم فکر می کنند 2 نفر به خاطر داشتن رابطه جنسی و برقراری ارتباط با هم ازدواج نمی کنند . آنچه دو نفر را به هم نزدیک تر می کند دلسرد نشدن است . دلسردی از جمله دلایل اصلی احساس بدبختی در انسان ها است . پس در مورد مشکلات زندگی با هم صحبت کنید و راه حلی بیابید تا طرف مقابل شما دلسرد نشود .
به موقع دعوا کنید:
اگر از چیزی ناراحتید موقع مناسبی برای پیش کشیدن آن پیدا کنید . در مورد آنچه می خواهید بگویید خوب فکر کنید . بعد از اتمام بحث هم حتی اگر شما آغازگر بحث نبوده اید یا مقصر نیستید ، عذرخواهی کنید . اگر دعوا را درست اداره نکنید به مرور رابطه بین شما و همسرتان سرد می شود .
روی منفی ها تمرکز نکنید:
برای انجام فعالیت های مثبت وقتی تعیین کنید و تمام تمرکزتان را روی حذف منفی ها نگذاریذ . اشتباه بسیاری از زوجها این است که روی امور منفی زندگی و حذف آنها تمرکز میکنند . به جای این که تمام مدت به دنبال حل مشکلات زندگی باشید به لذایذ آن ، دوستیها و احساساتتان بها دهید تا ببینید مشکلات چه راحت از سر راه کنار می روند .
منبع:هفته نامه ی سلامت
چگونه پیشنهاد ازدواج دهیم؟
دادن پیشنهاد ازدواج بی شک یکی از مهم ترین و بزرگ ترین گام هایی است که تا به حال برداشته اید. شما خواهان آن هستید که در آن لحظه همه چیز عالی و به بهترین نحو پیش رود و از آن مهم تر، می خواهید پاسخ طرف مقابل مثبت باشد! این نکات را هنگام دادن پیشنهاد ازدواج مد نظر قرار دهید تا شانس موفقیت شما افزایش یابد:
1- مطمئن شوید که فرد مناسبی را برگزیده اید:
ازدواج چیزی نیست که بخواهید بخاطر انگیزه های آنی وارد آن شوید. ممکن است شما دیوانه وار همدیگر را دوست داشته باشید، اما اگر همسرتان خواهان فرزند باشد و نه، یا اگر ارزش های شما با ارزش های همسرتان متفاوت باشد، ازدواج شما قطعا زیاد دوام نخواهد آورد اگر در مورد فردی که می خواهید با وی ازدواج کنید تردید دارید، بهتر است بیشتر درباره آن بیندیشید.
2- مطمئن شوید هر دوی شما آمادگی دارید:
پیش از آنکه پیشنهاد ازدواج دهید، درباره آنکه در زندگی به دنبال چه هدف هایی هستید، حتی اهداف 50 ساله آینده خود با یکدیگر صحبت کنید. هرچه بیشتر با یکدیگر در مورد آنچه برای شما اهمیت دارد گفتگو کنید، بیشتر درخواهید یافت که آیا با یکدیگر تفاهم و سازگاری دارید یا خیر. همچنین باید از لحاظ مالی آمادگی داشته باشید. اگر شما قادر نیستید مخارج خود را تامین کنید، بهتر است ازدواج خود را به تعویق بیندازید.
3- طوری پیشنهاد دهید که خوشایند وی باشد:
به پیشنهاد ازدواج همچون یک هدیه به بانوی زندگی خود بنگرید. آن را به طریقی طرح کنید که باب میل و سلیقه وی و مطابق با شخصیتش باشد. آیا او رمانتیک است و یا اهل تفریح و شوخ طبعی؟ آیا میل دارد به طور محرمانه از او خواستگاری کنید و یا روی دیوار درخواست خود را بنویسید؟
4- درباره هدیه دادن به وی تصمیم بگیرید:
برای دخترها و زنان هیچ چیز جذاب تر از یک هدیه غیرمنتظره و غافلگیر کننده حلقه برلیان نیست؛ اما اگر توان مالی شما اجازه این کار را به شما نمی دهد، حتما پیش از خرید حلقه از نوع سلیقه وی اطلاع یابید. این کار می تواند با سوال کردن از دوستان و یا خانواده وی و یا مشاهده نوع جواهرآلاتی که وی استفاده می کند، انجام دهید. اما بسیاری از دختران تمایل دارند هنگام انتخاب حلقه خودشان حضور داشته باشند. به هر حال باید به خواسته های وی احترام بگذارید.
