قسمت اول اعتیاد سایبری ,اعتیاد نوظهور بدون دارو"(قسمت اول)
چکیده مقاله ای با عنوان "اعتیاد سایبری ،اعتیاد نوظهور بدون دارو" اثر ارزشمند جناب آقای محمد مهدی فتوره چی در قالب رساله دکترا ، آورده می شود امید است مورد توجه خوانندگان گرامی واقع شود.
اینترنت مزایای ارائه شده ناشی از تسهیل ارتباطات بدون مرز و نامحدود را با سرخوشی در کار، کیفیت، دقت و سرعت ابزار تحقیق و گستردگی شبکه هایش در میآمیزد. ولیکن بر حسب نوع استفاده و دسترسی به آن، یک فضای مفرح تقابلی و وسیلهای منحصر بفرد است. جذابترین جنبه آن، گسترش جهان مجازی است که با جهان واقعیت و نمائی از جهان خیالی پیوند میخورد. سئوالی که مطرح میشود این است که بدانیم آیا بین این دو جهان همپوشانی وجود دارد؟ بطور دقیقتر اگر چه جهان مجازی در حال جایگزینی با جهان دیگر نیست، ولی بطور مؤثرتری خود را در دسترس مینمایاند و زندگی و تحمل آن نسبت به جهان واقعیت، سادهتر است؟
همانگونه که جیبالاد[1] خاطر نشان کرده است: «این مسئله بزرگترین تحول در تکامل انسانیت را آشکار میکند. برای نخستین بار نسلی از بشر قادر خواهد بود که واقعیت را انکار کرده و نگرش مورد نظر خود را جایگزین آن کند».
در حال حاضر، اینترنت بیشتر به یک پایگاه بزرگ دادهها، و به یک ابزار معتبر و با کیفیتی مستمر در ارتباطی سریع و در زمانی واقعی تبدیل شده است. بواسطه تسهیل در دسترسی، مضمون علمی و بویژه آنکه با پذیرش همگانی مواجه است، اینترنت به سادگی مورد سوء استفاده واقع میشود (کاتلین، اسکرر، دانشگاه تگزاس، آستین).
در دادههای علمی که از آن سوی اقیانوس اطلس منتشر میگردد، بیش از پیش از «افراد سایبری»[2]، «معتادان سایبری»[3] این «افراد پیوسته متصل»[4] که از یک اتصال و ارتباط مبتلا شدهاند، صحبت به میان میآید؛ این معتادان مجازی که ساعتهای متمادی را در شبکه اینترنت بمنظور ملاقات و صرف وقت هر چه بیشتر در جامعه مجازی، «قلمرو سایبری»[5]، میگذرانند. جنبهای عینی از دهکده جهانی مارشال مک لوهان است.
به لحاظ طبقهبندی موجود، CIM-10 و DSM-IV، تشویشهای اعتیاد گونه بدون وابستگی داروئی، همچون اعتیاد جنسی، بازیهای آسیبزا، خریدهای تفننی و بی ضابطه، از جمله مواردی هستند که آسیبزائی آنها محرز شده است. میتوان عوامل زیر شاخهای دیگری را همچون «ایجاد مشکل در کنترل اعضاء حرکتی» ایجاد مشکل در کنترل اندامهای حرکتی که بنا به دلایلی مورد شناسایی واقع نشدهاند «یا» مشکلات دیگر عادتی و حرکتی نام برد.
برای اولین بار (1949) اتوفنیکل[1] مسئله «اعتیاد بدون وابستگی داروئی» را مطرح کرد. از آن پس چندین نویسنده دیگر به این موضوع پرداختند. برخی از آنان ترجیح دادند که کلمه اعتیاد را برای انواع اعتیاد به مواد روانگردان دیگر استفاده کنند (واکر[2] در سال 1989، راکلین[3] در سال 1990).
برخی مؤلفان دیگر نیز انتقادات مشابهای را در خصوص مشکلات رفتارهای تغذیهای مطرح کردند.( لیسی[4] در سال 1993، در مورد بازیهای آسیبزا، گریفیتس[5] در سال 1991 یا والور[6] در سال 1997، درباره بازیهای ویدئوئی – کیپرز[7] در سال 1990).
در حال حاضر مفهوم اعتیاد اینترنتی، مستلزم وجود برخی شاخصهای اعتیاد DSM-IV میباشد، شاخصهائی که از سوی چند تن از متخصصان امر شناسایی شدهاند[8].
--------------------------------------------------------------------------------
[1] - otto Fenichel
[2] - Walker
[3] - Rochlin
[4] - Lacey
[5] - Griffiths
[6] - Valleur
[7] - Keepers
[8] - Bernner, 1996; Griffiths, 1997; scherer, 1996; Ve'lea, 1997; Young, 1996.
--------------------------------------------------------------------------------
[1] - J. G. Ballard
[2] - Cy beriens
[3] - Cy beraddictifs
[4] - Accros
[5] - Cy berland
قسمت اول اعتیاد سایبری ,اعتیاد نوظهور بدون دارو"(قسمت اول)
چکیده مقاله ای با عنوان "اعتیاد سایبری ،اعتیاد نوظهور بدون دارو" اثر ارزشمند جناب آقای محمد مهدی فتوره چی در قالب رساله دکترا ، آورده می شود امید است مورد توجه خوانندگان گرامی واقع شود.
اینترنت مزایای ارائه شده ناشی از تسهیل ارتباطات بدون مرز و نامحدود را با سرخوشی در کار، کیفیت، دقت و سرعت ابزار تحقیق و گستردگی شبکه هایش در میآمیزد. ولیکن بر حسب نوع استفاده و دسترسی به آن، یک فضای مفرح تقابلی و وسیلهای منحصر بفرد است. جذابترین جنبه آن، گسترش جهان مجازی است که با جهان واقعیت و نمائی از جهان خیالی پیوند میخورد. سئوالی که مطرح میشود این است که بدانیم آیا بین این دو جهان همپوشانی وجود دارد؟ بطور دقیقتر اگر چه جهان مجازی در حال جایگزینی با جهان دیگر نیست، ولی بطور مؤثرتری خود را در دسترس مینمایاند و زندگی و تحمل آن نسبت به جهان واقعیت، سادهتر است؟
همانگونه که جیبالاد[1] خاطر نشان کرده است: «این مسئله بزرگترین تحول در تکامل انسانیت را آشکار میکند. برای نخستین بار نسلی از بشر قادر خواهد بود که واقعیت را انکار کرده و نگرش مورد نظر خود را جایگزین آن کند».
در حال حاضر، اینترنت بیشتر به یک پایگاه بزرگ دادهها، و به یک ابزار معتبر و با کیفیتی مستمر در ارتباطی سریع و در زمانی واقعی تبدیل شده است. بواسطه تسهیل در دسترسی، مضمون علمی و بویژه آنکه با پذیرش همگانی مواجه است، اینترنت به سادگی مورد سوء استفاده واقع میشود (کاتلین، اسکرر، دانشگاه تگزاس، آستین).
در دادههای علمی که از آن سوی اقیانوس اطلس منتشر میگردد، بیش از پیش از «افراد سایبری»[2]، «معتادان سایبری»[3] این «افراد پیوسته متصل»[4] که از یک اتصال و ارتباط مبتلا شدهاند، صحبت به میان میآید؛ این معتادان مجازی که ساعتهای متمادی را در شبکه اینترنت بمنظور ملاقات و صرف وقت هر چه بیشتر در جامعه مجازی، «قلمرو سایبری»[5]، میگذرانند. جنبهای عینی از دهکده جهانی مارشال مک لوهان است.
به لحاظ طبقهبندی موجود، CIM-10 و DSM-IV، تشویشهای اعتیاد گونه بدون وابستگی داروئی، همچون اعتیاد جنسی، بازیهای آسیبزا، خریدهای تفننی و بی ضابطه، از جمله مواردی هستند که آسیبزائی آنها محرز شده است. میتوان عوامل زیر شاخهای دیگری را همچون «ایجاد مشکل در کنترل اعضاء حرکتی» ایجاد مشکل در کنترل اندامهای حرکتی که بنا به دلایلی مورد شناسایی واقع نشدهاند «یا» مشکلات دیگر عادتی و حرکتی نام برد.
برای اولین بار (1949) اتوفنیکل[1] مسئله «اعتیاد بدون وابستگی داروئی» را مطرح کرد. از آن پس چندین نویسنده دیگر به این موضوع پرداختند. برخی از آنان ترجیح دادند که کلمه اعتیاد را برای انواع اعتیاد به مواد روانگردان دیگر استفاده کنند (واکر[2] در سال 1989، راکلین[3] در سال 1990).
برخی مؤلفان دیگر نیز انتقادات مشابهای را در خصوص مشکلات رفتارهای تغذیهای مطرح کردند.( لیسی[4] در سال 1993، در مورد بازیهای آسیبزا، گریفیتس[5] در سال 1991 یا والور[6] در سال 1997، درباره بازیهای ویدئوئی – کیپرز[7] در سال 1990).
در حال حاضر مفهوم اعتیاد اینترنتی، مستلزم وجود برخی شاخصهای اعتیاد DSM-IV میباشد، شاخصهائی که از سوی چند تن از متخصصان امر شناسایی شدهاند[8].
--------------------------------------------------------------------------------
[1] - otto Fenichel
[2] - Walker
[3] - Rochlin
[4] - Lacey
[5] - Griffiths
[6] - Valleur
[7] - Keepers
[8] - Bernner, 1996; Griffiths, 1997; scherer, 1996; Ve'lea, 1997; Young, 1996.
--------------------------------------------------------------------------------
[1] - J. G. Ballard
[2] - Cy beriens
[3] - Cy beraddictifs
[4] - Accros
[5] - Cy berland
چگونه میتوان امنیت میلیونها کودک را در فضای مجازی اینترنت تامین کرد؟
تشکیل انجمن امنیتی برای شبکههای اجتماعی و فعالیتهای آنلاین کودکان یک بحث داغ و روز دنیای دیجیتال است.
کارشناسان میگویند؛ اگر این انجمن را به شکل حلقههای متصل یک زنجیره در نظر بگیریم، و هر یک از این حلقهها را با توجه به اهمیت نقش و وظایف آنها نام گذاری کنیم، خواهیم دید، حلقه "والدین" مهمترین نقش را در پیوند و حفظ سایر حلقهها با هم برای تشکیل یک زنجیره یا به عبارتی یک انجمن حمایتی، امنیتی به عهده دارد.
بله درست است! این "والدین" هستند که ارتباط و نقش اصلی را در این انجمن حمایتی برای امنیت کودکان و نوجوانان از آسیب ها و فعالیتهای خطرساز اینترنت به عهده دارند.
اگر بخواهیم حلقه والدین را از این زنجیرهای امنیتی خارج کنیم. مطمعنا بقیه گروهها کارایی و موفقیت لازم را از دست خواهند داد.
همچنین "والدین" فاقد آگاهی و دانش در زمینه اینترنت و امنیت اینترنتی نمیتوانند حلقه خوبی برای تشکیل این زنجیره یا انجمن حمایتی باشند.
همین عامل یعنی عدم آگاهی والدین، باعث قربانی شدن کودکان و افزایش خطر شکار آنها توسط شکارچیان سایتهای هرزه نگار، آزارهای مجازی، سرقت مشخصات و بقیه نخالههای اینترنت شود.
خلاصه اینکه، جنگ اول به از صلح آخر است. برای تشکیل یک انجمن حمایتی و امنیتی اینترنت موفق باید همه مراکز از قبیل؛ مراکز دولتی، مدارس، خدمات دولتی، دانش آموزان و مهمتر از همه "والدین" همکاری داشته باشند.
برای رسیدن به هدف مطلوب، یعنی حفظ امنیت اینترنتی، نقش "والدین" بسیار کلیدی است.
چگونه میتوان والدین را در این نقش و وظیفه مهم کمک کرد؟
با توجه به برنامهها و فعالیتهای سنگین روزانه پدران و مادران و صرف نظر از خستگی حاصل از این کارها نمیتوان انتظار داشت که آنها بتوانند در جلسههای آشنایی با امنیت اینترنتی که در مدرسه یا هر جای دیگری تشکیل میشود، حضور یابند.
به همین دلیل میتوان با قاطعیت گفت: اکثر والدین نسبت به موضوع امنیت اینترنتی نا آگاه یا اطلاعات اندکی دارند و در نتیجه همین ناآگاهی و اطلاعات کم آنها بسیاری از کودکان در معرض خطر سوء استفاده اینترنتی قرار میگیرند.
چگونه میتوان امنیت میلیونها کودک را در فضای مجازی اینترنت تامین کرد؟
کارشناسان معتقدند که باید قبل از هر چیز کتابچههایی در زمینه آشنایی با اصول اولیه امنیت اینترنتی به صورت ساده و خلاصه تهیه و آن را وارد سبد کالای خانوادهها کنیم، بهگونهای که این کالا بهیکی از موارد اصلی خرید روزانه پدر و مادرها تبدیل شود.
برای این منظور باید مکانهای پر تردد والدین و کودکان را شناسایی کرد. کمیفکر کنید. خارج از خانه، جایی که هر پدر و مادری یا حداقل یکی از آنها با کودکانش مجبور اند در آن رفت و آمد کنند، کجاست؟
بله حتما می دانید. آنها در طول هفته چندین بار برای خرید روزانه به فروشگاهها، سوپر مارکت ها و سایر مراکز خرید و همچنین اکثرا به خاطر علاقه کودکانشان به غذاهای آماده و پیتزا فروشیها میروند.
حرکت بعدی این است که مسئولان موظف شوند از تمامی فروشگاهها، سوپر مارکت ها، رستورانها -منظور مراکزی که صدها پدر و مادر و کودک روزانه مشتریان اولیه و دائمی آنها هستند- لیستی تهیه کنند.
سپس از طریق این مراکز کتابچه ها یا جزوء های که توسط کارشناسان امر برای آگاهی و اطلاع رسانی از اصول اولیه "امنیت کودک در فضای مجازی" تهیه شده است را توزیع کنند.
با این اقدام هر زمان که پدر یا مادری وارد این مراکز خرید میشوند به این کتابچهها دسترسی داشته و آن را تهیه کنند.
حالا اگر والدین زمانی برای شرکت در جلسههایی کهدر این زمینه برگزار میکنند، ندارند، در عوض میتوانند در زمان خرید روزانه یا صرف غذا همراه کودکانشان به این منابع اطلاعاتی دسترسی داشته باشند.
انتشار و توزیع کتابچههای "امنیت کودک در فضای مجازی" یک طرح ایدهال است. چرا که این کتابچهها نه تنها محتوای غنی اطلاعاتی دارند بلکه با صفحههای کم، سایز کوچک و قیمت مناسبی که دارند.(یعنی می توان برای آن در نظر گرفت)به راحتی در هر سبد کالای خانواده جا گیرد.
کتابچه "امنیت کودک در فضای مجازی" با راهنمای های عملی برای آگاهی مادران و پدران پر مشغله تهیه شده است. این کتابچه کم حجم، حاوی بیشترین اطلاعات و دستور عمل های مفید و مورد نیاز والدین است.
والدین با مطالعه و اجرای این دستور عمل ها گامی موثر در جهت امنیت و حمایت کودکان خود در فضای مجازی بر میدارند.
مطالعه کتابچهای با این اوصاف کاربردی تر از وقت گذاشتن و جان کندن برای خواندن کتابهای قطور و پیچیده، دی وی دی ها (DVDs) (صفحههای فشرده ذخیره اطلاعات) و یا جستجو در سرتاسر اینترنت است. خودتان امتحان کنید.
این کتابچه علاوه بر معرفی سایتهای خبریاش، حاوی تمامی اطلاعات مورد نیاز والدین برای دانستن دانش امنیت اینترنتی و آشنا کردن آنها با مفاهیم اولیه چون؛ سیستم های فیلترینک و مانیتورینگ، سیستم کنترل والدین، آسیب های چت روم ها (اتاق های گفتگو)، آسیب های شبکههای اجتماعی، نحوه چت با کودک خود و نیزاختصار نویسی در چت مانند؛ PAW)) به جایparents are watching)) و همچنین توانایی خواندن حروف اختصاری و غیره است.
مشکلات این طرح هم مانند سایر برنامههای امنیتی مجازی که برای جوانان در نظر گرفته شده این است که نمیتوان کودکان و نوجوانان را برای استفاده از آنها ترغیب کرد. در نتیجه آنها با بی توجهی از کنار این برنامهها گذشته و به کار خود ادامه میدهند.
چرا که جوانان خود را راسخ و شکست ناپذیر میپندارند. به همین دلیل است که شما به عنوان والدین باید دارای دانش اینترنتی باشید تا سر از کار و فعالیت های آنلاین آنها در آورید.
شما با داشتن اطلاعات این کتابچه زنجیرهای که شامل جوانان، والدین، مدارس، کلیساها و خدمات دولتی است را کامل کرده و در یک کار گروهی با هدفی مشترک برای ایجاد امنیت اینترنتی برای کودکان شرکت میکنید.
بنابراین باید مسئولان با همکاری فروشگاههای زنجیرهای، سوپر مارکت ها، رستوران ها و بطور کلی تمامیمراکز که کارشان به نوعی در ارتباط با خانواده و کودکان است، دست به دست هم داده تا با تشکیل جلسات مطبوعاتی، اطلاع رسانی، تبلیغات در رسانهها و مکانهای عمومی و ... این امر یعنی پربار ساختن دانش والدین را تحقق ببخشند.
به طوری که مطالعه و کسب اطلاعات از این کتابچه دغدغه اصلی والدین و انتخاب اولیه آنها در هنگام خرید باشد.
فعالیت های فرهنگی از این قبیل میتوانند تاثیرات بسیار مثبتی در زمینههای آموزشی، اجتماعی و اقتصادی بگذارند.
اینگونه فعالیت های فرهنگی، امتیاز خوبی برای مسئولان امر نیز است. به امید آنکه در آیندهای نزدیک هر خانوادهای در هر کجا صاحب اطلاعات لازم در زمینه حفظ "امنیت کودک در فضای مجازی" باشد.
کسب اطلاعاتی که کودکان ما را از آسیب های اینترنتی محافظت خواهد کرد.
به یاد داشته باشیم که یک دست صدا ندارد. این امر تنها با هماهنگی و همکاری همه افراد مرتبط میتواند موفق و تحقق یابد.
حمایت از امنیت کودکان در فضای مجازی و آگاهی والدین از خطراتاینترنت باید از اهداف و دغدغههای عمده همه ما بخصوص مسئولان جامعه باشد.
با آگاه سازی والدین یا هر شخصی که به عنوان سرپرست کودک است در زمینه فعالیتهای آنلاین، میتوان امنیت میلیون ها کودک و خانواده را حفظ کرد.
اعتیاد اینترنتی؛ علل و پیامدهای آن
روابط مجازی، پویا هستند، میتوانند بسیار حمایتی باشند، و در مقایسه با منافع بالقوه، حداقل خطر را به دنبال داشته باشند. مردم به کمک اینترنت، روابط جدیدی را براساس فعالیت نو، برانگیزنده و تقویت کننده تشکیل میدهند. پس، عاقلانه است که انتظار داشته باشیم درصد بالایی از مردم در ظرف فاصله زمانی محدود جذب آن شوند(King۹۹۶:۱۰).
در پاسخ به این سوال که اینترنت واقعاً چه چیزی دارد که افرادی که از آن استفاده میکنند، به طور بالقوه دچار رفتارهای مخرب میشوند و این که چرا برخی مردم خودشان را در معرض خطر از دست دادن شغل، از همگسیختگی روابط، و یا زیان های مالی قرار میدهند، دیدگاه های مختلفی از زوایای گوناگون ایراد شده است. از طرفی، اعتیاد به اینترنت یک پدیده بین رشتهای است، و علوم مختلف پزشکی، رایانهای، جامعه شناسی، حقوق، اخلاق و رواشناسی هر یک از زوایای مختلف این پدیده را مورد بررسی قرار دادهاند. در هر یک از این علوم مختلف، نظریه هایی برای این اختلال مطرح شده است. همچنین در بسیاری از موارد، نظریه های مطرح شده، از چارچوب یک علم خارج میشود و ترکیبی از مفاهیم چندین علم را دربرمیگیرد.
با وجود پژوهش های فراوان و تلاش های هماهنگ برای شناسایی مهم ترین عوامل گرایش فرد به اعتیاد به اینترنت، همچنان موارد مبهم و پرسش های بسیاری فرا روی محققان و متخصصان این حوزه قرار دارد. وجود دیدگاهها، نظرات، تبیین ها و اختلاف نظر در مورد نحوه پدید آمدن، طبقهبندی، تشخیص، تداوم و استمرار اعتیاد به اینترنت، به پیچیدگی و معماگونه بودن این آسیب اشاره دارد. به همین دلیل است که هنوز هیچ فرد، نظریه و دیدگاهی که قادر به تبیین تمامی«رفتارهای اعتیادگونه» باشد، مطرح نشده است.
گروهول در توضیح این مسأله که چرا مردم به گونهای اعتیادآور از اینترنت استفاده میکنند، الگوی استفاده مرضی از اینترنت را پیشنهاد کرده و در این رابطه، دو دیدگاه ارائه میدهد:
۱. علت گرایش افراد به استفاده اعتیادآور از اینترنت، تمایل آنها به دوریگزیدن از مشکلاتی است که در زندگی شخصی با آنها مواجهند. به عبارتی، افراد برای این که از مشکلات زندگی فرار کنند، به اینترنت روی میآورند.
۲. دیدگاه دومی که گروهول درخصوص دلیل رویکرد افراد به استفاده اعتیادی از اینترنت بیان میکند، دیدگاه قابل قبول تری است. وی در این دیدگاه، به مراحلی اشاره میکند که فرد هنگام کار با اینترنت و کشف منابع آن، از آنها گذر میکند. مراحل مورد نظر گروهول به قرار زیر است:
۱. افسونگری یا وسواس؛ این مرحله زمانی است که محیط برای فرد تازه است و وی تازه وارد این محیط شده است. یا این که فرد یک کاربر قدیمی است که فعالیت جدیدی را در اینترنت پیدا میکند. مرحله اول، به شدت اعتیادآور است. در واقع، این حالت اعتیادی تا جایی ادامه دارد که فرد وارد مرحله دوم یعنی توهم زدایی یا سرخوردگی شود.
۲. توهمزدایی یا سرخوردگی؛ در این مرحله، فرد نسبت به فعالیتی که اغلب انجام میدهد، سرخورده و بیتمایل میشود. موقعی که فرد از این مرحله بگذرد، میتواند مطمئناً وارد مرحله سوم یعنی تعادل شود.
۳. تعادل؛نماد و مشخصه بارز مرحله سوم، استفاده طبیعی از اینترنت است. هر فردی در زمان های متفاوتی وارد مرحله سوم میشود. در جمعبندی این سه مرحله باید گفت که حتی گاه اتفاق میافتد که تمامی این مراحل به صورت چرخشی در فرد تکرار شوند. در واقع، سیر این مراحل به صورت خطی نیست. به ویژه، زمانی که فرد فعالیت جدید جالب دیگری را در اینترنت پیدا میکند، این مراحل دوباره در وی از نو شروع میشوند(Duran، ۲۰۰۳: ۲). معتادان اغلب یک«زندگی دوم»(Second life) و یا مفری را برای«فراموش کردن مشکلاتشان در هنگام آنلاین بودن ایجاد میکنند، درست مانند احساس کرختی و مستی که افراد معتاد به الکل در هنگام نوشیدن الکل گزارش میدهند».
سیگل و سنا در بررسی نظریههای مربوط به اعتیاد اینترنتی، به نظریه های کلان انحراف و کجرفتاری اجتماعی استناد کرده و این نظریه ها را به چهار دسته کلی تقسیم کردهاند که هر کدام از این دسته های کلی خود نظریه های مختلفی را در بر میگیرد.این چهار دسته کلی عبارتند از:
۱- نظریه های فردی ۲- نظریه های ساختار اجتماعی ۳- نظریه های فرایند اجتماعی ۴- نظریه های واکنش اجتماعی.
در نظریه های فردی، ریشه اختلال در خود فرد جست و جو می شود، یعنی ساخت زیست شناختی و ویژگی های روانشناختی شخص است که سازنده رفتار اوست. براساس این دیدگاه، شخصیت شامل تمامی جنبه های رفتاری، هیجانی، شناختی، اخلاقی، و حتی جنبه جسمانی، عصبی، هورمونی و بیوشیمیایی میشود که بهوجودآورنده رفتار بهنجار یا نابهنجار است. براساس نظریه های ساختار اجتماعی، رفتار بزهکارانه، ناشی از سازگاری فرد با شرایط حاکم در محیط های طبقه پایین است. سیگل و سنا نظریه های ساختار اجتماعی را به سه دسته تقسیم کردهاند:
۱. نظریه درهم ریختگی اجتماعی ۲. نظریه های فشار ۳. نظریه خرده فرهنگ(فرهنگ منحرف).
نظریه های فرایند اجتماعی، نابهنجاری را ناشی از تعاملات انسان ها در زندگی اجتماعی روزمره میدانند. نظریه های فرایند اجتماعی به نظریه های زیر تقسیم پذیرند:
الف- نظریه تداعی افتراقی ب- نظریه کنترل اجتماعی ج- نظریه کنترل اجتماعی هیرشی.
نظریههای واکنش اجتماعی، بر روی نقشی که نهادهای اقتصادی و اجتماعی در ایجاد رفتارهای نابهنجار دارند، متمرکز می شوند. یعنی روشی که در آن، جامعه از خود نسبت به فرد واکنش نشان میدهد و روشی که افراد نسبت به جامعه واکنش نشان میدهند. دو نظریه مهم در بین نظریه های واکنش اجتماعی، نظریه، «برچسب» و نظریه«تضاد» است(امیدوار و صارمی،۱۳۸۱: ۳۹-۳۸).
درخصوص دلایل گرایش افراد به اینترنت و استفاده اعتیادی از آن، نظریه های دیگری هم ارائه شده است، که عبارتند از:
۱. نظریه پویایی روانی و شخصیت:
این نظریه، ریشه های اعتیاد فرد به اینترنت را به سالهای آغازین زندگی وی ارتباط میدهد. به عبارتی، عمدهترین دلایل گرایش اعتیادآور فرد به اینترنت، شوک های روحی یا کمبودهای عاطفی دوران کودکی، ارتباط با سایر ویژگی های خاص شخصیتی و یا سایر اختلالات، و خلق و خوها یا گرایش های روانشناختی ارثی است. طبق این دیدگاه، بسته به حوادثی که در دوران کودکی برای فرد اتفاق افتاده است و یا ویژگی های شخصیتی ای که در طی بلوغ در این فرد شکل گرفته است، او برای تقویت یک رفتار اعتیادآمیز و یا هر رفتار دیگری مستعد میشود. در این حالت، آن چه که اهمیت دارد، موضوع یا فعالیت نیست، بلکه فرد و شرایطی است که وی متأثر از آن، معتاد میشود(Duran، ۲۰۰۳:۲).
۲. نظریه کنترل اجتماعی:
براساس نظریه کنترل اجتماعی هیرشی، عاملی که باعث جلوگیری از رفتارهای انحرافی نوجوانان و جوانان میشود، «پیوند اجتماعی» است. به اعتقاد هیرشی، پیوندهای اجتماعی دارای چهار عنصر اصلی دلبستگی، تعهد، مشغولیت و اعتقاد است. ضعف هر یک از این چهار عنصر در فرد میتواند موجب بروز رفتارهای انحرافی او شود.
الف) دلبستگی: کسانی که به دیگران دلبستگی و علاقه ای ندارند، نگران این نیستند که روابط اجتماعی خود را به خطر اندازند و به همین علت بیشتر احتمال دارد که مرتکب رفتار انحرافی شوند.
ب) تعهد: هر چقدر میزان تعهد فرد نسبت به خانواده، شغل، دوستان و غیره کمتر باشد، احتمال ارتکاب رفتار انحرافی بیشتر خواهد بود.
ج) درگیری(مشغولیت): کسانی که مشارکت مداوم در فعالیت های زندگی، کار، خانوادگی و غیره ندارند و بیکارند، فرصت بیشتری برای انحراف دارند.