5- مطمئن شوید پاسخ او مثبت است:
هنگامی که پیشنهاد ازدواج می دهید، باید مطمئن باشید که پاسخ او «بله» خواهد بود. شما باید از قبل در مورد ازدواج به اندازه کافی صحبت کرده و کاملا از آنچه طرف مقابل از شریک زندگی خود انتظار دارد، آگاهی یافته باشید. درست است
که می خواهید پیشنهاد ازدواج برای او شگفت انگیز باشد، اما نباید بی مقدمه دست به این کار بزنید.
6- افراد زیادی را از قصد و تصمیم خود آگاه نسازید:
شما ممکن است وسوسه شوید که قصد خود را با دوستان و خانواده خود در میان بگذارید، اما عاقلانه تر آن است که این خبر را تنها با یکی دو تا از دوستان و یا نزدیکان صمیمی خود در میان گذاشته و مطمئن باشدی که رازدار و محرم اسرار شما هستند.
7- پیشنهاد خود را از بر نکنید:
صرف نظر از آنکه کجا و چگونه پیشنهاد ازدواج می دهید، باید نهایت صداقت و ابراز عشق حقیقی شما نسبت به وی همراه باشید. از قبل در مورد حرف هایی که می خواهید به او بزنید، یادداشت بردارید؛ اما به طور دقیق آنها را از بر نکنید. در آن لحظه به وی بگویید که چرا وی یک فرد استثنایی بوده و چرا شما خواهان او هستید که باقی عمر خود را می خواهید با وی سپری کنید. باید جملات شما از دل تان برآید. او می خواهد با یک مرد ازدواج کند و نه یک آدم آهنی!
8- مکان و زمان مناسب را بیابید:
مکانی که پیشنهاد ازدواج می دهید رستوران، پارک یا سینما باشد، اما بهتر است مکانی انتخاب کنید که برای هر دوی شما خاطره انگیز است. اگر وی شرایط سختی را سپری می کند، اگر خسته و یا گرفتار دغدغه های شخصی و شغلی خود می باشد و یا از دست کسی عصبانی است، زمان مناسبی برای این کار نیست.
9- او را دستپاچه نکنید:
شما ممکن است بخواهید پیشنهاد خود را برای جهانیان فریاد بزنید و یا حداقل برای همسایگان مجاور خود! اما مراقب باشید اشتیاق بی حد شما کار دست تان ندهد. اگر وی شخص درونگرا بوده و از آنکه مرکز توجه دیگران باشد، بیزار است؛ بهتر است آن را به طور خصوصی با وی در میان بگذارید.
10- انتظار همه نوع پیشامدی را داشته باشید:
صرف نظر از همه نقشه ها و طرح ریزی ها، امکان دارد امور دقیقا آن طوری که شما و یا وی تصور می کردید، پیش نرود. خود را برای واکنش های احتمالی آماده کنید. او ممکن است دستپاچه شده یا هیجان زده باشد، و یا آنکه کاملا آرام و بی تفاوت باقی بماند. تصور کنید وی را کاملا می شناسید؛ اما از پیشداوری و آنکه پاسخ وی چگونه خواهد بود پرهیز کنید؛ چون ممکن است مایوس گردید.
11- اگر پاسخ وی منفی بود، مایوس نشوید:
همواره احتمال آن که وی «نه» بگوید، وجود دارد، اما دلسرد نشوید با او صحبت کنید و علت عدم آمادگی وی را جویا شوید. وی ممکن است تنها به زمان بیشتری نیاز داشته باشد و یا آنکه اصلا دختر مناسبی برای شما نباشد. اگر این طور باشد، بهتر است همین حالا پی به آن ببرید تا پس از ازدواج.
12- خیلی زود و یا خیلی دیر پیشنهاد ندهید:
زمان معینی برای پیشنهاد ازدواج وجود ندارد، اما بهتر است پس از تنها گذشت دو هفته از آشنایی خود با وی پیشنهاد ازدواج ندهید! زمان پیشنهاد ازدواج هنگامی است که شما برای مدتی کافی به یکدیگر متعهد شده باشید. همچنین، زیاد وقت را تلف نکنید، شجاع باشید و حرف دلتان را بزنید. اگر هم خیلی کمرو هستید، می توانید پیشنهاد خود را در قالب نامه برای دختر مورد علاقه خود ارسال کنید.
منبع:ماهنامه دنیای زنان شماره 55