د) باور و اعتقاد: اگر فردی اعتقاد قوی به ارزش ها و اصول اخلاقی یک گروه نداشته باشد یا به این ارزش ها وفادار نباشد، احتمال گرایش وی به رفتار انحرافی بیشتر خواهد بود(امیدوار و صارمی،۱۳۸۱: ۵۶).
۳. تبیین رفتاری:
این تبیین بر پایه مطالعات بی. اف. اسکینر راجع به شرطی شدن عامل یا کنشگر است. براساس این دیدگاه، فرد برای دریافت پاداش وارد اینترنت میشود. پاداش هایی که وی از این رفتار میگیرد، فرار از واقعیت، رسیدن به عشق و سرگرمی های زیاد است و چنان چه فرد در زمان های آتی نیز به این پاداش ها نیاز داشته باشد، احتمالاً به اینترنت روی خواهد آورد. در نتیجه، این روند تقویت شده و چرخه هم چنان ادامه پیدا میکند(Duran، ۲۰۰۳:۲).
۴. تبیین بیوپزشکی:
بر پایه تبیین بیوپزشکی، عوامل ارثی و مادرزادی و یا اختلالات شیمیایی در مغز و فرارسانها، دلایل اصلی روی آوردن فرد به اعتیادند. از نظر این دیدگاه، وجود برخی کروموزوم ها، هورمون ها، و مواد زائد و یا فقدان مواد شیمیایی لازم و مشخص و فرارسانهایی که فعالیت مغز و سایر دستگاه های عصبی را تنظیم میکنند، در بروز اعتیاد در فرد موثرند(Ferris، ۲۰۰۲: ۲-۳).
آزادسازی حجم زیاد دوپاماین در مراکز لذت، باعث سرکوبی کارکردهای حیاتی مغز و نهایتاً کنترل آن میشود. از این نظر، روش های چندی وجود دارد که طی آن، استفاده از اینترنت احتمالاً باعث تحریک این فرایند عصبی ـ بیولوژیکی میشود. روش های مورد نظر عبارتند از:
۱. تجربه بالقوه شدید قدرت، هیجان، خوشحالی، تحریک، تحقق اهداف و رضایت، که در نتیجه آن فرد قادر خواهد بود در یک لحظه، پیرامون هر چیزی، به منبع گسترده اطلاعات وصل شود.
۲. احساس مخاطرهجویی، مانند شرط بندی، با ناشناخته ماندن چیزی که شاید اتصال بعدی به اینترنت بتواند آن را مشخص کند همراه است. حال این امر ناشناخته، ممکن است کسب اطلاعات جدید و جالب و یا فرصت های تعاملی هم چون ارتباط صرف با یک دوست، رفتن به اتاق های چت، هرزهنگاری، خرید آنلاین و جز این ها باشد.
۳. اثر خویشتن داری رضایتبخشی که گمنامی کاربر در نت به وی میدهد. این امر هم باعث تسریع روند صمیمیت و پیوند اجتماعی میشود که ظاهراً صداقت آن از ارتباط شفاهی بیشتر است و هم موجب میشود که فرد دچار رویا و خواب و خیال شود و یا یک هویت کلی جدید برای خود ایجاد کند که ممکن است بسیار لذت بخش هم باشد.
۴. اثر هیپنوتیزمآور حرکات تصاویر روی صفحه مانیتور رایانه(یا تلویزیون).
۵. جذابیت چندرسانهای همانند رنگ، صدای موزیک یا استریو، سرعت و گرافیک های فلاشدار(Lawyers concerned for lawyers، INC.، ۲۰۰۵:۲-۴).
6. نظریه شناختی: همانند دیدگاه روانکاوی، دیدگاه شناختی متوجه فرایندهای درونی است. البته این دیدگاه بیش از آن که بر امیال، نیازها، و انگیزش ها تأکید کند، بر این که افراد چگونه اطلاعات را کسب کرده و تفسیر میکنند و آنها را در حل مشکلات بهکار میگیرند، تأکید دارد. اصولاً دیدگاه شناختی بیشتر به افکار کنونی و شیوههای حل مسأله توجه دارد تا تاریخچه شخصی.
در این دیدگاه، اعتیاد به اینترنت، برآمده از شناخت های معیوب و یا پردازش معیوب شناختی است و درمان آن مبتنی بر تصحیح فرایند شناخت های معیوب است (امیدوار و صارمی، ۱۳۸۱: ۵۲).
۶. نظریه شناختی ـ رفتاری: گسترش اعتیاد به اینترنت، با شرایط روانشناختی قبلی به وجود میآید. در اکثر مواقع، این آسیب شناسی شامل افسردگی، اضطراب اجتماعی و انواع روان پریشی هاست. وقتی فرد در معرض استفاده از اینترنت قرار میگیرد، فرایند کاربرد مشکل زای اینترنت شروع میشود. این آسیب شناسی زمینهای، نوعی آمادگی و تمایل است و موجب شروع استرس میشود. البته چندین عامل دیگر نیز در ایجاد و یا حفظ اختلال دخالت دارند:
اولاً، بعضی از تقویتکننده های رفتاری وجود دارند که به عنوان عامل شرطی عمل میکنند. اتاق، صندلی، دستزدن به صفحه کلید، موس، صدای روشن شدن رایانه، بوق یا صدای زنگ آن در گروه این عوامل هستند.
ثانیاً، بدکاری شناختی نیز در اینجا عمل میکند. زیرا شناخت غیرسازشی در زمینه خود و دنیا، شاخص های اولیه این اختلال هستند. باورهایی هم چون این موضوع که فرد فقط در اینترنت قدرت کنترل دارد، فقط در آنجا برای خود کسی است و فقط در آنجا قابل احترام است و مانند آن، افکار شناختی مشکل زا در زمینه«خود» هستند. باورهایی مانند هیچکس در بیرون از اینترنت از من خوشش نمیآید، یا اینترنت تنها جایی است که واقعاً میشود مردم را شناخت، و هر کسی به نوعی به اینترنت آلوده است و مانند آن افکار شناختی مشکلزا در زمینه«دنیا» هستند.
ثالثاً، بیان کیفی کاربری اینترنت بستگی به شبکه حمایتی اجتماعی فرد دارد. اگر تمام عوامل در فرد وجود داشته باشد و حمایت اجتماعی نشود، احتمال دارد به اعتیاد اینترنتی عمومی روی بیاورد که با رفتارهای جلب توجه اجتماعی، غیرشخصی و غفلت کاری مشخص میشود. اما اگر جنبه های اجتماعی داشته باشد، اعتیاد به اینترنت ویژه در او ایجاد خواهد شد که فقط در بخش ویژهای از تکنولوژی مانند بازی یا هرزهنگاری جنسی است.
از دیدگاه رفتاری ـ شناختی، نشانه های اختلال شامل افکار وسواسی درباره اینترنت، کنترل تکانه ضعیف، ناتوانی در متوقفکردن استفاده از اینترنت و مهمتر از همه، این باور که اینترنت تنها دوست فرد است. علاوه بر این، در موقعی که تماس برقرار نیست، به فکر اینترنت بودن، بار آینده تماسگرفتن را پیشبینیکردن و صرف مخارج زیاد درباره اینترنت و کارهای مربوط به آن نیز، نشانه های دیگر این اختلال هستند. مشکل عمده دیگر، جداکردن فرد از دوستان خود به نفع دوستان اینترنتی است و در نهایت نوعی احساس گناه درباره استفاده از اینترنت و دروغگفتن به دوستان درباره وقت صرف شده و سری نگه داشتن آن، نشانههای دیگر این اختلال هستند. این افراد درحالی که میدانند کارشان از نظر اجتماعی مورد پسند نیست، نمیتوانند آن را متوقف کنند. چرا که خود به خود، به خود ارزشی کمتر و در نتیجه نشانههای بیشتر میانجامد(امیدوار و صارمی، ۱۳۸۱: ۵۲).
اعتیاد به اینترنت و نظارت والدین: از زمره عوامل موجد و یا مانع اعتیاد اینترنتی در میان نوجوانان و جوانان، نظارت و کنترلی است که والدین بر استفاده فرزندان از اینترنت اعمال میکنند. مسأله ای که بارز است، این است که معمولاً خانواده ها نگاهی متعادل و منطقی پیرامون استفاده فرزندانشان از اینترنت نداشته و دو سیاست کاملاً قطبی نسبت به این موضوع در پیش میگیرند. به طوری که براساس نتایج یونگ در سال ۱۹۹۸، معمولاً والدین در برخورد با استفاده فرزندانشان از اینترنت، مایلند در یکی از دو دسته«سهلانگاری مهربانانه» و«تبعید قاطع یا مطلق قرار بگیرند» (Bullen and Harre، ۲۰۰۰: )۶.
تحقیقات صورتگرفته نشان داده است که والدین بیشتر نوجوانان آمریکایی در حین آنلاین بودن فرزندانشان، هیچ نظارتی بر آنها ندارند(Bullen and Harre، ۲۰۰۰: )۶. هم چنین یونگ تقریباً در تمامی مطالعات موردی ای که راجع به معتادان نوجوان اینترنت انجام داد، بدین نتیجه رسید که این نوجوانان در اتاق های خواب و به دور از چشم بزرگترها آنلاین میشوند.
این نتایج نشان میدهد که حتی ممکن است بسیاری از خانواده ها از فعالیت های آنلاین فرزندانشان اطلاعی نداشته باشند و یا در صورت آگاهی، به دلیل فقدان درک ماهیت این فناوری نسبتاً جدید، نتوانند به طور کامل به خطرات بالقوه استفاده از آن پی ببرند.
البته امروزه، رسانه های متعدد خبری با انتشار خبرهای مختلف راجع به خطرات استفاده مفرط از اینترنت میتوانند تا حدودی این نقص را پنهان کنند. اما نکتهای که مسلم است، این است که گاه رسانهها با پوشش نادرست این خبرها، شیوع پدیده را رقم میزنند. پدیدهای که به زعم یونگ، به جای آن که والدین را تشویق به آموزش خود و فرزندانشان راجع به ایمنی اینترنتی کند، آنها را وامیدارد که خود و فرزندانشان را از دسترسی به اینترنت منع کنند. این کار اگرچه ممکن است، دسترسی به اینترنت را در منزل دشوار کند، اما، کنترل آن در خارج از منزل و کافینت ها(بخصوص در مدارس که خانوادهها هیچ کنترلی بر کیفیت استفاده فرزندان از اینترنت ندارند) تقریباً غیرممکن است)(Bullen and Harre، ۲۰۰۰: ۶).
براساس نتایج مطالعات وزارت آموزش و پرورش نیوزیلند، تقریباً تمامی مدارس ابتدایی (۹۶ درصد) و راهنمایی(۹۹ درصد) به اینترنت وصل هستند(Bullen and Harre، ۲۰۰۰:۸). از این رو، بدیهی است که با توجه به افزایش گسترده کاربری اینترنت توسط نوجوانان و جوانان در مکان های مختلف، کنترل و نظارت بر آنان امری دشوار و گاه در برخی موارد غیرممکن مینماید.
نتایج برخی از مطالعات و تحقیقات تجربی درباره اعتیاد اینترنتی: در خارج از کشور، مطالعات زیادی بهویژه از نیمه دهه ۶۰ صورت گرفته، که هر کدام از زاویهای خاص به موضوع اعتیاد اینترنتی و پیامدهای مثبت و منفی آن پرداختهاند.
برنر طی مطالعهاش در سال ۱۹۹۶ دریافت که ۳۰ درصد از پاسخگویان، تلاش ناموفق در ترک استفاده از اینترنت داشتهاند. همچنین، ۵۸ درصد از پاسخگویان اظهار داشتهاند که دیگران(خانواده و دوستان) راجع به استفاده بیش از حد از اینترنت، به آنها گوشزد کردهاند(King، ۱۹۹۶:۶).
برنر(۱۹۹۷) در مطالعه دیگری به این نتیجه رسید که ۱۷ درصد از کاربران بیشتر از ۴۰ ساعت در هفته از اینترنت استفاده کرده و متوسط استفاده نیز، ۱۹ ساعت در هفته بوده است. همچنین، ۵۸ درصد از کاربران اعلام کردهاند که دیگران از وقتی که آنها صرف اینترنت میکنند، شکایت دارند و ۴۶ درصد از آنها نیز اعلام کردهاند که کمتر از چهار ساعت از وقت خواب خود را برای استفاده از اینترنت صرف میکنند(همان: ۲۸-۲۷).
تامپسون در سال ۱۹۹۶ به مطالعه اختلالات اعتیاد اینترنتی در بین مردم پرداخت. براساس نتایج مطالعه ایشان، ۷۲ درصد از پاسخگویان اذعان به وجود نوعی اعتیاد یا وابستگی به اینترنت در خود داشتهاند و ۳۳ درصد از آنها نیز به اثرات سوء استفاده از اینترنت بر زندگی شان اشاره کردهاند. در رابطه با تأثیر اعتیاد اینترنتی بر احساس کمبود در روابط اجتماعی واقعی، تامپسون به نتایج مختلفی دست یافت:
۲۹ درصد از پاسخگویان اشاره کردهاند که مهارت های اجتماعی آنها دچار اختلال شده است. درحالیکه ۳۶ درصد از آنها به تقویت این مهارت ها اذعان داشتهاند. ۴۷ درصد از پاسخگویان به اختلالات فیزیکی هم چون تارشدن دید چشم و یا بدخوابی اشاره کردهاند. تامپسون در پایان، چنین نتیجه میگیرد که پدیده اعتیاد اینترنتی، پدیده جدیدی است و بسیاری از مردمی که در حال حاضر مبتلا به آن هستند، در واقع دارند به تازگی و نوبودن این منبع دانش در زندگی شان پاسخ میدهند، نه چیز دیگر(Ibid۷).
ایگر در سال ۱۹۹۶ به مطالعه تأثیرات اعتیاد اینترنتی بر رفتار مردم کشور سوئیس پرداخت. مطالعه نشان داد که ۶/۱۰ درصد از کل پاسخگویان به اینترنت اعتیاد دارند.همچنین،گروهی که خودشان را معتاد به اینترنت معرفی کردهاند، گرایش به موارد زیر در آنها بیش از گروه غیرمعتاد به اینترنت بوده است:
۱. پیامد های منفی اینترنت بر آنها ۲. مشارکت بیشتر در گروه های خودیار آنلاین ۳. احساس تمایل شدید به استفاده از اینترنت در زمان آفلاین بودن ۴. برای استفاده بعدی از اینترنت انتظار کشیدن ۵. بهخاطر استفاده از اینترنت، احساس گناه کردن ۶. دروغ گفتن به دوستان راجع به میزان آنلاین بودن ۷. شکایت خانواده و دوستان نسبت به استفاده مفرط از اینترنت(Ibid:۶-۷).
یونگ(۱۹۹۶) در مطالعهای که انجام داده، دریافت که ۸۰ درصد از پاسخگویان، کاربران وابسته اینترنت بودند که انگارههای رفتاری معتادانه قابل توجهی را از خود بروز دادند. وی خاطرنشان میسازد که وابستگی به اینترنت، گسستها و انقطاع های شدیدی در زندگی تحصیلی، اجتماعی، مالی و شغلی مشارکت کنندگان ایجاد کرده است. بهطوری که ۵۸ درصد از دانش آموزان و دانشجویان، کاهش چشمگیری در عادات مطالعه، افت نمرات درسی، غیبت در کلاس ها، مشروط شدن و مانند آن دارند. افزون بر این، کنترلی وجود ندارد که این افراد همیشه وقت خودشان را در فعالیت های علمی صرف کنند. ۴۳ درصد این شاگردان به خاطر دیرخوابیدن ناشی از استفاده از اینترنت، در مدرسه با عدم موفقیت روبرو شدهاند(Duran،۲۰۰۳: ۳ و امیدوار و صارمی، ۱۳۸۱: ۶۴).
اندرسون در سال ۱۹۹۷ به مطالعه تأثیر اعتیاد اینترنتی بر دانشجویان پرداخت. وی دریافت که یک سوم این دانشجویان در نتیجه استفاده مفرط از اینترنت، دچار مشکلات تحصیلی شدهاند(Lim and et al.، ۲۰۰۴: ۲).
باربر(۱۹۹۷) در یک نظر سنجی از معلمان، کارمندان کتابخانه و همکاران کامپیوتر دریافت که به زعم ۸۶ درصد از آنها، استفاده از اینترنت کارآیی درسی دانشآموزان و دانشجویان را بهتر نکرده است. زیرا اطلاعات اینترنتی آنقدر بیسامان و به موضوعات برنامه درسی نامربوط هستند که به آنها کمکی در به دست آوردن نمره بالا در آزمون های استاندارد نمیکند(امیدوار و صارمی، ۱۳۸۱: ۶۴).
شرر(۱۹۹۷) در تحقیقات خویش بر روی دانشجویان دانشگاه ها، متوسط استفاده افراد وابسته به اینترنت را ۱۱ ساعت در هفته شناسایی کرده است. همچنین، وی دریافت که ۷۲ درصد از وابستهها، مرد بودند(همان: ۳۱).
اورزاک طی مطالعهای که به سال ۱۹۹۹ انجام داد، دریافت که افرادی که مستعد اعتیاد اینترنتی هستند، به سادگی خسته و ملول میشوند، تنها، کمرو و خجالتی و دچار افسردگی یا انواع دیگر اعتیاد هستند.(Chebbi and et al.، ۲۰۰۰: ۱).
براساس نتایج مطالعه یونگ در سال ۱۹۹۷، ۵ تا ۱۰ درصد از جمعیت آنلاین جهان در زمان مطالعه وی معتادند. حدود ۵۴ درصد از معتادان اینترنت، سابقه افسردگی و ۳۴ درصد از آنها نیز سابقه اضطراب و نگرانی دارند. ۵۰ درصد از پاسخگویان نیز اظهار داشتهاند که سابقه اعتیاد به مواد مخدر دارند. همچنین، از میان کل پاسخگویان معتاد به اینترنت، ۲۵ درصد بیان کردند که در ظرف ۶ ماه اول آنلاین شدن، به اینترنت معتاد شدهاند. ۵۸ و ۱۷ درصد از آنها نیز دوره آن را به ترتیب بین ۱ تا ۶ سال، و بیش از ۱ سال ذکر کردهاند. متوسط آنلاین بودن پاسخگویان معتاد به اینترنت نیز برابر با ۳۸ ساعت در هفته بود. مردان عموماً از اینترنت به عنوان ابزاری برای جست و جوی قدرت، پایگاه و تسلط استفاده کرده و موارد کاربرد اینترنت در میان آنها نیز شاملٍ کسب اطلاعات، بازی های تعاملی پرخاشگرانه، و هرزه نگاری بوده است. اما استفاده زنان از اتاق های چت بیشتر بخاطر تشکیل دوستی های حمایت گرانه، دوستیابی، و اجتماعی شدن(Socialization) بوده است. ۹۰ درصد از معتادان اینترنت، به سایت های ارتباطی دو طرفه اعتیاد داشتند: اتاق های چت، بازی های تعاملی، گروه های خبری، و نامه الکترونیکی(Samson and Keen، ۲۰۰۵: ۲-۳).
یونگ(۱۹۹۸) در مطالعهای که روی معتادان به اینترنت انجام داد، بدین نتیجه رسید که افراد با موقعیت اقتصادی و اجتماعی بالاتر، و نیز افراد دارای تحصیلات بالاتر، بیشتر در معرض این اختلال قرار دارند.
این مطالعه نشان داد که افرادی که وقت بیشتری دارند، مانند افرادی که در خانه هستند و دانشجویان دانشگاه در خوابگاه ها، با احتمال بیشتری در معرض اینترنت هستند(امیدوار و صارمی، ۱۳۸۱: ۳۳-۳۱).
مطالعه یونگ در سال ۱۹۹۸ نشان داد که ۸۰ درصد از پاسخگویانی که معتاد به اینترنت بودند، در هفته ۳۸ ساعت از وقتشان را صرف امور و اهداف غیراداری و غیرکاری در اینترنت میکنند(Lim and et al.، ۲۰۰۴:۲). یونگ نشان داد که زنان معتاد به اینترنت، از این که میدانستند کسی نمیداند آنها به چه چیزی شبیه هستند، نوعی آسایش خاطر به آنها دست میداد(Bullen and Harre،۲۰۰۰:۱۰). وی همچنین در مطالعهاش دریافت که احتمال اعتیاد زنان و مردان به اینترنت برابر است.
گرینفلد(۱۹۹۸) در مطالعهای که روی کاربران اینترنت انجام داد، پی برد که ۷/۵ درصد از نمونه تحقیق وی دارای معیار استفاده غیرارادی از اینترنت بودند. از میان این افراد، عمدهترین موارد مصرفی اینترنت عبارت بودند از: اتاق های چت، هرزهنگاری، خرید آنلاین، و نامه الکترونیکی. همچنین، حدود یک سوم از مشارکت کنندگان در این مطالعه اظهار داشتهاند که آنها از اینترنت به عنوان یک روش فرار از وضع همیشگی و یا تغییر خلق و خوی شان استفاده میکنند. همچنین، افراد معتاد در قیاس با افراد غیرمعتاد، اعتقاد بیشتری به از دست دادن کنترل رفتارهاشان هنگام استفاده از اینترنت داشتهاند. گرینفلد معتقد است که فقدان کنترل بر رفتارها، تنها یکی از شاخص های توانمندی طبیعت روانگردان اینترنت است. سایر علائم نیز شامل تحریف وقت و زمان، تسریع دوستی و صمیمیت و کاهش حجب و حیاست. برای مثال، ۸۳ درصد از مشارکت کنندگانی که معیار های اعتیاد به اینترنت را داشتند، اذعان داشتهاند که موقعی که از اینترنت استفاده میکنند، مرزها را زیر پا گذاشته و کنترلی بر آنها ندارند. این درحالی است که از میان افراد غیرمعتاد، تنها ۳۷ درصد به فقدان کنترل بر مرزها اشاره کردهاند(DeAngelis، ۲۰۰۰:۱-۲).
یونگ در مطالعهاش پیرامون اعتیاد اینترنتی بدین نتیجه رسید که افراد معتاد به اینترنت دچار علائم خاصی بوده و با پیامدهایی مواجهند که دقیقاً مشابه پیامدهای افرادی است که به الکل، شرط بندی، خرید و سایر رفتارهای وسواسی دچار هستند. همچنین، این افراد محیط مجازی اینترنت را جذابتر از واقعیت روزانهشان میدانند. زندگی روزانه این قبیل افراد تحت تسلط نیاز به آنلاین شدن قرار دارد. همچنین، عمدهترین حوزههای متأثر از اعتیاد اینترنتی، مدرسه، خانواده، کار و روابط هستند. علاوه بر این، یونگ بدین نتیجه رسید که بروز اعتیاد اینترنتی ریشه در هفت دلیل اصلی دارد که عبارتند از نارضایی از زندگی زناشویی، فشار کاری، مشکلات مالی، عدم امنیت، اضطراب، دعواهای خانوادگی، و زندگی محدود اجتماعی(Chebbi and et al.، ۲۰۰۰: ۱-۲).
کوپر طی مطالعهای پی برد که ۱۷ درصد از نمونه تحقیق وی، کاربران “در ریسک” هستند که به شیوهای مشکلساز درگیر میل جنسی اینترنتی شدهاند(DeAngelis، ۲۰۰۰: ۳).
گرینفلد(۱۹۹۸) در مطالعه خود دریافت که ازدواج و روابط جنسی بیشترین حوزههایی هستند، که تحت تأثیر اعتیاد اینترنتی قرار میگیرند. تأکید بر ازدواج و روابط، ظاهراً به خاطر استفاده غیرارادی از هرزهنگاری است. حتی ۶۲ درصد از پاسخگویان اظهار کردهاند که به طور متوسط هفتهای چهار ساعت وارد سایت های هرزهنگاری میشوند(Duran، ۲۰۰۳: ۲-۳).
گرینفلد در مطالعه دیگری به سال ۱۹۹۹، بدین نتیجه رسید که ۶ درصد از کاربران وب، دچار اعتیاد اینترنتی هستند(Lim and et al.، ۲۰۰۴: ۲).
کرات در سال ۱۹۹۹ در مطالعهاش بدین نتیجه رسید که نوجوانانی که از تماس های اجتماعی کنارهگیری میکنند، از اینترنت به عنوان ابزاری برای فرار از واقعیت استفاده میکنند(Lim and et al.، ۲۰۰۴: ۲).
ولش(۱۹۹۹) در مطالعه خویش دریافت که ۸ درصد از دانشجویان مرد با معیارهای اختلال اعتیاد به اینترنت جور در میآیند(همان: ۳۴).
نای و اربرینگ(۲۰۰۰) در مطالعه خویش بدین نتیجه رسیدند که زن ها بیش از مردها در دامنه شدید اختلال اعتیاد به اینترنت بوده و بنابراین نسبت به مردها مشکلات بیشتری در استفاده از اینترنت داشتند(همان: ۳۳).
بولن و هری در مطالعهشان در سال ۲۰۰۰، به این نتیجه رسیدند که هر چه جوانان زمان بیشتری را با اینترنت سر کنند، در مقابل از میزان زمانی که صرف محیط اجتماعی واقعی شان خواهند کرد، کاسته خواهد شد. بهعلاوه آن که جوانان معتاد به اینترنت همانند سایر معتادان، دچار علائم و شاخصههای اعتیادی مشخص هستند. فعالیت های اعتیادآمیز مردان، عموماً بازی های پرخاشگرانه، سایت های هرزه نگاری و فعالیت های اعتیادآمیز زنان نیز عموماً تشکیل دوستی های حمایتگرانه، دوستیابی و یا گلایه از شوهران در اتاق های چت است(Bullen and Harre، ۲۰۰۰: ۳-۱۱.
بر اساس نتایج مطالعه اندرسون بر روی دانشجویان، ۱۰ درصد از پاسخگویان دارای معیارهای وابستگی به اینترنت بوده و اکثریت کسانی هم که استفاده اعتیادی از اینترنت داشتند، مرد و از دانشجویان علوم سخت بودهاند(DeAngelis، ۲۰۰۰: ۱).
گروهول(۲۰۰۳) طی تحقیقاتی که درخصوص دلایل گرایش افراد به اینترنت و استفاده اعتیادآور آنها از اینترنت انجام داد، بدین نتیجه رسید که افرادی که وقت زیادی را صرف استفاده از کامپیوتر میکنند، کسانی هستند که در زندگی با مشکلاتی مواجهند. در واقع، این افراد چون رغبتی به برخورد با مشکلات زندگی ندارند و مایل نیستند حتی با آنها روبرو شوند، به فعالیت اعتیادآور در اینترنت میپردازند. به واقع، این گونه رفتارها، مشابه رفتار کسانی است که تلویزیون زیاد نگاه میکنند، یا کتاب زیاد میخوانند، و یا مرتب برای نوشیدن آب به بیرون از اتاق میروند.(Duran، ۲۰۰۳: ۱).اعتیاد اینترنتی؛ علل و پیامدهای آن
روابط مجازی، پویا هستند، میتوانند بسیار حمایتی باشند، و در مقایسه با منافع بالقوه، حداقل خطر را به دنبال داشته باشند. مردم به کمک اینترنت، روابط جدیدی را براساس فعالیت نو، برانگیزنده و تقویت کننده تشکیل میدهند. پس، عاقلانه است که انتظار داشته باشیم درصد بالایی از مردم در ظرف فاصله زمانی محدود جذب آن شوند(King۹۹۶:۱۰).
در پاسخ به این سوال که اینترنت واقعاً چه چیزی دارد که افرادی که از آن استفاده میکنند، به طور بالقوه دچار رفتارهای مخرب میشوند و این که چرا برخی مردم خودشان را در معرض خطر از دست دادن شغل، از همگسیختگی روابط، و یا زیان های مالی قرار میدهند، دیدگاه های مختلفی از زوایای گوناگون ایراد شده است. از طرفی، اعتیاد به اینترنت یک پدیده بین رشتهای است، و علوم مختلف پزشکی، رایانهای، جامعه شناسی، حقوق، اخلاق و رواشناسی هر یک از زوایای مختلف این پدیده را مورد بررسی قرار دادهاند. در هر یک از این علوم مختلف، نظریه هایی برای این اختلال مطرح شده است. همچنین در بسیاری از موارد، نظریه های مطرح شده، از چارچوب یک علم خارج میشود و ترکیبی از مفاهیم چندین علم را دربرمیگیرد.
با وجود پژوهش های فراوان و تلاش های هماهنگ برای شناسایی مهم ترین عوامل گرایش فرد به اعتیاد به اینترنت، همچنان موارد مبهم و پرسش های بسیاری فرا روی محققان و متخصصان این حوزه قرار دارد. وجود دیدگاهها، نظرات، تبیین ها و اختلاف نظر در مورد نحوه پدید آمدن، طبقهبندی، تشخیص، تداوم و استمرار اعتیاد به اینترنت، به پیچیدگی و معماگونه بودن این آسیب اشاره دارد. به همین دلیل است که هنوز هیچ فرد، نظریه و دیدگاهی که قادر به تبیین تمامی«رفتارهای اعتیادگونه» باشد، مطرح نشده است.
گروهول در توضیح این مسأله که چرا مردم به گونهای اعتیادآور از اینترنت استفاده میکنند، الگوی استفاده مرضی از اینترنت را پیشنهاد کرده و در این رابطه، دو دیدگاه ارائه میدهد:
۱. علت گرایش افراد به استفاده اعتیادآور از اینترنت، تمایل آنها به دوریگزیدن از مشکلاتی است که در زندگی شخصی با آنها مواجهند. به عبارتی، افراد برای این که از مشکلات زندگی فرار کنند، به اینترنت روی میآورند.
۲. دیدگاه دومی که گروهول درخصوص دلیل رویکرد افراد به استفاده اعتیادی از اینترنت بیان میکند، دیدگاه قابل قبول تری است. وی در این دیدگاه، به مراحلی اشاره میکند که فرد هنگام کار با اینترنت و کشف منابع آن، از آنها گذر میکند. مراحل مورد نظر گروهول به قرار زیر است:
۱. افسونگری یا وسواس؛ این مرحله زمانی است که محیط برای فرد تازه است و وی تازه وارد این محیط شده است. یا این که فرد یک کاربر قدیمی است که فعالیت جدیدی را در اینترنت پیدا میکند. مرحله اول، به شدت اعتیادآور است. در واقع، این حالت اعتیادی تا جایی ادامه دارد که فرد وارد مرحله دوم یعنی توهم زدایی یا سرخوردگی شود.
۲. توهمزدایی یا سرخوردگی؛ در این مرحله، فرد نسبت به فعالیتی که اغلب انجام میدهد، سرخورده و بیتمایل میشود. موقعی که فرد از این مرحله بگذرد، میتواند مطمئناً وارد مرحله سوم یعنی تعادل شود.
۳. تعادل؛نماد و مشخصه بارز مرحله سوم، استفاده طبیعی از اینترنت است. هر فردی در زمان های متفاوتی وارد مرحله سوم میشود. در جمعبندی این سه مرحله باید گفت که حتی گاه اتفاق میافتد که تمامی این مراحل به صورت چرخشی در فرد تکرار شوند. در واقع، سیر این مراحل به صورت خطی نیست. به ویژه، زمانی که فرد فعالیت جدید جالب دیگری را در اینترنت پیدا میکند، این مراحل دوباره در وی از نو شروع میشوند(Duran، ۲۰۰۳: ۲). معتادان اغلب یک«زندگی دوم»(Second life) و یا مفری را برای«فراموش کردن مشکلاتشان در هنگام آنلاین بودن ایجاد میکنند، درست مانند احساس کرختی و مستی که افراد معتاد به الکل در هنگام نوشیدن الکل گزارش میدهند».
سیگل و سنا در بررسی نظریههای مربوط به اعتیاد اینترنتی، به نظریه های کلان انحراف و کجرفتاری اجتماعی استناد کرده و این نظریه ها را به چهار دسته کلی تقسیم کردهاند که هر کدام از این دسته های کلی خود نظریه های مختلفی را در بر میگیرد.این چهار دسته کلی عبارتند از:
۱- نظریه های فردی ۲- نظریه های ساختار اجتماعی ۳- نظریه های فرایند اجتماعی ۴- نظریه های واکنش اجتماعی.
در نظریه های فردی، ریشه اختلال در خود فرد جست و جو می شود، یعنی ساخت زیست شناختی و ویژگی های روانشناختی شخص است که سازنده رفتار اوست. براساس این دیدگاه، شخصیت شامل تمامی جنبه های رفتاری، هیجانی، شناختی، اخلاقی، و حتی جنبه جسمانی، عصبی، هورمونی و بیوشیمیایی میشود که بهوجودآورنده رفتار بهنجار یا نابهنجار است. براساس نظریه های ساختار اجتماعی، رفتار بزهکارانه، ناشی از سازگاری فرد با شرایط حاکم در محیط های طبقه پایین است. سیگل و سنا نظریه های ساختار اجتماعی را به سه دسته تقسیم کردهاند:
۱. نظریه درهم ریختگی اجتماعی ۲. نظریه های فشار ۳. نظریه خرده فرهنگ(فرهنگ منحرف).
نظریه های فرایند اجتماعی، نابهنجاری را ناشی از تعاملات انسان ها در زندگی اجتماعی روزمره میدانند. نظریه های فرایند اجتماعی به نظریه های زیر تقسیم پذیرند:
الف- نظریه تداعی افتراقی ب- نظریه کنترل اجتماعی ج- نظریه کنترل اجتماعی هیرشی.
نظریههای واکنش اجتماعی، بر روی نقشی که نهادهای اقتصادی و اجتماعی در ایجاد رفتارهای نابهنجار دارند، متمرکز می شوند. یعنی روشی که در آن، جامعه از خود نسبت به فرد واکنش نشان میدهد و روشی که افراد نسبت به جامعه واکنش نشان میدهند. دو نظریه مهم در بین نظریه های واکنش اجتماعی، نظریه، «برچسب» و نظریه«تضاد» است(امیدوار و صارمی،۱۳۸۱: ۳۹-۳۸).
درخصوص دلایل گرایش افراد به اینترنت و استفاده اعتیادی از آن، نظریه های دیگری هم ارائه شده است، که عبارتند از:
۱. نظریه پویایی روانی و شخصیت:
این نظریه، ریشه های اعتیاد فرد به اینترنت را به سالهای آغازین زندگی وی ارتباط میدهد. به عبارتی، عمدهترین دلایل گرایش اعتیادآور فرد به اینترنت، شوک های روحی یا کمبودهای عاطفی دوران کودکی، ارتباط با سایر ویژگی های خاص شخصیتی و یا سایر اختلالات، و خلق و خوها یا گرایش های روانشناختی ارثی است. طبق این دیدگاه، بسته به حوادثی که در دوران کودکی برای فرد اتفاق افتاده است و یا ویژگی های شخصیتی ای که در طی بلوغ در این فرد شکل گرفته است، او برای تقویت یک رفتار اعتیادآمیز و یا هر رفتار دیگری مستعد میشود. در این حالت، آن چه که اهمیت دارد، موضوع یا فعالیت نیست، بلکه فرد و شرایطی است که وی متأثر از آن، معتاد میشود(Duran، ۲۰۰۳:۲).
۲. نظریه کنترل اجتماعی:
براساس نظریه کنترل اجتماعی هیرشی، عاملی که باعث جلوگیری از رفتارهای انحرافی نوجوانان و جوانان میشود، «پیوند اجتماعی» است. به اعتقاد هیرشی، پیوندهای اجتماعی دارای چهار عنصر اصلی دلبستگی، تعهد، مشغولیت و اعتقاد است. ضعف هر یک از این چهار عنصر در فرد میتواند موجب بروز رفتارهای انحرافی او شود.
الف) دلبستگی: کسانی که به دیگران دلبستگی و علاقه ای ندارند، نگران این نیستند که روابط اجتماعی خود را به خطر اندازند و به همین علت بیشتر احتمال دارد که مرتکب رفتار انحرافی شوند.
ب) تعهد: هر چقدر میزان تعهد فرد نسبت به خانواده، شغل، دوستان و غیره کمتر باشد، احتمال ارتکاب رفتار انحرافی بیشتر خواهد بود.
ج) درگیری(مشغولیت): کسانی که مشارکت مداوم در فعالیت های زندگی، کار، خانوادگی و غیره ندارند و بیکارند، فرصت بیشتری برای انحراف دارند.
د) باور و اعتقاد: اگر فردی اعتقاد قوی به ارزش ها و اصول اخلاقی یک گروه نداشته باشد یا به این ارزش ها وفادار نباشد، احتمال گرایش وی به رفتار انحرافی بیشتر خواهد بود(امیدوار و صارمی،۱۳۸۱: ۵۶).
۳. تبیین رفتاری:
این تبیین بر پایه مطالعات بی. اف. اسکینر راجع به شرطی شدن عامل یا کنشگر است. براساس این دیدگاه، فرد برای دریافت پاداش وارد اینترنت میشود. پاداش هایی که وی از این رفتار میگیرد، فرار از واقعیت، رسیدن به عشق و سرگرمی های زیاد است و چنان چه فرد در زمان های آتی نیز به این پاداش ها نیاز داشته باشد، احتمالاً به اینترنت روی خواهد آورد. در نتیجه، این روند تقویت شده و چرخه هم چنان ادامه پیدا میکند(Duran، ۲۰۰۳:۲).
۴. تبیین بیوپزشکی:
بر پایه تبیین بیوپزشکی، عوامل ارثی و مادرزادی و یا اختلالات شیمیایی در مغز و فرارسانها، دلایل اصلی روی آوردن فرد به اعتیادند. از نظر این دیدگاه، وجود برخی کروموزوم ها، هورمون ها، و مواد زائد و یا فقدان مواد شیمیایی لازم و مشخص و فرارسانهایی که فعالیت مغز و سایر دستگاه های عصبی را تنظیم میکنند، در بروز اعتیاد در فرد موثرند(Ferris، ۲۰۰۲: ۲-۳).
آزادسازی حجم زیاد دوپاماین در مراکز لذت، باعث سرکوبی کارکردهای حیاتی مغز و نهایتاً کنترل آن میشود. از این نظر، روش های چندی وجود دارد که طی آن، استفاده از اینترنت احتمالاً باعث تحریک این فرایند عصبی ـ بیولوژیکی میشود. روش های مورد نظر عبارتند از:
۱. تجربه بالقوه شدید قدرت، هیجان، خوشحالی، تحریک، تحقق اهداف و رضایت، که در نتیجه آن فرد قادر خواهد بود در یک لحظه، پیرامون هر چیزی، به منبع گسترده اطلاعات وصل شود.
۲. احساس مخاطرهجویی، مانند شرط بندی، با ناشناخته ماندن چیزی که شاید اتصال بعدی به اینترنت بتواند آن را مشخص کند همراه است. حال این امر ناشناخته، ممکن است کسب اطلاعات جدید و جالب و یا فرصت های تعاملی هم چون ارتباط صرف با یک دوست، رفتن به اتاق های چت، هرزهنگاری، خرید آنلاین و جز این ها باشد.
۳. اثر خویشتن داری رضایتبخشی که گمنامی کاربر در نت به وی میدهد. این امر هم باعث تسریع روند صمیمیت و پیوند اجتماعی میشود که ظاهراً صداقت آن از ارتباط شفاهی بیشتر است و هم موجب میشود که فرد دچار رویا و خواب و خیال شود و یا یک هویت کلی جدید برای خود ایجاد کند که ممکن است بسیار لذت بخش هم باشد.
۴. اثر هیپنوتیزمآور حرکات تصاویر روی صفحه مانیتور رایانه(یا تلویزیون).
۵. جذابیت چندرسانهای همانند رنگ، صدای موزیک یا استریو، سرعت و گرافیک های فلاشدار(Lawyers concerned for lawyers، INC.، ۲۰۰۵:۲-۴).
6. نظریه شناختی: همانند دیدگاه روانکاوی، دیدگاه شناختی متوجه فرایندهای درونی است. البته این دیدگاه بیش از آن که بر امیال، نیازها، و انگیزش ها تأکید کند، بر این که افراد چگونه اطلاعات را کسب کرده و تفسیر میکنند و آنها را در حل مشکلات بهکار میگیرند، تأکید دارد. اصولاً دیدگاه شناختی بیشتر به افکار کنونی و شیوههای حل مسأله توجه دارد تا تاریخچه شخصی.
در این دیدگاه، اعتیاد به اینترنت، برآمده از شناخت های معیوب و یا پردازش معیوب شناختی است و درمان آن مبتنی بر تصحیح فرایند شناخت های معیوب است (امیدوار و صارمی، ۱۳۸۱: ۵۲).
۶. نظریه شناختی ـ رفتاری: گسترش اعتیاد به اینترنت، با شرایط روانشناختی قبلی به وجود میآید. در اکثر مواقع، این آسیب شناسی شامل افسردگی، اضطراب اجتماعی و انواع روان پریشی هاست. وقتی فرد در معرض استفاده از اینترنت قرار میگیرد، فرایند کاربرد مشکل زای اینترنت شروع میشود. این آسیب شناسی زمینهای، نوعی آمادگی و تمایل است و موجب شروع استرس میشود. البته چندین عامل دیگر نیز در ایجاد و یا حفظ اختلال دخالت دارند:
اولاً، بعضی از تقویتکننده های رفتاری وجود دارند که به عنوان عامل شرطی عمل میکنند. اتاق، صندلی، دستزدن به صفحه کلید، موس، صدای روشن شدن رایانه، بوق یا صدای زنگ آن در گروه این عوامل هستند.
ثانیاً، بدکاری شناختی نیز در اینجا عمل میکند. زیرا شناخت غیرسازشی در زمینه خود و دنیا، شاخص های اولیه این اختلال هستند. باورهایی هم چون این موضوع که فرد فقط در اینترنت قدرت کنترل دارد، فقط در آنجا برای خود کسی است و فقط در آنجا قابل احترام است و مانند آن، افکار شناختی مشکل زا در زمینه«خود» هستند. باورهایی مانند هیچکس در بیرون از اینترنت از من خوشش نمیآید، یا اینترنت تنها جایی است که واقعاً میشود مردم را شناخت، و هر کسی به نوعی به اینترنت آلوده است و مانند آن افکار شناختی مشکلزا در زمینه«دنیا» هستند.
ثالثاً، بیان کیفی کاربری اینترنت بستگی به شبکه حمایتی اجتماعی فرد دارد. اگر تمام عوامل در فرد وجود داشته باشد و حمایت اجتماعی نشود، احتمال دارد به اعتیاد اینترنتی عمومی روی بیاورد که با رفتارهای جلب توجه اجتماعی، غیرشخصی و غفلت کاری مشخص میشود. اما اگر جنبه های اجتماعی داشته باشد، اعتیاد به اینترنت ویژه در او ایجاد خواهد شد که فقط در بخش ویژهای از تکنولوژی مانند بازی یا هرزهنگاری جنسی است.
از دیدگاه رفتاری ـ شناختی، نشانه های اختلال شامل افکار وسواسی درباره اینترنت، کنترل تکانه ضعیف، ناتوانی در متوقفکردن استفاده از اینترنت و مهمتر از همه، این باور که اینترنت تنها دوست فرد است. علاوه بر این، در موقعی که تماس برقرار نیست، به فکر اینترنت بودن، بار آینده تماسگرفتن را پیشبینیکردن و صرف مخارج زیاد درباره اینترنت و کارهای مربوط به آن نیز، نشانه های دیگر این اختلال هستند. مشکل عمده دیگر، جداکردن فرد از دوستان خود به نفع دوستان اینترنتی است و در نهایت نوعی احساس گناه درباره استفاده از اینترنت و دروغگفتن به دوستان درباره وقت صرف شده و سری نگه داشتن آن، نشانههای دیگر این اختلال هستند. این افراد درحالی که میدانند کارشان از نظر اجتماعی مورد پسند نیست، نمیتوانند آن را متوقف کنند. چرا که خود به خود، به خود ارزشی کمتر و در نتیجه نشانههای بیشتر میانجامد(امیدوار و صارمی، ۱۳۸۱: ۵۲).
اعتیاد به اینترنت و نظارت والدین: از زمره عوامل موجد و یا مانع اعتیاد اینترنتی در میان نوجوانان و جوانان، نظارت و کنترلی است که والدین بر استفاده فرزندان از اینترنت اعمال میکنند. مسأله ای که بارز است، این است که معمولاً خانواده ها نگاهی متعادل و منطقی پیرامون استفاده فرزندانشان از اینترنت نداشته و دو سیاست کاملاً قطبی نسبت به این موضوع در پیش میگیرند. به طوری که براساس نتایج یونگ در سال ۱۹۹۸، معمولاً والدین در برخورد با استفاده فرزندانشان از اینترنت، مایلند در یکی از دو دسته«سهلانگاری مهربانانه» و«تبعید قاطع یا مطلق قرار بگیرند» (Bullen and Harre، ۲۰۰۰: )۶.
تحقیقات صورتگرفته نشان داده است که والدین بیشتر نوجوانان آمریکایی در حین آنلاین بودن فرزندانشان، هیچ نظارتی بر آنها ندارند(Bullen and Harre، ۲۰۰۰: )۶. هم چنین یونگ تقریباً در تمامی مطالعات موردی ای که راجع به معتادان نوجوان اینترنت انجام داد، بدین نتیجه رسید که این نوجوانان در اتاق های خواب و به دور از چشم بزرگترها آنلاین میشوند.
این نتایج نشان میدهد که حتی ممکن است بسیاری از خانواده ها از فعالیت های آنلاین فرزندانشان اطلاعی نداشته باشند و یا در صورت آگاهی، به دلیل فقدان درک ماهیت این فناوری نسبتاً جدید، نتوانند به طور کامل به خطرات بالقوه استفاده از آن پی ببرند.
البته امروزه، رسانه های متعدد خبری با انتشار خبرهای مختلف راجع به خطرات استفاده مفرط از اینترنت میتوانند تا حدودی این نقص را پنهان کنند. اما نکتهای که مسلم است، این است که گاه رسانهها با پوشش نادرست این خبرها، شیوع پدیده را رقم میزنند. پدیدهای که به زعم یونگ، به جای آن که والدین را تشویق به آموزش خود و فرزندانشان راجع به ایمنی اینترنتی کند، آنها را وامیدارد که خود و فرزندانشان را از دسترسی به اینترنت منع کنند. این کار اگرچه ممکن است، دسترسی به اینترنت را در منزل دشوار کند، اما، کنترل آن در خارج از منزل و کافینت ها(بخصوص در مدارس که خانوادهها هیچ کنترلی بر کیفیت استفاده فرزندان از اینترنت ندارند) تقریباً غیرممکن است)(Bullen and Harre، ۲۰۰۰: ۶).
براساس نتایج مطالعات وزارت آموزش و پرورش نیوزیلند، تقریباً تمامی مدارس ابتدایی (۹۶ درصد) و راهنمایی(۹۹ درصد) به اینترنت وصل هستند(Bullen and Harre، ۲۰۰۰:۸). از این رو، بدیهی است که با توجه به افزایش گسترده کاربری اینترنت توسط نوجوانان و جوانان در مکان های مختلف، کنترل و نظارت بر آنان امری دشوار و گاه در برخی موارد غیرممکن مینماید.
نتایج برخی از مطالعات و تحقیقات تجربی درباره اعتیاد اینترنتی: در خارج از کشور، مطالعات زیادی بهویژه از نیمه دهه ۶۰ صورت گرفته، که هر کدام از زاویهای خاص به موضوع اعتیاد اینترنتی و پیامدهای مثبت و منفی آن پرداختهاند.
برنر طی مطالعهاش در سال ۱۹۹۶ دریافت که ۳۰ درصد از پاسخگویان، تلاش ناموفق در ترک استفاده از اینترنت داشتهاند. همچنین، ۵۸ درصد از پاسخگویان اظهار داشتهاند که دیگران(خانواده و دوستان) راجع به استفاده بیش از حد از اینترنت، به آنها گوشزد کردهاند(King، ۱۹۹۶:۶).
برنر(۱۹۹۷) در مطالعه دیگری به این نتیجه رسید که ۱۷ درصد از کاربران بیشتر از ۴۰ ساعت در هفته از اینترنت استفاده کرده و متوسط استفاده نیز، ۱۹ ساعت در هفته بوده است. همچنین، ۵۸ درصد از کاربران اعلام کردهاند که دیگران از وقتی که آنها صرف اینترنت میکنند، شکایت دارند و ۴۶ درصد از آنها نیز اعلام کردهاند که کمتر از چهار ساعت از وقت خواب خود را برای استفاده از اینترنت صرف میکنند(همان: ۲۸-۲۷).
تامپسون در سال ۱۹۹۶ به مطالعه اختلالات اعتیاد اینترنتی در بین مردم پرداخت. براساس نتایج مطالعه ایشان، ۷۲ درصد از پاسخگویان اذعان به وجود نوعی اعتیاد یا وابستگی به اینترنت در خود داشتهاند و ۳۳ درصد از آنها نیز به اثرات سوء استفاده از اینترنت بر زندگی شان اشاره کردهاند. در رابطه با تأثیر اعتیاد اینترنتی بر احساس کمبود در روابط اجتماعی واقعی، تامپسون به نتایج مختلفی دست یافت:
۲۹ درصد از پاسخگویان اشاره کردهاند که مهارت های اجتماعی آنها دچار اختلال شده است. درحالیکه ۳۶ درصد از آنها به تقویت این مهارت ها اذعان داشتهاند. ۴۷ درصد از پاسخگویان به اختلالات فیزیکی هم چون تارشدن دید چشم و یا بدخوابی اشاره کردهاند. تامپسون در پایان، چنین نتیجه میگیرد که پدیده اعتیاد اینترنتی، پدیده جدیدی است و بسیاری از مردمی که در حال حاضر مبتلا به آن هستند، در واقع دارند به تازگی و نوبودن این منبع دانش در زندگی شان پاسخ میدهند، نه چیز دیگر(Ibid۷).
ایگر در سال ۱۹۹۶ به مطالعه تأثیرات اعتیاد اینترنتی بر رفتار مردم کشور سوئیس پرداخت. مطالعه نشان داد که ۶/۱۰ درصد از کل پاسخگویان به اینترنت اعتیاد دارند.همچنین،گروهی که خودشان را معتاد به اینترنت معرفی کردهاند، گرایش به موارد زیر در آنها بیش از گروه غیرمعتاد به اینترنت بوده است:
۱. پیامد های منفی اینترنت بر آنها ۲. مشارکت بیشتر در گروه های خودیار آنلاین ۳. احساس تمایل شدید به استفاده از اینترنت در زمان آفلاین بودن ۴. برای استفاده بعدی از اینترنت انتظار کشیدن ۵. بهخاطر استفاده از اینترنت، احساس گناه کردن ۶. دروغ گفتن به دوستان راجع به میزان آنلاین بودن ۷. شکایت خانواده و دوستان نسبت به استفاده مفرط از اینترنت(Ibid:۶-۷).
یونگ(۱۹۹۶) در مطالعهای که انجام داده، دریافت که ۸۰ درصد از پاسخگویان، کاربران وابسته اینترنت بودند که انگارههای رفتاری معتادانه قابل توجهی را از خود بروز دادند. وی خاطرنشان میسازد که وابستگی به اینترنت، گسستها و انقطاع های شدیدی در زندگی تحصیلی، اجتماعی، مالی و شغلی مشارکت کنندگان ایجاد کرده است. بهطوری که ۵۸ درصد از دانش آموزان و دانشجویان، کاهش چشمگیری در عادات مطالعه، افت نمرات درسی، غیبت در کلاس ها، مشروط شدن و مانند آن دارند. افزون بر این، کنترلی وجود ندارد که این افراد همیشه وقت خودشان را در فعالیت های علمی صرف کنند. ۴۳ درصد این شاگردان به خاطر دیرخوابیدن ناشی از استفاده از اینترنت، در مدرسه با عدم موفقیت روبرو شدهاند(Duran،۲۰۰۳: ۳ و امیدوار و صارمی، ۱۳۸۱: ۶۴).
اندرسون در سال ۱۹۹۷ به مطالعه تأثیر اعتیاد اینترنتی بر دانشجویان پرداخت. وی دریافت که یک سوم این دانشجویان در نتیجه استفاده مفرط از اینترنت، دچار مشکلات تحصیلی شدهاند(Lim and et al.، ۲۰۰۴: ۲).
باربر(۱۹۹۷) در یک نظر سنجی از معلمان، کارمندان کتابخانه و همکاران کامپیوتر دریافت که به زعم ۸۶ درصد از آنها، استفاده از اینترنت کارآیی درسی دانشآموزان و دانشجویان را بهتر نکرده است. زیرا اطلاعات اینترنتی آنقدر بیسامان و به موضوعات برنامه درسی نامربوط هستند که به آنها کمکی در به دست آوردن نمره بالا در آزمون های استاندارد نمیکند(امیدوار و صارمی، ۱۳۸۱: ۶۴).
شرر(۱۹۹۷) در تحقیقات خویش بر روی دانشجویان دانشگاه ها، متوسط استفاده افراد وابسته به اینترنت را ۱۱ ساعت در هفته شناسایی کرده است. همچنین، وی دریافت که ۷۲ درصد از وابستهها، مرد بودند(همان: ۳۱).
اورزاک طی مطالعهای که به سال ۱۹۹۹ انجام داد، دریافت که افرادی که مستعد اعتیاد اینترنتی هستند، به سادگی خسته و ملول میشوند، تنها، کمرو و خجالتی و دچار افسردگی یا انواع دیگر اعتیاد هستند.(Chebbi and et al.، ۲۰۰۰: ۱).
براساس نتایج مطالعه یونگ در سال ۱۹۹۷، ۵ تا ۱۰ درصد از جمعیت آنلاین جهان در زمان مطالعه وی معتادند. حدود ۵۴ درصد از معتادان اینترنت، سابقه افسردگی و ۳۴ درصد از آنها نیز سابقه اضطراب و نگرانی دارند. ۵۰ درصد از پاسخگویان نیز اظهار داشتهاند که سابقه اعتیاد به مواد مخدر دارند. همچنین، از میان کل پاسخگویان معتاد به اینترنت، ۲۵ درصد بیان کردند که در ظرف ۶ ماه اول آنلاین شدن، به اینترنت معتاد شدهاند. ۵۸ و ۱۷ درصد از آنها نیز دوره آن را به ترتیب بین ۱ تا ۶ سال، و بیش از ۱ سال ذکر کردهاند. متوسط آنلاین بودن پاسخگویان معتاد به اینترنت نیز برابر با ۳۸ ساعت در هفته بود. مردان عموماً از اینترنت به عنوان ابزاری برای جست و جوی قدرت، پایگاه و تسلط استفاده کرده و موارد کاربرد اینترنت در میان آنها نیز شاملٍ کسب اطلاعات، بازی های تعاملی پرخاشگرانه، و هرزه نگاری بوده است. اما استفاده زنان از اتاق های چت بیشتر بخاطر تشکیل دوستی های حمایت گرانه، دوستیابی، و اجتماعی شدن(Socialization) بوده است. ۹۰ درصد از معتادان اینترنت، به سایت های ارتباطی دو طرفه اعتیاد داشتند: اتاق های چت، بازی های تعاملی، گروه های خبری، و نامه الکترونیکی(Samson and Keen، ۲۰۰۵: ۲-۳).
یونگ(۱۹۹۸) در مطالعهای که روی معتادان به اینترنت انجام داد، بدین نتیجه رسید که افراد با موقعیت اقتصادی و اجتماعی بالاتر، و نیز افراد دارای تحصیلات بالاتر، بیشتر در معرض این اختلال قرار دارند.
این مطالعه نشان داد که افرادی که وقت بیشتری دارند، مانند افرادی که در خانه هستند و دانشجویان دانشگاه در خوابگاه ها، با احتمال بیشتری در معرض اینترنت هستند(امیدوار و صارمی، ۱۳۸۱: ۳۳-۳۱).
مطالعه یونگ در سال ۱۹۹۸ نشان داد که ۸۰ درصد از پاسخگویانی که معتاد به اینترنت بودند، در هفته ۳۸ ساعت از وقتشان را صرف امور و اهداف غیراداری و غیرکاری در اینترنت میکنند(Lim and et al.، ۲۰۰۴:۲). یونگ نشان داد که زنان معتاد به اینترنت، از این که میدانستند کسی نمیداند آنها به چه چیزی شبیه هستند، نوعی آسایش خاطر به آنها دست میداد(Bullen and Harre،۲۰۰۰:۱۰). وی همچنین در مطالعهاش دریافت که احتمال اعتیاد زنان و مردان به اینترنت برابر است.
گرینفلد(۱۹۹۸) در مطالعهای که روی کاربران اینترنت انجام داد، پی برد که ۷/۵ درصد از نمونه تحقیق وی دارای معیار استفاده غیرارادی از اینترنت بودند. از میان این افراد، عمدهترین موارد مصرفی اینترنت عبارت بودند از: اتاق های چت، هرزهنگاری، خرید آنلاین، و نامه الکترونیکی. همچنین، حدود یک سوم از مشارکت کنندگان در این مطالعه اظهار داشتهاند که آنها از اینترنت به عنوان یک روش فرار از وضع همیشگی و یا تغییر خلق و خوی شان استفاده میکنند. همچنین، افراد معتاد در قیاس با افراد غیرمعتاد، اعتقاد بیشتری به از دست دادن کنترل رفتارهاشان هنگام استفاده از اینترنت داشتهاند. گرینفلد معتقد است که فقدان کنترل بر رفتارها، تنها یکی از شاخص های توانمندی طبیعت روانگردان اینترنت است. سایر علائم نیز شامل تحریف وقت و زمان، تسریع دوستی و صمیمیت و کاهش حجب و حیاست. برای مثال، ۸۳ درصد از مشارکت کنندگانی که معیار های اعتیاد به اینترنت را داشتند، اذعان داشتهاند که موقعی که از اینترنت استفاده میکنند، مرزها را زیر پا گذاشته و کنترلی بر آنها ندارند. این درحالی است که از میان افراد غیرمعتاد، تنها ۳۷ درصد به فقدان کنترل بر مرزها اشاره کردهاند(DeAngelis، ۲۰۰۰:۱-۲).
یونگ در مطالعهاش پیرامون اعتیاد اینترنتی بدین نتیجه رسید که افراد معتاد به اینترنت دچار علائم خاصی بوده و با پیامدهایی مواجهند که دقیقاً مشابه پیامدهای افرادی است که به الکل، شرط بندی، خرید و سایر رفتارهای وسواسی دچار هستند. همچنین، این افراد محیط مجازی اینترنت را جذابتر از واقعیت روزانهشان میدانند. زندگی روزانه این قبیل افراد تحت تسلط نیاز به آنلاین شدن قرار دارد. همچنین، عمدهترین حوزههای متأثر از اعتیاد اینترنتی، مدرسه، خانواده، کار و روابط هستند. علاوه بر این، یونگ بدین نتیجه رسید که بروز اعتیاد اینترنتی ریشه در هفت دلیل اصلی دارد که عبارتند از نارضایی از زندگی زناشویی، فشار کاری، مشکلات مالی، عدم امنیت، اضطراب، دعواهای خانوادگی، و زندگی محدود اجتماعی(Chebbi and et al.، ۲۰۰۰: ۱-۲).
کوپر طی مطالعهای پی برد که ۱۷ درصد از نمونه تحقیق وی، کاربران “در ریسک” هستند که به شیوهای مشکلساز درگیر میل جنسی اینترنتی شدهاند(DeAngelis، ۲۰۰۰: ۳).
گرینفلد(۱۹۹۸) در مطالعه خود دریافت که ازدواج و روابط جنسی بیشترین حوزههایی هستند، که تحت تأثیر اعتیاد اینترنتی قرار میگیرند. تأکید بر ازدواج و روابط، ظاهراً به خاطر استفاده غیرارادی از هرزهنگاری است. حتی ۶۲ درصد از پاسخگویان اظهار کردهاند که به طور متوسط هفتهای چهار ساعت وارد سایت های هرزهنگاری میشوند(Duran، ۲۰۰۳: ۲-۳).
گرینفلد در مطالعه دیگری به سال ۱۹۹۹، بدین نتیجه رسید که ۶ درصد از کاربران وب، دچار اعتیاد اینترنتی هستند(Lim and et al.، ۲۰۰۴: ۲).
کرات در سال ۱۹۹۹ در مطالعهاش بدین نتیجه رسید که نوجوانانی که از تماس های اجتماعی کنارهگیری میکنند، از اینترنت به عنوان ابزاری برای فرار از واقعیت استفاده میکنند(Lim and et al.، ۲۰۰۴: ۲).
ولش(۱۹۹۹) در مطالعه خویش دریافت که ۸ درصد از دانشجویان مرد با معیارهای اختلال اعتیاد به اینترنت جور در میآیند(همان: ۳۴).
نای و اربرینگ(۲۰۰۰) در مطالعه خویش بدین نتیجه رسیدند که زن ها بیش از مردها در دامنه شدید اختلال اعتیاد به اینترنت بوده و بنابراین نسبت به مردها مشکلات بیشتری در استفاده از اینترنت داشتند(همان: ۳۳).
بولن و هری در مطالعهشان در سال ۲۰۰۰، به این نتیجه رسیدند که هر چه جوانان زمان بیشتری را با اینترنت سر کنند، در مقابل از میزان زمانی که صرف محیط اجتماعی واقعی شان خواهند کرد، کاسته خواهد شد. بهعلاوه آن که جوانان معتاد به اینترنت همانند سایر معتادان، دچار علائم و شاخصههای اعتیادی مشخص هستند. فعالیت های اعتیادآمیز مردان، عموماً بازی های پرخاشگرانه، سایت های هرزه نگاری و فعالیت های اعتیادآمیز زنان نیز عموماً تشکیل دوستی های حمایتگرانه، دوستیابی و یا گلایه از شوهران در اتاق های چت است(Bullen and Harre، ۲۰۰۰: ۳-۱۱.
بر اساس نتایج مطالعه اندرسون بر روی دانشجویان، ۱۰ درصد از پاسخگویان دارای معیارهای وابستگی به اینترنت بوده و اکثریت کسانی هم که استفاده اعتیادی از اینترنت داشتند، مرد و از دانشجویان علوم سخت بودهاند(DeAngelis، ۲۰۰۰: ۱).
گروهول(۲۰۰۳) طی تحقیقاتی که درخصوص دلایل گرایش افراد به اینترنت و استفاده اعتیادآور آنها از اینترنت انجام داد، بدین نتیجه رسید که افرادی که وقت زیادی را صرف استفاده از کامپیوتر میکنند، کسانی هستند که در زندگی با مشکلاتی مواجهند. در واقع، این افراد چون رغبتی به برخورد با مشکلات زندگی ندارند و مایل نیستند حتی با آنها روبرو شوند، به فعالیت اعتیادآور در اینترنت میپردازند. به واقع، این گونه رفتارها، مشابه رفتار کسانی است که تلویزیون زیاد نگاه میکنند، یا کتاب زیاد میخوانند، و یا مرتب برای نوشیدن آب به بیرون از اتاق میروند.(Duran، ۲۰۰۳: ۱).
کمرویی نجابت نیست !
جامعه نیاز به دختران و زنانی دارد که آن را بسازند و الگوهای رفتاری کودکان خود باشند و با صلابت و استواری و در عین حال سلامت و اعتدال در جامعه حضور یابند و از جایگاه خود دفاع کنند.
زنانی که حقوق خود را بخوبی بشناسند و همزمان به تکالیف خود بخوبی عمل کنند. حصول چنین نتایجی نیازمند تربیت صحیح دختران از همان اوان طفولیت است، درحالی که میزان اضطراب اجتماعی و کمرویی هم اکنون در میان دختران بیش از پسران است و شاید در فعالیت جبرانی است که برخی اعمال نسنجیده و خارج از اعتدال از آنان سر میزند.
کمرویی، نوعی ترس یا اضطراب اجتماعی است که باعث میشود فرد از مواجه شدن با افراد ناآشنا و ارتباطات اجتماعی گریزان باشد. ریشه اصلی کمرویی میتواند در ترس یا اضطراب اجتماعی نهفته باشد. اضطراب یک پاسخ طبیعی در مقابل هر نوع تهدید یا فرآیند آگاه کننده و اخطاری به فرد درباره یک خطر یا موقعیت دشوار است. زمانی که نگرانیهای فرد درخصوص مسائل مختلف فزونی مییابد، دچار اضطرابی میشود که در نتیجه اعتماد به نفس او کاهش مییابد. قدرت نگرش واقعبینانه و برقراری ارتباط متقابل با دیگران به حداقل میرسد و گریز از ارتباطات معمول اجتماعی و دلمشغولیهای مفرط، شخصیت را فرا میگیرد.
اضطراب اجتماعی وقوع نوعی ارزیابی شخصی در موقعیتهای مختلف اجتماعی است. به عبارت دیگر، زنان و دخترانی که دچار اضطراب اجتماعی هستند، از مواجهه با دیگران و از اینکه مورد داوری دیگران قرار گیرند، دچار ترس یا واهمه هستند. زن یا دختر چنین احساس میکند که در هر موقعیت شخص یا اشخاصی هستند که به محض مواجه شدن با او شخصیت و اعمال و رفتارش را مورد بررسی و کنکاش قرار میدهند. بنابراین تا حد ممکن میکوشد از مواجه شدن با دیگران دوری جوید.
شدت یافتن مبارزه با بیبندوباری در جامعه و تقاضای جامعه بر تعادل یافتن و سلامت پوشش برای بانوان به معنای نفی مشارکت و استقلال جویی و اعتماد به نفس زنان نیست.
حیا و قدرت خویشتنداری یکی از صفات انسانهای متعالی است که ارادی و ارزشمند است؛ در حالی که کمرویی پدیدهای غیرعادی، ناخوشایند و نشانگر معلولیت اجتماعی است که برای هر دو جنس پسر و دختر امری نامطلوب و نابهنجار است. خانواده و جامعه باید تفاوت حیا و کمرویی را بداند و بشناسد. حیا صرف ظاهر نشدن در جمع و اجتماع نیست. جامعه ما نیاز به حضور فعال و استفاده از استعدادها و توانمندیهای زنان و دختران در عرصههای مختلف اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی دارد. در چنین جامعهای کمرویی، جایی نخواهد داشت. اما این بسیار مهم است که مرز ظریف وقاحت و بیپروایی با جسارت و اعتماد بهنفس تشخیص داده شود حجب و حیا جایگاه و منزلت ویژه و ارزشمندی دارد و جامعه برای آن ارزش فراوانی قایل است.
زن یا دختری که قادر به برقراری ارتباط با دیگران نیست، احساس میکند که از دوستان و نزدیکان خود جداست. چنین فردی نمیتواند احساسات خوشایند یا ناخوشایند، امیدها و آرزوهایش را با نزدیکانش در میان بگذارد و پاسخهایشان را دریافت کند. احساس تنهایی، همانند کمرویی یک معلولیت اجتماعی به شمار میرود. هر کسی در یک شرایط یا موقعیت ویژه ممکن است احساس کند تنهاست. فردی که مدام این احساس را داشته باشد، بتدریج از ارتباطات بین فردی او کاسته شده و ویژگیهای افراد کمرو را مییابد. اگر این احساس تنهایی بنا به دلایلی همچون ناکامیهای مکرر، رفتارهای تبعیضآمیز و بیعدالتی، سرخوردگی و قطع امید از پیوندهای عاطفی عزیزان، تقویت و مداومت پیدا کند فرد عمیقا احساس تنهایی خواهد کرد و نه تنها همچون افراد کمرو دچار ناتوانی و معلولیت اجتماعی خواهد شد بلکه احساس تنهایی، زمینه افسردگی را در او به وجود میآورد. این احساس تنهایی در برخی موارد حتی میتواند به رفتارهایی چون فرار از خانه، اعتیاد و خودکشی بینجامد. در حقیقت درصد قابل توجهی از دختران و پسرانی که خودکشی و یا اقدام به خودکشی کردهاند تجارب فراوانی از احساس تنهایی و رهاشدگی از طرف نزدیکان و دوستان صمیمیخود داشتهاند. در هر جامعهای تعداد قابل ملاحظهای از افراد با این مساله مواجه میباشند. به این ترتیب استعداد، خلاقیتها و هنرهای این افراد در پشت سدکمرویی نگه داشته شده و از آنها استفاده نمیشود .
پرورش اخلاقی دانش آموزان
نزدیک به بیست سال قبل به همت اندیشمندان وصاحب نظران ، قانونی تدوین شد که بعدها به “قانون اهداف ووظایف آموزش وپرورش” مشهور شد. قانون مذکور دارای ۴۰ فصل ، ۱۳ماده، و۹ تبصره است که درتاریخ /۱۲/۴ ۱۳۶۶ به تایید شورای محترم نگهبان رسید و مراحل اجرایی شدن آن ابلاغ شد.
در این قانون ۱۴ هدف اساسی برای نظام تعلیم وتربیت در نظر گرفته شده است که تحقق هریک از این اهداف متعالی میتواند آینده مطلوب وچشم اندازی بینظیر را برای جامعه اسلامی ایران به ارمغان آورد.
یکی از اهدافی که در این منشور بدان تصریح شده است رشد فضایل اخلاقی و تزکیه دانشآموزان بر پایه تعالیم عالیه اسلام است. (کیهان، ۸۶/۱۲/۲۲، ش۱۹۰۴۳، ص۹.) همچنین چندی پیش جناب آقای دکتر علیرضا احمدی وزیر آموزش وپرورش با برشمردن دستاوردهای بزرگ و مثبت آموزش وپرورش در سالیان پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران تصریح کردند آموزش وپرورش “به دلیل تغییر شرایط در جامعه ، نیازمند اصلاح ساختاری و محتوایی است”. (رسالت، ۸۶/۱۱/۱۴، ش۶۳۵۷، ص۲۴.)
حال سوال اصلی این است مسولین نظام، متولیان فرهنگی، و مدیران آموزش و پرورش تا کنون به چه میزان در تحقق اهداف متعالی آموزش وپرورش که مبتنی بر آموزههای دینی و ارزشهای دین مبین اسلام است موفق بودهاند؟
آیا دانشآموزان که مدیران آینده کشور هستند به گونهای پرورش یافتهاند که بتوانند به دور از هرگونه تهاجم فرهنگی واجتماعی در آیندهای نه چندان دور مدیریت بخشهای مختلف نظام اسلامی را بر عهده گیرند؟
نکتهای که باید بدان عنایت بسیار شود این است که آموزش وپرورش، فعالیت هدفمندی است که میان دو عنصر مربی و متربی جریان دارد و برای تحقق عینی آن، نیاز به بررسی مبانی، و به کارگیری روشهای متناسب و نیز تعیین محتوا و فعالیتهای مطلوب در تعامل مربی و متربی است. از این رو مهمترین عامل زیر بنایی تحول در آموزش و پرورش تربیت مربی و نیروی انسانی است که بر مبنای فرهنگ غنی دینی و بومی پرورش پیدا کرده است.این مهم هنگامی تحقق مییابد که متولیان فرهنگی و آموزشی کشور از موازی کاری اجتناب کنند و یک برنامه منسجم و لازمالاجرا میان تمام نهادهای فرهنگی، آموزشی و تربیتی حاکم باشد. چرا که “آموزش” و “پرورش” از موثرترین عوامل شکلگیری شخصیت انسان است و چنانچه مبنای نظری آن از صحت کامل برخوردار باشد فرد و جامعه میتوانند از آثار و پیآمدهای مطلوب ومثبت آن بهرهمند باشند. از این رو لازم و ضروری است تمام نهادهای اصلی و فرعی فرهنگی و اجتماعی اعم از مهد کودک، پیش دبستانی، آموزش وپرورش، آموزش عالی، صدا و سیما ، رسانهها ، خانواده و نهادهای فرهنگساز همچون هیئت مذهبی و... در این امر متحد، منسجم و هدفمند عمل کنند. چرا که “آموزش” و “پرورش” و به طور کلی تربیت یک فرآیند اجتماعی است که باید مبتنی بر ایدئولوژی دینی و بومی جامعه استوار باشد. ایدئولوژی برای انسان یک فعالیت مستمر است که از طفولیت شروع میشود “ ولی خمیر مایه و سرشت آن با دوران قبل از تولد ارتباط مستقیم دارد”. لذا ارزشها،گرایشها و تصوراتش را از خانواده میان دایره ارتباطاتش توسط نزدیکان وهم بازیها وسپس کار گسترش مییابد و در این ارتباط با دیگران و افزایش فشار زندگی بر او و نیز عوامل دیگر، به نهایت میرسد. پس از اینکه ایدئولوژی بازسازی شد و بر حسب اطلاعات، موقعیتها و فشارهای زندگی ساخته و پرداخته شد، در روح انسان عمق پیدا میکند.”۳( "ابراهیم ناصر،موسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی “ره”، مترجم علی حسین زاده ،نوبت اول، ۱۳۸۰ ص ۱۸۸)
بر اساس این مهم ضروری است مسئولین نظام ومتولیان فرهنگی وآموزشی برای تحقق اسلامی شدن آموزش وپرورش به معنای عام وخاص آن اهتمام جدی داشته باشند. البته منظور از اسلامی شدن آموزش وپرورش به معنای خاص وعام آن در تمام سطوح جامعه اهتمام به امور کلیشهای از قبیل ایجاد نماز خانه، اقامه نماز جماعت و... نیست اگر چه این امور لازم است ولی کافی نیست.
آن خطری که مبانی آموزشی ،پرورشی وتربیتی ما را تهدید میکند آموزش، پرورش و تربیت “سکولار” است. متاسفانه بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ایران تا کنون برای این مهم فکری اساسی و برنامهای منسجم ارائه نشده است و معالاسف در دورههایی صراحتا بر ضد مبانی دینی واسلامی نیز عمل شد.
اگر بر مبانی فکری، نظری وعملی “تربیتی” جهانبینی فلسفی- الهی حاکم شود و همه اجزای موثر درآن بر مبنای همان جهان بینی الهی سیر کنند، آن گاه “آموزش” و “پرورش” اسلامی خواهد شد. و دیگر مدیران ومتولیان امر دغدغه ارائه آمار افزایش کمی نمادهای دینی را در مراکز علمی - پژوهشی و... ندارند. به دلیل اینکه دیگر این شخص پرورش یافته در نظام تربیتی آموزش وپرورش اسلامی “اقیموا الصلاه” را با روح و روان خویش لمس کرده است و ایمان دارد که “ان صلاه تنهی عن الفحشاء والمنکر” است. دیگر دغدغه فکری یا بازی سیاسی بر سر جدا سازی دختران وپسران در دانشگاهها ایجاد نمیشود چرا که خود بر مبنای “قل للمومنین یغضوا ابصارهم” عمل میکنند. اگر رویکرد تربیتی، آموزشی و پرورشی جامعه فارغ از مبانی اصیل دینی واسلامی باشد مآلا کفر والحاد عقیدتی و در نهایت کفر رفتاری را در پی خواهد داشت، و لو مظاهر دینی به طور گستردهای در جامعه نمایان باشد.
با توجه به مطالب فوق ضرورت رعایت اخلاق حرفه ای که باید مربیان،معلمان و کادر آموزشی واجرایی بدان اهتمام ورزند آشکار میشود. اگرچه ساختار آموزشی و تربیتی کشور بر مبنای آنچه در صدر نوشتار بیان شد؛بسیار بیمار است و زحمت و مشقت معلمان و مربیان را در جهت نیل به این اهداف مقدس مضاعف و طاقتفرسا میکند، ولی معلمان عزیزباید به مسئولیت عظیم خود واقف باشند؛ و وظیفه خود را محصور در آموزش محتویات کتاب درسی نداند.
چراکه تربیت یک فعالیت اجتماعی است ،یعنی صورتی برای حیات جامعه است که تاریخ، درجه رشد، تحول و امیدهای آینده هر جامعه ای را نشان می دهد و میزان تلاش ،همت وفعالیتهای افراد جامعه به خصوص رویکرد وعملکرد مربیان ومعلمان، با رشد صعودی یا نزولی آن ارتباط مستقیم دارد محمد مقصودعلی تفسیر : روزنامه رسالت
ایمنی روانی در مدارس منطقه... توجه به رنگ درب و دیوار کلاس و مدرسه
به گفته یکی از معلمان منطقه دانش آموزی که از ایمنی روانی برخوردار است از مهارت های گوناگونی که در مدرسه کسب کرده با اعتماد به نفس کامل و به موقع استفاده می کند و می تواند در مواقع حساس درست تصمیم بگیرد.
سلامت جسمانی + سلامت روانی = انسان سالم
میزان آشنایی معلمان دوره های آموزشی با ویژگی های عاطفی و روانی دانش آموزان در سنین مختلف یکی از عواملی است که می تواند تأمین کننده ایمنی روانی دانش آموزان باشد. بهداشت روانی دانش آموز اگر نگوییم بیشتر از سلامت جسمانی او حایز اهمیت است، لااقل به همان اندازه مهم و قابل توجه است.
در علم روانشناسی، بهداشت روانی به قابلیت برقراری ارتباط هماهنگ با دیگران، تغییر و اصلاح محیط فردی و اجتماعی و حل تضادها و تمایلات شخصی به طور منطقی، عادلانه و مناسب گفته می شود. کودکی که از ایمنی روانی برخوردار است توانایی احترام به خود را داراست و می تواند توانایی هایش را در حد واقعی و همان طور که هست قلمداد کند، در مدرسه ارتباط خوبی با همکلاسی هایش برقرار کند و دوستی و احترام دیگران را جلب کند. این کودک در آینده نیز قادر خواهد بود نیازهای زندگی شخصی اش را تأمین کند و از اعتماد به نفس خوب و روحیه ای شاد برخوردار باشد.
نسرین عسگری موحد یکی از معلمان باسابقه محله مان که ۳۵ سال تجربه در کارنامه اش ثبت شده، درباره لزوم ایمنی روانی برای دانش آموزان می گوید: «بیشترین عاملی که باعث به وجود آمدن افت تحصیلی در دانش آموزان می شود وجود نداشتن ایمنی روانی برای فرزندانمان در خانه یا مدرسه است. دانش آموزی که از ایمنی روانی برخوردار است از مهارت های گوناگونی که در مدرسه کسب می کند با اعتماد به نفس کامل و به موقع استفاده می کند و می تواند در مواقع حساس درست تصمیم بگیرد.»
مدرسه خوش رنگ
در مدارس منطقه مان که تا به حال برای تهیه گزارش به آنها سر زده ایم، تنها چند مدرسه انگشت شمار برای رنگ آمیزی کلاس ها و راهروها از روانشناسی رنگ استفاده کرده بودند و دیگر مدارس روش های سنتی و رنگ های معمول را به کار برده بودند، در حالی که طراحی محیط از نظر نور و رنگ یکی از عوامل بوجود آورنده ایمنی روانی در مدارس است، زیرا نور و رنگ واکنش های انسان را تحت تأثیر قرار می دهد و واکنش های مثبت و منفی به دنبال خواهند داشت.
یکی از وظایف آموزش و پرورش بانشاط کردن محیط های آموزشی و استفاده از رنگ آمیزی مناسب در مدارس است، چرا که فضای شاد و ایمن در مدارس علاوه بر آنکه به دانش آموزان شادمانی می دهد، از افسردگی معلمان هم جلوگیری و انگیزه آنها را برای کار و فعالیت مستمر بیشتر می کند.
هر رنگی طول موج ویژه ای دارد و باعث می شود احساسی خاص در فرد بوجود آید. مثلاًقرمز با طول موج بالا در فرد ایجاد هیجان می کند و بنفش فرد را به آرامش فرا می خواند. پس بهتر است که مدارس، رنگی میان این دو را برای رنگ آمیزی دیوارها به کار برند، اگر چه نباید از یک رنگ برای تمام قسمت های محیط آموزشی استفاده شود و باید با توجه به کاربرد فضا، رنگ مناسبی برگزید.
علاوه بر رنگ، نور نیز در تقویت روحیه دانش آموزان نقش مهمی ایفا می کند. برای مثال، تحقیقات نشان داده پسر بچه های بی قرار و خستگی ناپذیر باید در محل های نورپردازی شده با نور ملایم قرار گیرند و برای کودکان بی توجه و مسئولیت ناپذیر باید از رنگ معکوس استفاده کرد.
مدارس رنگارنگ
تحقیقات بسیاری درباره تأثیر رنگ در روحیات دانش آموزان سنین مختلف انجام شده است و نتایج جالب و کاربردی نیز به دست آمده است. دکتر حاج حسنی نژاد، یکی از محققانی که در زمینه رنگ در محیط های آموزشی کار کرده است، پیشنهاد می کند مدارس ابتدایی کلاس هایی داشته باشند با سقف سفید و دیوارهایی به دور از شفافیت که با رنگ هایی از قبیل آبی، زرد یا قرمز رنگ آمیزی شده باشند. این رنگ ها می توانند بصورت همراه به کار بروند، ولی استفاده از رنگ آبی کمرنگ که حالت سردی را القا می کند، در این مقطع توصیه نمی شود.
مدارس راهنمایی می توانند از نارنجی برای رنگ آمیزی بخشی از مدرسه خود استفاده کنند، چرا که نارنجی نشانه گرمی و محبت اجتماعی است و از دانش آموز رفع خستگی می کند. استفاده از رنگ های ارغوانی، آبی و سبز هم در این مقطع مناسب است و حتی می توان در محیط آموزشی دختران بیشتر از رنگ زرد استفاده کرد.
دبیرستان ها هم می توانند برای رنگ آمیزی محیطشان از رنگ های زرد، سبز یا بنفش استفاده کنند، زیرا رنگ زرد القا کننده استقلال، بلوغ، هویت، تفکر، انتخاب شغل و اهداف زندگی در دانش آموزان دبیرستانی است.
مدارس می توانند برای رنگ آمیزی کتابخانه هایشان از رنگ زرد کمرنگ استفاده کنند، چرا که زرد کمرنگ یا سبز روشن باعث ایجاد آرامش و تمرکز در افراد می شود. کتابخانه مرکز پیش دانشگاهی پیام منطقه ۳ نیز دیوارهایی با رنگ مناسب دارد.
طبق تحقیقات یک مؤسسه روانشناسی خارج از کشور روی ده هزار کودک به این نتیجه دست پیدا کرده اند که کودکان نه تا ده سال به رنگ های خاکستری تیره، سیاه، سبز روشن و آبی علاقه ای ندارند و رنگ های قرمز، نارنجی و سبز آبی را ترجیح می دهند. کودکان یازده تا دوازده ساله رنگ های سیاه، سفید، خاکستری، زیتونی و بنفش را دوست ندارند و سیزده یا چهارده ساله ها هم به رنگ های آبی و نارنجی علاقه دارند. این اطلاعات را گفتیم چون حتی رنگ روپوش دانش آموزان، بخصوص دانش آموزان دختر، در ایجاد ایمنی روانی بسیار مؤثر است.
کارهایی ساده برای آرامش مدارس
ایمنی روانی موضوع بسیار مهمی است که متأسفانه آن طور که باید به آن توجه نمی شود، در حالی که ایمنی روانی می تواند از مدرسه به خانه منتقل شود و از خانه به اجتماع. با روش هایی آسان و به ظاهر کم اهمیت می توان بهداشت روانی دانش آموزان را تقویت کرد. یکی از این روش ها پخش موسیقی های ملایم در طول مدت زنگ تفریح در مدارس است، زیرا همین موسیقی ملایم موجب افزایش تمرکز دانش آموز و آماده سازی ذهنی او برای آغاز یک ساعت جدید درسی می شود.
قرار دادن گلدان در کلاس ها و راهروها، توجه به فعالیت های ورزشی دانش آموزان، اجرای برنامه های شاد و گنجاندن فعالیت های فوق برنامه در میان درس ها و برگزاری اردوها همگی از عواملی هستند که می توانند در تقویت روحیه دانش آموزان و افزایش ایمنی روانی آنها مؤثر باشند.
دانش آموز باید از دیدن معلم خود احساس شادمانی کند، ولی وقتی معلمی مدام او را از نمره منفی و رد شدن و چیزهای دیگر می ترساند، دیگر چه احساس آرامشی برای دانش آموز باقی می ماند؟ در حالی که به گفته دکتر فرخنده مفیدی، بهبود پندار انسان به خود، افزایش اعتماد به نفس، کاهش احساس حقارت و توانایی بحث کردن، درست دیدن و سازگاری های اجتماعی را می توان از مدرسه آموخت.